امام کاظم علیه السلام اسوه صلابت و ظلم ستیزی

امامان معصوم علیهم السلام در طول زندگی پربار خویش برای احقاق حق و رهبری امت، از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. در این راستا، همه مشکلات و گرفتاریها را به جان خریده و تحمل کرده اند.

زندگی سیاسی امام هفتم علیه السلام

امام موسی بن جعفر علیهما السلام سپیده دم روز یکشنبه یا سه شنبه هفتم صفر سال 128 یا 129 هجری قمری در «ابواء» – محلی میان مکه و مدینه – از کنیزی به نام «حمیده » زاده شد و بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشید و به دستور وی به شهادت رسید . در این مقاله به مناسبت شهادت آن امام بزرگوار در دو بخش سخن خواهیم گفت؛ در بخش نخست شرائط فرهنگی عصر امام هفتم علیه السلام را بررسی می کنیم و در بخش دوم به تحلیل و بررسی اوضاع سیاسی آن روزگار و نیز موضع گیریهای امام موسی بن جعفر علیهما السلام در برابر زمامداران عصر خواهیم پرداخت .

جُستاری در آسیب شناسی چالش های آغاز امامت امام کاظم علیه السلام

آغاز امامت امام کاظم علیه السلام همزمان با فراگیری چالش جانشینی در اذهان شیعیان امام صادق علیه السلام بود. مطالعه روایات معصومین نشان می دهد طراحی ویژه اهل بیت علیهم السلام به گونه ای صورت گرفته که در زمان بروز چالش، اصول شناخت امام در اختیار مردم باشد. نص، علم و ودائع امامت از جمله ابزارهای رفع حیرت است. باور عمومی جامعه بر خود معرفیِ امام، استوار است، در حالی که تعالیم اهل بیت به همراه خواص اصحاب، تأثیر گذاران اصلی صحنه به شمار می روند. این مقاله جُستاری در آسیب شناسی این چالش است.

امام موسی بن جعفر علیه السلام در دایره المعارف ها 

سابقه دایره المعارف نویسی به قرنهای اولیه اسلام بر می گردد، دایره المعارف از نظر معنا مترادف با “موسوعه” ، جامع العلوم” ،‌ “دانشنامه” و ” محیط المعارف” است. این گونه کتابها بخش وسیعی از علوم و معارف و دانش بشری را فرا می گیرد.

مهتاب مغرب (همسر امام کاظم«ع»)

مادر گرامی حضرت امام رضا(ع) از بزرگزادگان عجم بود. او در عجم به دنیا آمداما در بلاد عرب رشد کرد و پرورش یافت. از مشهورترین نامهایش تکتم می باشد که از نامهای زنان عرب است و در اشعار عرب این نام زیاد آمده است. او نامهای دیگری هم دارد از جمله: سکن نوبیه ، اروی، نجمه، سمانه، سلامه ، خیزران، مرسیه، صقر ، و البته این تمام نامهای ایشان نیست و دلیل اینکه ایشان نامهای زیادی دارد این است که مستحب است اسم برده هنگام تغییر مالک، تغییر پیدا کند.

برداشتی از یک روایت

کسانی که با اقتصاد غرب آشنا هستند. می دانند عمر این علم از دو قرن تجاوز نمی کند. اما چه شد که نهادهای متناسب با این اقتصاد شکل گرفت و خیلی زود به اهداف از پیش تعیین شده دست یافت، هم جامعه غربی را به رفاه رساند و هم جهان سوم را به استثمار کشیده، برده خویش ساخت. به نظر می رسد آنچه غرب را به اینجا رسانید، حرکت در راستای مبانی فلسفی مورد قبولشان بود آنها خدا را از صحنه روزگار حذف نموده و با خلقت جهان کار خالق را تمام شده تلقی کردند. از اعتقاد به فلسفه طبیعی یا دئیسم، آزادی اقتصادی و لیبرالیسم شکل گرفت و در نتیجه خصوصی سازی و سرمایه داری متولد شد تا در پناه آن افرادی به اندازه تولید ناخالص ملی یک کشور به انباشت سرمایه بپردازند شایسته است تمام زیربخشهای اقتصاد غرب نیز با همین دیدگاه مطالعه شود.

صلابت و مدارا در سیره امام کاظم علیه السلام

یکى از بحثهایى که امروزه مورد توجه گروهى از افراد جامعه  قرار گرفته، مساله تسامح و تساهل در دین است. این افراد دودسته  اند: الف- مغرضان، کج اندیشان و التقاطى  مذهبان که شناخت درستى ازدین نداشته، هرچه به نفع نیات پلید خود باشد، مى  پذیرند و با سلاح تسامح به جنگ دین مى  آیند. ب- […]

شرح حال پنج تن از فرزندان امام کاظم علیه السلام

در مورد فرزندان ذکور امام کاظم(ع)، پژوهشهای درخور توجه انجام نگرفته است. تحقیقات موجود، بیشتر تک نگاری است که این تک نگاری طبیعتاً همه فرزندان ذکور را شامل نیست، بلکه به فرزندان معروف آن حضرت مانند احمد بن موسی(ع)، حمزه، هارون و حسین بن موسی(ع) پرداخته است؛ از این رو سوالات زیادی درمورد آنان باقی می ماند که باید به آنها پاسخ داده شود.

رنج‌ها و مصیبت‌های اواخر عمر حضرت زهرا سلام الله علیها 4

سیّد بن طاوس می‌گوید: روزی که درد و بیماری پیامبر اکرم (ص) شدید شد و زمان رحلت ایشان نزدیک گردید، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) را فراخواند و به کسانی که در اتاقش بودند دستور داد تا بیرون روند، و به امّ‌ سلمه گفت: بیرون در باش تا کسی وارد نشود. امّ سلمه این […]

تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی

تو کیستی؟ شده غلتان به خاک وخون بدنی تنی جدا ز سری و سری جدا زتنی تو کیستی؟ بدن قطعه قطعه ای که از او نمانده هیچ که دوزند بهر او کفنی به جسم پاک برادر سرود زینب زار مگر توای تن غلتان به خون! حسین منی؟ کدام دست به زیر دل شتر بربست دو […]

فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی‏

فاش ار فلک، بر آن تن بی سرگریستی‏ ز آنروز تا به دامن محشر گریستی‏ زاشک ستاره، دیده‏ی گردون تهی شدی‏ بروی بقدر زخم تنش،‏گر گریستی‏ ای کاش چون فلک بدی اعضا، تمام چشم‏! تا بهر نور چشم پیمبر گریستی‏ کشتند و از نشان از مسلمانی، ای دریغ‏! آن را که از غمش، دل کافر […]

می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه

می وزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه می کند انگار خورشيدی ظهور از قتلگاه   برگ ريزان است و پاييزان، درين توفان رنگ کاروانی می کند گويا عبور از قتلگاه   می رود اين کاروان بی آنکه همراهی کند دود اسپند ازخيام، عطر بخور از قتلگاه   بال دربال کبوترها ، کدامين آفتاب؟ می […]

زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون

زينب چو ديد پيكري اندر ميان خون چون آسمان و زخم تن از انجمش، فزون   بي حد جراحتي، نتوان گفتنش كه چند پامال پيكري، نتوان ديدنش كه چون   خنجر در او نشسته، چو شهپر كه در هما پيكان در او دميده، چو مژگان كه از جفون   گفت: اين به خون طپيده نباشد، […]

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن

مادر! بیا به حال حسینت، نظاره کن یک دم نظر بر این بدن پاره پاره کن   زخم تنش اگر چه بُوَد بی حساب لیک با چشم دل، نگاه بر این ماه پاره کن   مادر! بیا و مرهمی آور ز راه مهر درمانِ زخم های فزون از ستاره کن   اطفال بی قرار و […]