بررسي و نقد ديدگاه هاي جوئل ريچاردسون در زمينه مهدويت

نگاه اديان و مکاتب مختلف در مورد «آخرالزمان» و «منجي»، شباهت ها و تفاوت هايي دارد. صاحب نظران هريک از مذاهب نيز با استناد به منابع پذيرفته شده در مکتب خويش، به تبيين ديدگاه ديني در اين زمينه مي پردازند و گاه در موارد اختلافي، گريزي تخطئه وار به نگاه مذاهب ديگر در زمينه نجات در آخرالزمان مي زنند. در سال هاي اخير، جرياني فكري درميان گروهي از پيروان مسيحيت پروتستان شکل گرفته که درصدد اثبات تعارض شديد نگاه اسلام و مسيحيت در مورد حوادث آخرالزمان و ظهور منجي است. از جمله سردمداران اين ديدگاه «جوئل ريچاردسون» است که با طرح نظريه «ضدمسيح اسلامي» شکل علمي و مستدلي به اين تعارض داده و نظريه وي به طور گسترده اي مورد استقبال برخي دين مداران مسيحيت قرار گرفته است. اين نوشتار، در گام اول به بررسي سابقه فکري ريچاردسون و زمينه هاي طرح و تقويت نظريه وي پرداخته و استنادات او به منابع ديني مسيحيت و اسلام و نيز ادعاهاي او را بررسي و ارزيابي كرده است. طرح اشکالات روشي و محتوايي سخنان ريچاردسون، ذکر وجوه مثبت و منفي تحقيقات او و نيز راستي-آزمايي و نقد درون ديني و برون ديني آراي وي، به ويژه نظريه ضدمسيح اسلامي، از ديگر مباحث طرح شده در اين مقاله است. روش تحقيقي اين نوشتار، کتابخانه اي ـ نرم افزاري بوده و با نگاه توصيفي ـ تحليلي نگاشته شده است.
نقش امام در نظام آفرينش

ضرورت وجود امام و حجت آسماني در هر زمان، از ديرباز در بيان پيشوايان و انديشمندان ديني مطرح بوده و بر آن دلايلي اقامه شده است. غيبت و عدم حضور ظاهري امام مهدي (عج) و سوالات مربوط گوياي آن است که وجوب وجود امام معصوم بر کره زمين و آثار مترتب بر وجودشان به تحليل بيش تري نياز دارد. از اين رو، ما همچنان با اين پرسش روبه رو هستيم: وجوب وجود امام معصوم و حجت خدا با بدن عنصري و خاکي بر روي زمين حتي در صورت غيبت ايشان چگونه قابل تبيين بوده و چه آثاري بر آن مترتب است؟ به نظر مي رسد دليل واسطه فيض از مهم ترين دلايل ضرورت وجود امام معصوم در هر زمان باشد، تا در پرتو اين حقيقت، وجود امام مهدي (عج) حتي در حالت نهان زيستي ضروري باشد. در اين نوشتار با تحليل جايگاه و نقش فاعلي امام در پيدايش موجودات، به جايگاه امام در دوام و بقاي موجودات پرداخته و اثر وجودي امام را با عنوان تحقق بخش هدف خلقت، امام هدف غايي خلقت، امام محور خلقت، و امان بودن امام براي مردم بررسي مي کند. اين مقاله با روش توصيفي- تحليلي و با تکيه بر آيات نوراني قرآن در صدد تبيين اين واقعيت است.
درآمدي بر مباني الگوي اسلامي پيشرفت با الهام از ويژگي هاي جامعه عصر ظهور

يکي از عناصر محوري در تمدن سازي، تبيين نوع نگاه به مقوله توسعه و ارائه مسير تحقق آن است. به همين دليل در سال هاي اخير الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت مورد توجه مسوولان و پژوهشگران قرار گرفته است. به رغم ظرفيت هاي بي بديل انديشه مهدويت در نظام فکري اسلام و طراحي مسير انقلاب اسلامي براي رسيدن به حکومت جهاني امام مهدي (عج)، تاکنون انديشه مهدويت در طراحي الگوي اسلامي ايراني پيشرفت بسيار مغفول مانده است. از منظر آيات و روايات، از جامعه اي پيش رو و متکامل و صف هايي شده است که از آن به عنوان جامعه عصرظهور ياد مي شود. شناسايي عناصر اين جامعه متکامل و پيشرفته از منظر اسلامي، موجبات طراحي يک الگوي توسعه و پيشرفت متناسب با فرهنگ اسلامي و رسالت انقلاب اسلامي را فراهم مي آورد. در اين مقاله کوشيده ايم با بررسي ابعاد و ويژگي هاي جامعه عصر ظهور، از آن به عنوان مبنايي جهت تبيين ابعاد پيشرفت اسلامي بهره بريم. روش پژوهش استدلالي-استنتاجي و با بررسي اسنادي و کتابخانه اي مي باشد، بدين صورت بعد از بررسي و واکاوي مجموعه منابع و وصف هايي که در زمينه جامعه مهدوي طرح گشته است، به ارائه يک مدل منسجم شامل اصول نظري(پيش فرض ها)، راهبرد کلان و راهبردهاي کاربردي براي پيشرفت پرداخته ايم.
نقد و بررسي بهره گيري از استخاره، معجزه و خواب در ادله مدعي يماني بصري

يکي از مدعيان معاصر، به نام «احمد بن اسماعيل بصري»، ادعاهايي مانند يماني و نوه امام مهدي عج بودن، امامت جهانيان بعد از وفات حضرت مهدي عج و موارد ديگر را به خود نسبت داده و مريدانش با تمسک به معجزاتي که به اين فرد نسبت داده شده و با تحريف برخي از روايت ها، در اثبات امامت و حقانيت او با استفاده از استخاره با قرآن و رويا و خواب تلاش دارند.
بهره گيري از استخاره و خواب، جهت تشخيص حجت الاهي، علاوه بر عدم دليل در اثبات، دلايلي بر خلاف آن، وجود داشته و به گونه اي از سوي علماي دين بر بي اعتباري اين روش اجماع مي باشد. از طرف ديگر، بيان مکان دفن حضرت زهرا ص از جانب اين فرد، نه تنها با معناي اصطلاحي معجزه همخواني ندارد، بلکه روايات معصومين ع خلاف آن را بيان کرده اند.
روش اين مقاله توصيفي – تحليلي بوده و به هيچ عنوان نمي توان امامت يک فرد را توسط استخاره با قرآن و رويا اثبات کرد.