سلفیگری در پاکستان

اگر چه در پاکستان مکتب غالب مکتب دیوبند است اما با نفوذ گروههای سلفی همچون اخوان المسلمین مصر و وهابیت عربستان، برخی از دیوبندیهای پاکستان نیز به سلفی گری تمایل پیدا کردهاند. با در نظر گرفتن مشترکات دیوبندی با سلفی مانند توجه خاص به امر جهاد برای بازسازی وجهه مسلمانان و همچنین حذف دروس مبتنی بر عقل، می توان گفت این تمایل به سلفیت در آینده روند بیشتری به خود خواهد گرفت. در این مقاله به این مطلب به صورت مفصل پرداخته شده است.
سفری به پاراچنار

داستان پیش رو بیان و شرح حالی از شیعیان پاکستان در منطقه پاراچنار است. این شیعیان که در محاصره وهابیون قرار دارند با سخت ترین مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. حقیر بر آن شدم تا گوشه ای از این مصائب را روی کاغذ آورده و بیان نمایم. داستان گویای زندگی طلبه ای است که پس از تولد در پاراچنار و تحصیل علوم حوزوی تصمیم می گیرد برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم هجرت کند، پس از تحصیل علوم حوزوی، ازدواج و فراگیری مهارت های لازم با خانواده خود به سوی پاراچنار حرکت کرده تا وظیفه تبلیغی خود را انجام دهد. در میان راه با گروهی وهابی برخورد کرده که موجبات اذیت و آزار او و خانواده اش را فراهم می کنند، لذا از امر تبلیغ باز می ماند. در همین راستا فرزند خود را از دست می دهد. بعد از بازگشت به ایران با همان سرکرده گروه وهابی ملاقات می کند و او را از بین می برد. این قصه به نیت پنج تن آل عبا علیهم السلام در 5 فصل تنظیم شده است که هرکدام از این فصول اشاره به گوشه ای از زندگی ذوالفقار علی، شخص اصلی داستان دارد. فصل اول به تولد ذوالفقار علی پرداخته و نحوه هجرت، زندگی و ازدواج او را بررسی می کند. فصل دوم راجع به بازگشت او به موطن اصلی اوست، فصل سوم اشاره به سختی هایی دارد که ذوالفقار علی، همسر و فرزندش به خاطر مذهبشان متحمل شده است. سعی شده بیشتر استدلالات در رد وهابیت در این بخش گنجانده شود. فصل چهارم ضمن اشاره به بازگشت این خانواده از سفر تبلیغی، به نحوه از سرگیری دوباره زندگی توسط آنها اشاره کرده و در فصل پنجم جمع بندی مطالب کلی بیان شده در داستان است و به نوعی نتیجه داستان تلقی می شود.
پاکستان و «نبرد جهانی علیه تروریسم»

به نظر می رسد کسانی که می خواهند تحلیل راهبردی عمیقی از پاکستان، افغانستان و… داشته باشند باید ISI یا ضد اطلاعات ارتش پاکستان را و نقش آن را در رویدادهای این منطقه بشناسند. برگردان این مقاله با عنوان «پاکستان و نبرد جهانی علیه تروریسم» ماهیت ISI و ارتباط آن را با سیا و مافیای موادمخدر در بستر بنیادگرایی جنگ سرد و پیدایش طالبان نشان می دهد. آقای اسیتون کینزر نویسنده کتاب «همه مردان شاه» در جدیدترین کتاب خود به نام «براندازی»(Over Thrws) ـ که به زودی ترجمه آن توسط نشر صمدیه منتشر می شود ـ از دید یک محقق منصف آمریکایی، مطالبی مشابه این مقاله دارد. آقای محمدرضا کربلایی با تحقیقات کارشناسانه خود (چشم انداز ایران، شماره های 47 و 48) درباره پاکستان نیز به نقش ISI پرداخته اند. نشریه جشم انداز ایران بر آن است تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام دهد، از این رو از خوانندگان محترم نشریه می خواهیم در این مورد برخورد فعالانه ای داشته باشند.
بررسی علل رفتار خشونت آمیز نیروهای اسلامی در پاکستان با تأکید بر طالبانیسم

یکی از ویژگی های بارز جهان اسلام از آغاز دههء 1350 ش به بعد رویکرد مجدد برخی از گروه ها به اسلام و شکل گیری جنبش هایی بوده است که توسط پژوهشگران غربی به آن ها عنوان بنیادگرایی داده شده است.رفتار سیاسی گروه های اسلام گرا در مطقهء خاورمیانه از رفتار خشونت آمیز تا مسالمت آمیز در نوسان بوده است. پاکستان نیز از جمله کشورهایی است که جایگاه مهمی در موضوع اسلام سیاسی دارد.اهمیت این کشور در این موضوع از یک طرف،به دلیل نقش اسلام و گروه های اسلام گرا در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر،به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکل گیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع طالبانیسم در این کشور و صدور آن به کشورهای همسایه است.به نظر می رسد محیط اجتماعی پاکستان،نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور،فعالیت طرفداران مکتب دیوبن دی،وجود مدارس مذهبی و نقش قدرت های خارجی به ویژه عربستان از عمده ترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال در پاکستان است. لذا به نظر می رسد محور اصلی این پژوهش،تبیین دو نکته باشد:اول،علل رشد اسلام خواهی در پاکستان و دوم،دلایل رویکرد برخی از گروه های اسلام گرا به رفتار خشونت آمیز.
بررسی زمینه های سیاسی – اجتماعی شکل گیری طالبان در پاکستان

طالبان یکی از پدیده های تاریخ معاصر افغانستان است که در پی رقابت قدرت های بزرگ و با اشغال افغانستان توسط شوروی،نخستین بار در سال 1994 میلادی به وجود آمد و با تربیت و حمایت های بی دریغ کشورهای منطقه مثل پاکستان و عربستان سعودی رشد نمود. شوروی در سال 72 دسامبر 1979 افغانستان را اشغال کرد و در خلال این مدت، مبارزان افغانی با حمایت منطقه و امریکا،به مبارزه علیه اشغال شوروی دست زدند تا سرانجام ارتش سرخ را از خاک افغانستان بیرون راندند. آخرین نیروهای ارتش شوروی در فوریه 1989 خاک افغانستان را ترک کردند.با خروج ارتش سرخ از افغانستان،ایالات متحده به قرارداد ژینو وفادار نماند و از مجاهدان افغانی به دلیل رقابت و خصومت با شوروی، حمایت نمود و افغانستان میدانی برای رقابت قدرت های بزرگ در جنگ سرد قرار شد. با پایان جنگ سرد و خروج شوروی از افغانستان،پاکستان مجرای کمک رسانی به مجاهدان افغانی گردید.با تغییرات داخلی،به تأسیس هزاران مدرسه دینی با گرایش سلفی دیوبندی اقدام گردید که با حمایت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان هم راه بود. نقش پاکستان در ایجاد،پرورش و حمایت از گروه افراطی طالبان،کاملا آشکار است و منافع ملی پاکستان نیز در افغانستان،از ره گذر گروه های دست نشانده پشتون تأمین می شود.از آن جایی که احزابی مثل حزب اسلامی به رهبری حکمتیار،دیگر نمی توانست خواسته ها و منافع پاکستان را تأمین کند،این کشور در پی ایجاد گروهی جدید برآمد و ایجاد طالبان از این منظر قابل بررسی است.البته اختلافات احزاب داخلی افغانستان،زمینه را برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر پاکستان فراهم ساخت.بدین ترتیب،طالبان در سال 1994 ظهور کردند و تا سپتامبر 2001 بیشتر خاک افغانستان را به کنترل درآوردند.
سپاه صحابه و لشکر جهنگوی نماینده افکار افراطی سلفیگری

دردهه 90 میلادی مقارن با سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مولوی حقنواز جهنگوی گروهی تکفیری از مدارس مذهبی متعلق به فرقه دیوبندیه در پاکستان به نام سپاه صحابه را توسط تأسیس کرد و هدف خود را مقابله با شیعیان و عزاداری حضرت سیدالشهداءعلیه السلام و تأثیرات انقلاب اسلامی اعلام کرد و به جنگ روانی، ترور، ارهاب، حذف فیزیکی شیعیان و تخریب اماکن دینی متعلق به آنان دست زد. این گروه تندرو با تأسیس شاخه نظامی به نام لشکر جهنگوی، تشکیلات خود را برای طی مسیر تعیینشده تکمیل کرد. عملکرد این دو گروه افراطی که در امتداد یکدیگرند، موجب واگرایی در جامعه مسلمانان پاکستان و تشدید فرقهگرایی و ناامنی و کشتار وسیع و توجیهناپذیر آنان شده است. در مقاله حاضر ضمن بررسی تبار و ریشههای شکلگیری، به بخشی ازجلوههای خشونت آنان به روایت اخبار و آمار پرداخته شده است.