بررسی علل رفتار خشونت آمیز نیروهای اسلامی در پاکستان با تأکید بر طالبانیسم

یکی از ویژگی های بارز جهان اسلام از آغاز دههء 1350 ش به بعد رویکرد مجدد برخی از گروه ها به اسلام و شکل گیری جنبش هایی بوده است که توسط پژوهشگران غربی به آن ها عنوان بنیادگرایی داده شده است.رفتار سیاسی گروه های اسلام گرا در مطقهء خاورمیانه از رفتار خشونت آمیز تا مسالمت آمیز در نوسان بوده است. پاکستان نیز از جمله کشورهایی است که جایگاه مهمی در موضوع اسلام سیاسی دارد.اهمیت این کشور در این موضوع از یک طرف،به دلیل نقش اسلام و گروه های اسلام گرا در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر،به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکل گیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع طالبانیسم در این کشور و صدور آن به کشورهای همسایه است.به نظر می رسد محیط اجتماعی پاکستان،نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور،فعالیت طرفداران مکتب دیوبن دی،وجود مدارس مذهبی و نقش قدرت های خارجی به ویژه عربستان از عمده ترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال در پاکستان است. لذا به نظر می رسد محور اصلی این پژوهش،تبیین دو نکته باشد:اول،علل رشد اسلام خواهی در پاکستان و دوم،دلایل رویکرد برخی از گروه های اسلام گرا به رفتار خشونت آمیز.
بررسی زمینه های سیاسی – اجتماعی شکل گیری طالبان در پاکستان

طالبان یکی از پدیده های تاریخ معاصر افغانستان است که در پی رقابت قدرت های بزرگ و با اشغال افغانستان توسط شوروی،نخستین بار در سال 1994 میلادی به وجود آمد و با تربیت و حمایت های بی دریغ کشورهای منطقه مثل پاکستان و عربستان سعودی رشد نمود. شوروی در سال 72 دسامبر 1979 افغانستان را اشغال کرد و در خلال این مدت، مبارزان افغانی با حمایت منطقه و امریکا،به مبارزه علیه اشغال شوروی دست زدند تا سرانجام ارتش سرخ را از خاک افغانستان بیرون راندند. آخرین نیروهای ارتش شوروی در فوریه 1989 خاک افغانستان را ترک کردند.با خروج ارتش سرخ از افغانستان،ایالات متحده به قرارداد ژینو وفادار نماند و از مجاهدان افغانی به دلیل رقابت و خصومت با شوروی، حمایت نمود و افغانستان میدانی برای رقابت قدرت های بزرگ در جنگ سرد قرار شد. با پایان جنگ سرد و خروج شوروی از افغانستان،پاکستان مجرای کمک رسانی به مجاهدان افغانی گردید.با تغییرات داخلی،به تأسیس هزاران مدرسه دینی با گرایش سلفی دیوبندی اقدام گردید که با حمایت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان هم راه بود. نقش پاکستان در ایجاد،پرورش و حمایت از گروه افراطی طالبان،کاملا آشکار است و منافع ملی پاکستان نیز در افغانستان،از ره گذر گروه های دست نشانده پشتون تأمین می شود.از آن جایی که احزابی مثل حزب اسلامی به رهبری حکمتیار،دیگر نمی توانست خواسته ها و منافع پاکستان را تأمین کند،این کشور در پی ایجاد گروهی جدید برآمد و ایجاد طالبان از این منظر قابل بررسی است.البته اختلافات احزاب داخلی افغانستان،زمینه را برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر پاکستان فراهم ساخت.بدین ترتیب،طالبان در سال 1994 ظهور کردند و تا سپتامبر 2001 بیشتر خاک افغانستان را به کنترل درآوردند.
بازشناسی بنیادگرایی و سلفیه در دوران معاصر با تأکید بر طالبان و القاعده

اندیشه سیاسی سلفی گری رادیکال که ریشه در آرا و اندیشه های خوارج، حنابله و وهابیت دارد، به جریان خردگریز در میان مسلمانان اشتهار دارد؛ زیرا با تکیه بر ظواهر قرآن و سنت، هرگونه گرایش های عقلی، فلسفی و کلامی را در حوزه دیانت برنمی تابد. این جریان که در دوران معاصر با عنوان القاعده و طالبان ظهور یافت، مدعی انحصاری اسلام گرایی است که با تکفیر سایر گروه های اسلامی، به ویژه شیعیان، به اعمال خشونت بار خویش علیه آنان مشروعیت بخشیده است که در ادامه توضیحات بیشتری در این مورد بیان خواهد شد.
اندیشه سیاسی سلفیگری در اسلام معاصر با تاکید بر طالبان و القاعده

آشفتگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام در کنار هجوم همهجانبه غرب باعث ایجاد واکنشهای متعددی در جهان اسلام شد. یکی از این واکنشها رشد و گسترش اندیشه سلفیگری است. این اندیشه که ریشه در آراء و اندیشههای خوارج، حنابله و وهابیت دارد به جریان خردگریز در میان مسلمانان معروف است. چرا که با تکیه بر ظواهر کتاب و سنت هرگونه گرایشهای عقلی، فلسفی و کلامی را برنمیتابد.
افغانستان و گروه طالبان

طالبانیسم به عنوان یک جریان سیاسی، واکنشی بود به ناکار آمدی و بی اعتباری گفتمان دولت جهادی. ناکامی جهادگران در بنیاد گذاری نظم سیاسی فراگیر و مقبول، جامعه ی افغانستان را با آنارشی و نابسامانی روبه رو ساخت. فساد اداری، نا امنی عمومی و نبود نظم و قانون، شرایط اجتماعی مناسبی را برای پیدایش جریان سوم ایجاد کرد. جریان سوم که پس از آن با عنوان طالبان قدرت سیاسی را به دست گرفت، با تأکید بر نشانه ی مهم امنیت و قانون و با استناد به دال مرکزی اسلام و شریعت، به زودی در جایگاه گفتمان مسلط نشست. بنا بر این، طالبانیسم نظم جدیدی بود در میان بی نظمی حاکم بر جامعه ی افغانستان. کار گزاران گفتمان طالبانیسم طلبه های مدرسه های دینی و سنتی بودند که در تصور جمعی جامعه ی افغانستان حافظان دین و مومنان واقعی تلقی می شدند. از نظر فکری طالبانیسم به دوره جهاد افغانستان باز می گردد، ولی به عنوان گفتمان مسلط زمانی وارد فضای سیاسی جامعه گردید که گفتمان جهادی با بی اعتباری رو به رو شده بود. چهره دینی و سنتی طالبان از سویی و شعار استقرار امنیت از سوی دیگر در نهایت زمینه های هژمون شدن طالبانیسم را فراهم ساخت. در این قسمت ابتدا تبار شناسی گفتمان طالبانیسم به بحث گذاشته می شود و سپس بازنمایی و صورت بندی آن بررسی خواهد شد. عوامل و بافت اجتماعی افغانستان که موجبات مسلط شدن این گفتمان را فراهم ساخت از دیگر محورهای مورد بحث در این قسمت خواهد بود. پایان بخش این فصل مباحث مربوط به علل و عوامل بی قراری گفتمان طالبانیسم خواهد بود.
مدعيان سلفی گری و داعش

داعش گروهی تکفیری است که ادعای تبعیت از سلف و سلفیه را دارد. زمینهها و علل مختلفی در پیدایش و شکل گیری و رشد این گروه مؤثر بودند اما مهمترین این عوامل حمایتهای مالی و معنوی عربستان سعودی میباشد. داعش منابع مالی خود را از آمریکا و عربستان و مناطق فتح شده تأمین میکند و منابع انسانی خود را از کشورهای مختلف با فریب جوانان و یا با وعدههای ثروت به آنها تأمین میکند. تبلیغات رسانهای و ایجاد رعب و وحش در بین مردم از روشهای جنگی داعش میباشد. در این مقاله به بررسی عوامل توسعه داعش و نقد برخی از مبانی و عقائد سلفیه پرداخته میشود.
گروهک تروریستی داعش

داعش حروف اختصاری «دولت اسلامی عراق و شام» است. که آنها یک گروه مسلح تروریستی هستند که اندیشه سلفی جهادی ( تکفیری) را پیشه خود قرار داده اند و هدف سازمان دهندگان داعش نیز بازگرداندن چیزی است که آنان آن را «خلافت اسلامی و اجرای شریعت» می نامند و عراق و سوریه نیز جولانگاه عملیات آن ها قرار گرفته است. داعش از زمانی که در سوریه ظاهر شده درباره خاستگاه ، اقدامات، اهداف و ارتباطاتش جنجالهای طولانی را به وجود آورده و باعث شده است به محوری از محورهای مطالب مطبوعات و رسانه ها و تحلیلها و گزارشها تبدیل شود. و باعث کشت و کشتار مردم بی گناه کشورهای جهان اسلام شود. و با حمایت غربی ها و کشورهای عربی از این گروه باعث فتنه و آشوب و تفرقه افکنی در بین مسلمانان شوند.
ریشههای تفکر داعش (٦) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

داعش یا سازمان دولت، از جهت استراتژی اجرایی و کارکردی با القاعده و سلفیسم تفاوت دارد. زیرا سازمانهای سلفی غالباً تلاش دارند وضعیتی قابل قبول ایجاد کنند و حکومتی بسازند که دارای مقبولیت جهانی باشد، بر خلاف سازمان داعش که مخالف این تفکر است و به خود بهمثابه دولتی نگاه میکند که زمین و مکان را کم دارد.
ریشههای تفکر داعش (٥) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

اشکالاتی که مقدسی در مورد درگیری موجود در عراق ابراز داشت، نهایتاً منجر به جدایی میان او و شاگردش زرقاوی شد تا جایی که زرقاوی، تلمذ خود نزد مقدسی را انکار میکند.
ریشههای تفکر داعش (٤) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

ابوبکر بغدادی، جامعه را به دو قسمت یا بنا به قول خودش دو فسطاط (سایبان، چادر) تقسیم کرده است: فسطاط اول: سایبان ایمان که هیچ نفاقی در آن وجود ندارد و فسطاط دوم: چادر کفر که هیچ ایمانی در آن نیست و قسم سومی وجود ندارد.
ریشههای تفکر داعش (٣) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

تکفیر تمامی شیعیان از عالم و عامی یکی از مبانی تفکر سلفیسم جهادی است و هیچ فرقی میان فرمانده و فرمانبردار وجود ندارد. مسألهای که زرقاوی آن را در پیش گرفت این است که او تکفیر را به صورت عملی اجرا کرد، پس از آنکه تکفیر در حد یک مسأله نظریِ صادر شده توسط برخی از علمای سلفی باقی مانده بود.
ریشههای تفکر داعش (٢) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

با مراجعه به نشریات و فایلهای صوتی منتشر شدهی این سازمان، میتوان به علل پنهان در ورای ظهور این سازمان و پذیرش و اختیار برخی مسائل را پی برد. این سازمان، برنامه سلفیسم جهادی را برگزیده و آن را در منابع معرفتشناختی خود تلفیق کرده است.
ریشههای تفکر داعش (١) تاریخچه، نگاههای فقهی و استدلالات

درگیری میان سازمان دولت و القاعده به دلیل خلافهای شرعی سازمان دولت (به اعتقاد القاعده) همچون وارد کردن اتهام مزدوری و خیانت و مورد هدف قرار دادن عامدانه داوطلبان ارتش و پلیس عراق و هر گروهی که با حکومت عراق همکاری میکند، شعلهور شد.
دابق؛ چشم انداز راهبردی داعش

شماره اول مجله فرقه داعش، در تاريخ 14 تيرماه سال 1393، 5 جولاي 2014 و يك ماه بعد از سقوط موصل، توسط اين گروه و با نام “دابق”به چاپ رسيد. اين مجله، تفسير گر بنيان هاي ديني و عملي تشكيل داعش بوده، و با مطالعه آن مي توان به چرايي تشكيل دولت اسلامي و ضرورت هاي آن، از نگاه بنيان گذاران اين گروه، پي برد.