بررسی و نقد دیدگاه سلفیان در خصوص مجاز

از مهم ترین مبانی سلفیه، اعتقاد به فقدان مجاز در لغت و در قرآن است. آنها برای اثبات مدعای خود به ادله ای استناد می کنند و معتقدند تمامی الفاک، چه در قرآن و چه در لغت، همه حمل بر معنای ظاهری خود می شود و سلف امت نیز همین کار را انجام می دادند و ما سراغ نداریم که سلف حتی از لفظ «مجاز» در گفتار و نوشتار خود استفاده کرده باشند. اما با بررسی آیات قرآن و ادله عقلی و لغوی به دست می آید که اعتقاد به نفی مجاز در لغت و قرآن اعتقاد باطلی است. زیرا ادلهٔ اثبات مجاز به گونه ای است که حتی سلفیه نیز نمی توانند منکر آن شوند. به همین دلیل، ایشان برای توجیه نظریه خود راه حل هایی را به کار بسته اند. ابن تیمیه قائل به «مشترک معنوی» شده محمدامین شنقیطی قائل به «اسلوب» در زیان عربی شده ودیگران نیز قائل به «توسعه در لغت عرب» شده اند. البته این راه حل ها در عمل با اعتقاد به وجود مجاز در قرآن در لغت عرب یکی است. به همین دلیل، محققان معاصر سلفیه به این نتیجه رسیده اند که دعوای بین منکران مجاز و قائلان به مجاز، نزاعی لفظی بیش نیست.
ردی بر کتاب «متی یشرق نورک ایها المنتظر»

ایم مقاله نقدی است مستند بر کتاب متی یشرق نورک ایها المنتظر، اثر عثمان خمیس، که حاوی شبهاتی چند درباره امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است. وی در کتاب خود کوشیده است اعتقاد به امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را که اصلی مشترک بین دو مکتب اهل سنت و شیعه محسوب می شود نقطه اختلاف تلقی کند. لذا واقعیاتی را که در منابع اهل سنت وجود دارد نادیده می گیرد و آنها را به روایات شیعه نسبت می دهد. ما به برخی از نمونه های آن در این مقاله اشاره می کنیم. همچنین، می کوشیم با ذکر نمونه ها نگاهی به برخی شیوه های ناصواب عثمان خمیس در کتابش داشته باشیم، از جمله: تحریف حقایق، مطرح کردن مفاد اخبار ضعیف به عنوان معتقد شیعه، سرپوش گذاشتن بر اشکالات روایات اهل سنت.
بررسی و نقد منهج قفاری در کتاب اصول مذهب الشیعه

از آثاری که در سال های اخیر بر ضد شیعه به نگارش درآمده و تبلیغات زیادی برای آن شده کتاب «اصول مذهب الشیعة الامامیة الاثنی عشریة»، نوشته دکتر ناصر عبدالله بن علی قفاری است. او در این کتاب اصول عقاید شیعه را بررسی می کند و طبق آنچه خود مدّعی است عقاید شیعه را با رجوع به کتب شیعه بررسی و نقد می کند. در این نوشته به روش های نادرستی که در رد عقاید شیعه استفاده شده، می پردازیم و نقدی کلی بر روش کتاب او خواهیم داشت. از جمله این نقدها می توان به تحریف و تقطیع و افتراء، استفاده از احادیث ضعیف، و اعتماد به منابع مخالفان شیعه اشاره کرد.
راهبرد تکفیری و ضد وحدت عربستان سعودی در عرصه آموزش و رسانه

برای حضور مؤثر در جهان اسلام، لازم است در کنار مطالعات بنیادین، پژوهش هایی به رصد خاستگاه ها، فعالیت ها، دسته بندی ها و سیر تحول موافقان تکفیر مسلمانان، خصوصاً شیعیان، اختصاص یابد. رصد منظم آن می تواند هشدارهایی به موقع به مسئولان نظام و علاقه مندان به وحدت اسلامی بدهد. به روزبودن حوزه اطلاعات و عملیات، نشانه مهمی از توانمندی کشور در عرصه روابط بین الملل است. بر این اساس، با بررسی موردی راهبرد عربستان سعودی در حوزه آموزش )از حدود 3364 م.( و در حوزه رسانه های جدید اینترنتی )دهه 244م.( مشخص می شود که بالغ بر دوسوم مهم ترین فعالان ضد شیعه در جهان اسلام یا ملیت سعودی دارند یا آنکه بی واسطه یا باواسطه، عقاید خود را از شیوخ سلفی سعودی گرفته اند. این بسامد را نمی توان اتفاق دانست، بلکه برنامه ای هدفمند برای ایجاد تغییرات دلخواه عربستان در جهان اسلام است که در سیاست های آموزشی آن کشور و در ضمن رصد جابه جایی بی سابقه جمعیتی استاد دانشجو در عربستان سعودی مشهود است.
نقد دیدگاه وهابیت درباره عبادت، با نظر به آیه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…»

یکی از اقسام توحید، توحید عبادی است. به این معنا که هیچ کس جز خداوند متعال سزاوار عبادت نیست. وهابیت با توجه نکردن به مقومات لازم در معنا و حقیقت عبادت، معنای لغوی عبادت را به عنوان معنای اصطلاحی عبادت مطرح کرده اند و در نهایت ملاک عبادت را تذلل توأم با حب می دانند. مدلول آیه شریفه «وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَي الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً…» آن است که حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام بر حضرت یوسف علیه السلام سجده کردند. با توجه به ظهور آیه و نقد توجیهاتی که درباره آن شده (مانند اینکه سجده حضرت یعقوب علیه السلام سجده معهوده نبوده، یا سجده معهوده بوده ولی عبادی نبوده، یا اینکه سجده بر غیر خداوند در شرایع گذشته جایز بوده است) اثبات می شود که سجده حضرت یعقوب علیه السلام و برادران حضرت یوسف علیه السلام دارای معیار عبادت از نظر وهابیت است. پس، طبق تعریف وهابیت از عبادت، باید حضرت یعقوب علیه السلام دچار شرک در عبادت شده باشد. از آنجا که وقوع در محذور مشرک بودن حضرت یعقوب علیه السلام نتیجه ملاکی است که وهابیت برای عبادت بیان کرده اند به برهان خلف اثبات می شود که معیار و ملاک وهابیت در عبادت نادرست است.
بررسی و نقد دلیل وهابیت بر انقطاع عمل بعد از موت

موت در نگاه وهابیت به عنوان پایان عمل ذکر شده است. لذا درخواست هرگونه عمل، اعم از دعاکردن یا اجابت حوائج از میت منتفی دانسته شده، حتی اگر میت، برترین مخلوقات عالم، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم باشد. آنان برای مستندکردن مدعای خود ادله ای آورده اند که از جمله پرتکرارترین آنها، روایت نبوی مبنی بر انقطاع عمل بعد از موت است. اما این تفسیر از روایت، که بیانگر قطع هر گونه عمل بعد از موت است با ادله پذیرفته شده نزد وهابیت، از قبیل روایات صلاة انبیا در قبور، روایات رد سلام و صلاة، و روایات عرض اعمال نقض می شود. حل روایت به این است که آنچه بعد از موت از انسان قطع می شود اجر بر عمل است نه اینکه بعد از موت هیچ عملی از شخص صادر نمی شود؛ چراکه میت بعد از موت نیز حی است و حی به اقتضای حیات، قطعاً عمل نیز خواهد داشت، اما بر این اعمال اجری نخواهد بود.
رافضه از ابن سبا تا دجّال

دابق نام نشریه ای است منتسب به داعش که ماهانه به زبان انگلیسی منتشر می شود و تاکنون 23 شماره از آن منتشر شده است. شماره ی سیزدهم این مجله به شیعه و اتهاماتی که داعش علیه شیعه مطرح کرده اختصاص یافته است. آنچه پیش رو دارید بررسی و نقد یکی از مقالاتی است که در این شماره منتشر شده تهمت هایی را علیه شیعه مطرح کرده است. نویسنده در این مقاله می کوشد با استناد به ادله ای که بارها و بارها علما و بزرگان شیعه و اهل سنت، نادرستی آنها را اثبات کرده اند هم شیعه را به یهودیان منتسب کند و آنها را فرقه ای ساخته و پرداخته ی یهود نشان دهد؛ و هم ثابت کند شیعه فرقه ای مرتد است و باید احکام مرتدان بر آنها جاری شود؛ مثلا اینکه توبه شان در مجازات مرگ تاثیری ندارد، یا اینکه خونشان مباح است و نباید در کشتن آنها درنگ کرد. در این نوشتار ضمن گزارشی از این مقاله به اجمال آن را بررسی و نقد می کنیم.
گزارشی از کتاب الشهاب الثقاب علی المسترق الکاذب

علمای دیوبند طائف های از علمای شبه قاره هند هستند که بر مسلک جامعه دارالعلوم دیوبند مشی می کنند. مسلک علمای این جامعه در فقه چنان است که بنا را بر تقلید از مذهب حنفی می گذارند، در کلام پیرو مذهب اشعری و ماتریدی هستند و در طریقت بر یکی از مسالک چشتیه، نقشبندیه و سهروردیه. این رویه در آثار و افکار آنان به وضوح دیده می شود، اما آنچه در این نوشتار مهم است تعامل آنان با دیگر مذاهب فکری، به ویژه وهابیت، است که به نظر می رسد در میان آنان وحدت رویه وجود نداشته و رفتارهای آنان همواره با ابهاماتی همراه بوده است.
وهابیت، سلفیت و اسلام گرایی، دشمن کیست؟

عدم شناخت صحی از جریانات و نحله های فکری مانند سلفیت، وهابیت و اسلام گرایی، باعث شده بسیاری از سیاستمداران و حتی کارشناسان امر، در موارد متعددی، اعتقادات یک گروه را به دیگری نسبت دهند. مقاله ی حاضر در پی تبیین مرزبندی های مشخص میان نگرش ها و باورهای هرکدام از این جریانها به ویژه در حوزه ی سیاست و حکومت است تا حتی الامکان از خلط های بیشتر، جلوگیری شود. این مقاله با نام Conflicts Forum از سایت www.conflictsforum.org اتخاذ شده که علیرغم تخصص مولف آن، مسائلی چون سادگی بیان، وضو معیارها و شفافیت در تقسیم بندی نگرشهای متفاوت اسلامی در جهان معاصر، باعث شده تا جهت ترجمه گزینش شود. نظراتی که در اینجا به نفع یا علیه جریانها بیان میگردد، صرفا نظر مولف بوده و به معنای تایید مترجم با مجله سراج منیر نیست و سعی شده در عین حفظ امانت در انتقال مطالب، جملات تا حد امکان به فارسی برگردانده شود، تا برای خوانندهی محترم مانو تر بوده و درک مطالب آسانتر گردد.
منهج ابن عثیمین در مواجهه با آیات فضائل اهل بیت علیهم السلام

در قرآن کریم تعدادی از آیات وجود دارد که به تصری بسیاری از علمای شیعه و سنی در شان و فضیلت اهل بیت علیهم السلام نازل شده است، مانند آیه مباهله، ولایت، مودت، تبلیغ و شراء. علمای وهابی، از جمله ابن عثیمین، در تفاسیر خود بعضا به این آیات پرداخته اند. منهج ابن عثیمین در مواجهه با آیات فضایل اهل بیت علیهم السلام متفاوت است.
او در برخی آیات که به اعتراف خودِ اهل سنت در شان و فضیلت اهل بیت علیهم السلام وارد شده، سعی در انکار شان نزول آیه کرده یا اصلا اشاره ای به شان نزول ندارد، یا اگر هم اشاره ای می کند آن را تضعیف می کند. او در خصوص روایات فضایل اهل بیت علیهم السلام نیز همین مواجهه را دارد و روایاتی را که ذیل آیه در فضیلت اهل بیت علیهم السلام صادر شده است یا متذکر نمی شود یا آنها را جعلی می داند. ابن عثیمین در مواجهه با گروه دیگ ری از این آیات سعی در عمومی جلوه دادن فضیلت می کند و اقوال علما را ذیل آیه متکثر جلوه می دهد تا از فضیلتی که در شان اهل بیت علیهم السلام وارد شده، سلب خصوصیت کند. این مقاله منهج ابن عثیمین در آیاتی را که در فضایل اهل بیت علیهم السلام است بررسی می کند.
ارزیابی دیدگاه ابن تیمیه در بحث حسن و قبح

حسن و قبح عقلی از موضوعات بحث برانگیز در محافل علمی مسلمانان بوده است. معتزله حسن و قبح را عقلی و اشاعره آن را شرعی می دانسته اند. ابن تیمیه، متفکر اصلی سلفیت، کوشیده است هر دو مکتب را نقد، و دیدگاه جدیدی عرضه کند. در مجموع، برخی از دیدگاه های ابن تیمیه قوت هایی دارد و برخی از آن ها هم ضعف های جدی دارد که در این مقاله بررسی شده است.
بررسی مسئله سماع موتی از دیدگاه دیوبندیه

اختلاف در سماع موتی اگرچه از صدر اسلام وجود داشته است، اما اکثر علمای مذاهب، سماع موتی را قبول داشته اند و در میان احناف نیز بسیاری قائل به سماع بوده اند. برخی نیز آن را نپذیرفته اند. مخالفان سماع به برخی از آیات قرآن و روایت عایشه استناد کرده اند و موافقان به روایاتی از قبیل قلیب بدر، قرع نعال و … تمسک جسته اند. در میان دیوبندیه نیز، اغلب علمای دیوبندیه قائل به سماع بوده اند، هرچند ممکن است در محدوده سماع با یکدیگر اختلاف داشته باشند، و برخی نیز، برخلاف دیدگاه بزرگان خود، به عدم سماع معتقد شده اند که برخی دیگر از علمای دیوبندیه با ا«ها مخالفت کرده اند، به طوری که حتی عده ای آنها را از دایره دیوبندیه خارج دانسته اند و بر آنها اطلاق وهابی کرده اند.
سیر تاریخ اندیشه سلفی گری در شبه قاره هند از قرن دوازده تا سیزده هجری

هرچند شواهد تاریخی نشان می دهد وبرخی از شاگردان ابن تیمیه از قرن هشتم هجری وارد هندوستان شدند، اما نتوانستند اندیشه سلفیه را در آن دیار نهادینه کنند. این اندیشه در دوره شاه ولی الله دهلوی به نهضتی فکری در هندوستان تبدیل شد. دهلوی با سفری که به حجاز داشت و از طریق ارتباط گرفتن با برخی از شخصیت های سلفی آنجا با اندیشه ابن تیمیه حرانی آشنا شد و آرا و اندیشه های او را به هند برد. در مدرسه شاه ولی الله دهلوی را فرزندان و شاگردانش با این منهج اداره کردند تا اینکه در قرن سیزدهم هجری این اندیشه تا جایی رشد کرد که تقلید از ائمه اربعه را کنار گذاشتند و عملا خود را غیر مقلّد و سلفی معرفی کردند. از طرف دیگر در این قرن شاهدیم که جریان سلفی زیدی از طریق صدیق حسن خان وارد شبه قاره شد و به گسترش آن در شبه قاره هند انجامید.
منهج و روش شناسی وهابیت در تکفیر مسلمانان

وهابیت برای تکفیر مسلمانان و گروه های مختلف از روش ها و مناهجی استفاده می کند. این مناهج باید با بررسی عقاید تکفیری این گروه به دست آید و سپس بررسی و نقد شود. هدف از این تحقیق به دست آوردن این مناهج است. با بررسی عقاید تکفیری وهابیت به چند منهج و روش عمده در تکفیر می توان دست یافت که عبارت است از: ظاهرگرایی و تأویل نکردن نصوص دینی؛ سلف گرایی و اتکا به آرای علمای سه قرن اول؛ تساهل در سند نصوص دینی؛ تکفیرِ مخالف خود و تأیید و مسلمان دانستن موافق عقاید خود؛ جعل و ساخت اجماع در تکفیر و افترا و تهمت زدن به دیگران.