شخصیت عرفانی و اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله

خداوند متعال که رحمت واسعهء او بر همهء موجودات سایه افکنده است، چنین مقرّر فرمود که مظهر تامّ اسماء و صفاتش را در میان اهل زمین بر انگیزد و همچنان که بر تمام اهل عالم(از ملائکه و آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست)منّت‏ گذاشته و او را واسطهء رحمت تکوینی خویش قرار داده بود بار دیگر با رحمت‏ خاصّ خویش او را واسطهء رحمت تشریعی خویش قرار داد تا آنهایی را که دوست‏ دارند الهی باشند،مشمول این رحمت گرداند.

سيماي حضرت رسول(ص) در آيينه وحي

مولاي زمان مهتر صاحبدل امجد فخر دو جهان خواجه فرخ رخ اسعد
پيغمبر محمود ابوالقاسم احمد آن سيد مسعود و خداوند مؤيّد
اين بس كه خدا گويد: «ما كان محمد»1 وصفش نتوان گفت به هفتاد مجلّد
تولد پربركت حضرت خاتم الانبياء صلي‏الله‏عليه‏و‏آله كه بنا به اعتقاد علماي اماميه در 17 ربيع الاول سال 570 ميلادي و مطابق با سال عام الفيل به وقوع پيوست، آغاز تولدي نوين و روز اعطاي مدال سعادت و رستگاري از سوي حضرت حق براي جامعه بشريت مي‏باشد.در آن روز نوزادي به اين عالم خاكي قدم نهاد كه بعد از چهل سال از سوي خداوند بعنوان آموزگار وحي و مربي برترين فرهنگ زيستن به اهل جهان معرفي گرديد. مقارن اين ولادت پر بركت در صحنه گيتي آثار شگفت‏انگيز و اسرارآميزي رخ داد كه هشداري براي حاكمان و زور مداران تاريخ به حساب آمد.

بصيرت پيامبر(ص) دركلام وحي

بصيرت و روشن بيني، نوعي علم و آگاهي خاص است كه ارتباط نزديك با ادراك حقايق از طريق دل و قلب دارد. از اين رو گاه از آن به روشن دلي نيز ياد مي شود. هر انساني به بصيرت دست نمي يابد و چنان كه قرآن بيان مي كند بيش تر مردم به هنگام مرگ و فرو افتادن لايه هاي ظاهري دنيا از پيش چشم دل است كه به بصيرت دست مي يابند كه اين بيش تري مردم نيز اصولا چشم دلشان به دوزخ و آتش سوزان آن روشن مي شود.بي گمان پيامبر اكرم(ص) به سبب برخورداري از تمامي اسماي الهي از جمله بصير و فعليت يابي همه كمالات وجودي دروي، مظهر تمام وكامل آنهاست.لذا مي توان گفت كه «خلق الله آدم علي صورته، خداوند آدم را بر صورت خويش آفريد» حضرت محمد(ص) همان صورت كمالي الهي است. بر اين اساس برخورداري وي از ضميري روشن و آگاه و بصيرتي تام وكامل، امري طبيعي است.
نويسنده دراين مطلب برآن است، اين وجه از وجوه كمالي و مظهريت اسماي الهي حضرت ختمي مرتبت را براساس آموزه هاي وحياني قرآن، تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

اُمّى: درس ناخوانده و خط ننوشته

امّى به معناى نانويسا و ناخوانا،[1] منسوب به امّ (مادر) است؛ يعنى كسى كه نوشتن را فرا نگرفته و بر وضع تولد خويش باقى است.[2]
برخى آن را منسوب به امت به معناى عامّه دانسته اند، زيرا بيشتر مردم در زمان بعثت پيامبر و نزول قرآن نمى توانستند بنويسند[3] يا منسوب به امت و به معناى كسى است كه بر اصل خلقت امت كه خواندن و نوشتن نمى دانند، باقى بوده و خواندن و نوشتن را فرا نگرفته باشد.[4]
موسوم شدن پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به امّى نيز ازاين روست كه خواندن* و نوشتن را از كسى نياموخته بود.[5]امّى بودن پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) از نظر تاريخى روشن و قطعى است؛ تاريخ گواه است كه آن حضرت چه قبل و چه بعد از مبعوث شدن به رسالت نزد هيچ استادى خواندن و نوشتن* نياموخته بود، زيرا از يك سو بيشتر مردم سرزمين حجاز در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)خواندن و نوشتن را نمى دانستند، و از سوى ديگر تعليم* و تعلّم* به صورت يك صنعت و حرفه در ميان آنان جايگاهى نداشته است، ازاين رو تنها شمار اندكى در ميان آنها (17 نفر) از اين هنر برخوردار بوده اند، بنابراين اگر پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)در آن جامعه خواندن و نوشتن را از كسى آموخته بود يقيناً در ميان مردم شهرت مى يافت.[6]
افزون بر آن، با توجّه به وجود مخالفانى كه درصدد بودند تا هرگونه اتهامى را به آن حضرت وارد كنند، اگر چنين مسئله اى وجود داشت مخالفان از آن غافل نمى ماندند.[7]
حوادث تاريخى بيانگر آن است كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) حتى در مدينه پس از مبعوث شدن به رسالت نيز نه نوشته اى را مى خواند و نه با دست خويش چيزى مى نگاشت و رخداد صلح حديبيه از معروف ترين اين حوادث است.[8]
قرآن كريم به امّى بودن پيامبر(صلى الله عليه وآله) افزون بر واژه «امّى»، در دو مورد (اعراف/7، 157 ـ 158) با عباراتى ديگر نيز اشاره كرده است؛ مانند: «ما كُنتَ تَتلوا مِن قَبلِهِ …» (عنكبوت/29، 48)، «ما كُنتَ تَدرى …» (شورى/42، 52)،[9] و نيز امّى بودن ديگران را به صورت جمع «اميّون» در يك آيه (بقره/2، 78) و «اميّيّن» در سه آيه مطرح كرده است. (آل عمران/3، 20، 75؛ جمعه/62 ، 2)

چرا پيامبراعظم (ص) الگوي جهانيان است؟

بشر امروز نيازمند الگويي است كه او را از اين روزمرگي نجات دهد، الگويي كه او را فراتر از تفسير مادي حيات ببرد و اين الگو رفتار و كردار پيامبر خاتم حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) است. دانستن تاريخ دقيق ولادت و وفات آن حضرت، روزهاي زندگي، تعداد همسران يا فرزندان و جنگهاي حضرت و.. گرچه مفيد است اما آنچه امروز بدان نياز داريم دانستن اصول اخلاقي اوست. شناخت ماهيت حركت و دعوت او. رفتار و كردار پيامبر(ص) در همه جهات براي همگان الگو و اسوه كامل است. از رفتارهاي فردي اش: ادب ورزي، امانتداري، پوزش پذيري، حق گرايي، حياورزي، راستگويي، خوش خلقي، فروتني و… تا رفتارهاي اجتماعي اش: قانون مداري، گشاده دستي، گشاده رويي، مشورت پذيري، همزيستي با اقشار مختلف اجتماع و… از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبيعت همه و همه الگو و سرمشق است كه براي رسيدن به سعادت دنيوي و اخروي مي توان به آن تمسك جست. قرآن پيامبر(ص) را اسوه و الگويي معرفي مي كند كه پيروي از او سعادت دنيا و آخرت را به همراه دارد كه براي رسيدن به اين سعادت بايد در همه زمينه ها او را الگو قرار داد. اسلام دين خاتم است كه سرانجام بر جهان حاكم خواهد شد.
پيامبر اعظم(ص) نيز آخرين فرستاده و رسول خداست كه براي هدايت بشر آمده است، لذا تنها پيامبر مسلمانان نبوده و نمي باشد بلكه پيامبر جهانيان است و رسالتش هدايت تمامي انسانهاست پس در حقيقت الگو و سرمشقي براي جهانيان مي باشد. مقاله حاضر كه از مركز فرهنگ و معارف اخذ گرديده درصدد تبيين اين موضوع است كه از نظر خوانندگان عزيز مي گذرد.

پیامبر شاعر نیست پژوهشی جامعه شناختی در یک مفهوم قرآنی

چکیده: در این مقاله رمز اینکه قرآن بر شاعر نبودن پیامبر (ص) تأکید می ورزد مورد بررسی قرار گرفته است. و این که چرا عرب به پیامبر اتهام شاعری می بستند، با اینکه شعر افتخار عرب بود؟
مفسران به این پرسش چه پاسخی داده اند، و آیا مسأله به قدر کافی روشن است؟
نویسنده پس از اشاره به پاسخ های مفسران، که به جای خود مفید و روشنگر است، مسأله را با نگاه جامعه شناختی تفهمی، و با نگاه به یک رفتار معنی دار اجتماعی (اتهام شاعری) بررسی کرده است، و با پا گذاشتن به فرهنگ عصر نزول، و اعتقاد خاص مردم جاهلیت نسبت به شاعران، گوشه ای دیگر از مسأله را باز نموده است.

قرآن و حاكميت پيامبر اعظم‏ صلى الله عليه وآله وسلم

چکیده: آيات ناظر به نقش و رسالت پيامبر اعظم درجامعه به چند دسته تقسيم مى شود: 1ـ آيات اطاعت. 2ـ آيات اولويت. 3ـ آيات حكم. 4ـ آيات محوريت. 5ـ آيات ايمان به تشريع پيامبر.
از مجموع اين آيات استفاده مى شود كه رسالت و نقش پيامبر تنها در امور اخروى محدود نمى شود بلكه در زندگى اجتماعى نيز جايگاه مهم دارد و كسانى كه در صدد توجيه اين آيات بر آمده و مى پندارند كه رسالت پيامبر تنها دعوت به سوى آخرت بوده است فهم درستى از آيات ندارند.

كليد واژه‏ها: پيامبر، رسالت، دنيا، آخرت، حاكميت، اطاعت، اولويت، تشريع.