پشیمانی از گذشته

من بیست سالمه؛ از وقتی خودم را شناختم عاشق خدا و اهل بیت(علیهم السلام) بودم و هستم. ولی از سن تکلیف بدحجاب بودم تا 14-15 سالگی. اما خدا رو شکر بعد از آن سال ها، طوری تغییر کردم که همه تعجب کردند. حجابم مشکل داشت که به مدد خدا حجاب کاملی دارم. من تا الان چه با حجاب خوب و چه بد، با پسرها رفاقت داشتم حتی رابطه ای کثیف که وقتی خودم یادم میافتد و الان که دارم می نویسم هم شرمنده ام و حالم از خودم به هم میخورد. اما این را می دانم که خدا بخشنده است و خودش گفته بیایید توبه کنید، مخصوصاً در جوانی. من این کار را ترک کردم و به لطف خدا حتی به پسرها نگاه هم نمی کنم و از التماسهاشون برای رفاقت حالم به هم می خورد. من واقعاً توبه کرده ام و خدا من را بخشیده است؛ اما چرا نمی توانم آن خاطره کثیف را برای همیشه از خاطرم پاک کنم. دیگر طاقت شرمندگی پیش خدا را ندارم. دیگر اینکه چرا پسرها وقتی به یه دختر چادری با حجاب کامل برخورد می کنند با اینکه اون دختر هیچ اعتنا و نگاهی هم نمیکند باز هم می خواهند رفاقت کنند؟ پیش خودشان چه فکری میکنند؟ و اینکه در آن صورت اگر پسر به دختر نگاه کند دختر هم مقصر است و مرتکب گناه شده است؟