اگر وجود امام پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و آله ضروری است، چرا در غیبت کبری این ضرورت حس نمی شود و به ولایت فقها بسنده می شود؟

در منابع و متون مکتب شیعه، درباره ضرورت امامت پس از پيامبر مي گويند: از آنجا که حجت الهي بايد تمام شود و مردم می‌ بایست حجت داشته باشند، پس امامت لازم است. در حالي كه در دوران غيبت كبري وقتي مي گوييم: «حجت كيست و ما بايد دين خود را ازچه کسی بگيريم _با اين كه امام زمان غايب است_ مي گويند: از فقها!
حال سؤال اینجاست که چرا پس از رحلت پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، چنین حرفی گفته نمی شود؟ اگر فقهای بعد از پیامبر را حجت بدانیم، دیگر چه نیازی به امام بعد ایشان است؟
شما می توانید پاسخ این سؤالات را در متن پیش رو مطالعه نمایید.

تمسخر ارزش ها در دوران اصلاحات

دوره اصلاحات که در آن قرآن، امام حسین و همه ارزشهای ما مورد تمسخر قرار گرفتند، دوره سیاه نظام جمهوری اسلامیست از آن با افتخار یاد نکنید.

نظارت استصوابی شورای نگهبان

برخی می‌گویند: نظارت استصوابی شورای نگهبان در زمان امام و مورد تأیید ایشان نبوده و بعد از رحلت حضرت امام برای حذف جریانات رقیب درست شده است، نظر شما در این باره چیست؟

نظارت استصوابی

آیا نظارت استصوابی، حقّ رأی مردم را از بین نمی‌برد و در حقیقت، دخالت دولت محسوب نمی‌شود؟

مشورت رهبر با کارگزاران حکومت است

از نصوص دینی و سیره بر می‌آید که کارکرد شورا صرفاً ارائه‌ی نقش مشورتی به رهبر و یا کارگزاران حکومت است و خود نمی‌تواند نهادی تصمیم‌گیرنده باشد و مصوّبات آن نقش الزامی و رسمی پیدا کند؛ بنابراین کارکرد آن با نهادهای شورایی مانند مجلس و یا شوراهای محلّی و… که امروزه در جهان معمول است، تفاوت دارد. از این رو نمی‌توان از طریق نصوص دینی وجود چنین نهادهایی را توجیه کرد؟

نقش مجلس و حدود تأثیرگذاری آن

با توجّه به این‌که در نظام اسلامی تنها قانون خدا معیار عمل است، دیگر چه حاجتی به مجلس قانون‌گذاری وجود دارد و جایگاه، نقش مجلس و حدود تأثیرگذاری آن چیست؟

مجلس شورای اسلامی

چرا تشکیلاتی مانند مجلس، مجمع تشخیص مصلحت، خبرگان و… در زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامان معصوم (علیهم السّلام) نبود؟