چرا امام حسين علیه‌السلام از امامت خود براي نجات از مهلكه يزيديان استفاده نكرد؟

از آنچه در مجموعه عقاید شیعیان به دست می آید درمیابیم که امام معصوم بر تمام ذرات کائنات ولایت و تصرف دارد. حال با این وجود وقتی صفحات تاریخ را ورق می زنیم، متوجه می شویم که شخصیتی همانند امام حسین علیه‌السلام در کربلا، از آن قدرت وصف ناپذیرش استفاده نکرده و خود و خانواده اش را از مهلکه جنگ رها نکرده است. پاسخ به این سؤال عمومی جزو فرائض ماست که در این وجیزه، آن را به ثبت رسانیده ایم.

گستره ولایت تکوینی اهل بیت علیهم السلام در اصول کافی و بصائر الدرجات

ولایت تکوینی، شأنی از شؤون اهل بیت(علیهم السلام) است که در حدود و گسترۀ آن، اختلاف است؛ از این رو، بعضی از راویان و محدثانی که روایات حاکی از کرامتهای اهل بیت(علیهم السلام) را نقل می‌کرده‌اند، متهم به غلو شده‌اند. در این تحقیق، به بررسی دامنۀ این موضوع، در دو منبع از منابع کهن روایی شیعه، اصول کافی و بصائرالدرجات، پرداخته شده است.
از مقایسۀ گسترۀ ولایت تکوینی اهل بیت(علیهم السلام) در این دو کتاب، روشن می‌شود که ولایت ایشان حوزه‌های متعددی را شامل می‌شود. صفار، روایات مربوط به حوزه‌هایی مانند: زنده کردن مردگان، طی الأرض، و شفای بیماران را به طور گسترده آورده و برای غالب آنها، عنوان باب مستقل قرار داده است؛ ولی مرحوم کلینی، در اصول کافی، اگر چه از قریب به اتفاق این حوزه‌ها، روایت نقل کرده، اما برای غالب آنها، عنوان باب مستقل، قرار نداده، و برای هر حوزه‌ای نیز، روایات کمتری را نسبت به استادشان (صفار) نقل کرده است.

کفر و جهاد از منظر حزب التحریر

حزب التحریر جنبشی است که از چند دهه پیش در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی بر پایه اسلام و با هدف احیای اسلام شکل گرفته است. حزب التحریر همچون فرقه‌های سلفیه و گروه‌هایی نظیر اخوان‌المسلمین، القاعده، طالبان و … گونه‌ای از بنیادگرایی و مبارزه با مظاهر تجدد و نظام اجتماعی- سیاسی ملل غربی را در پیش گرفته است، اما تمرکز این گروه بر مسئله حکومت سیاسی و احیای خلافت اسلامی است. ویژگی اصلی حزب التحریر و حربه آنها کلام بلیغ و آتشین جهاد است. حزب التحریر با نظام کفر دانستن دموکراسی، آن را نظامی بشری و نه مبتنی بر وحی و تعالیم انبیا دانسته، معتقد است جوامع اسلامی نیز به رغم مسلمان بودن، افکار خویش را با آموزهای فرهنگ غرب و همچنین اندیشه‌های قومی، ملی و طایفه‌ای ممزوج کرده‌اند و چون بسیاری از این اندیشه‌ها در تضاد کامل با آموزه‌های اسلام و احکام شریعت است، انحراف از اسلام و گرایش به کفر را در پی خواهد داشت و در نتیجه جهاد با آنها واجب است. با این حال، از نظر سران حزب، فراگیری صنایع نظامی از ملل غربی در هر شکل آن، به دلیل اینکه نص صریح برای ممنوعیت آن وجود ندارد، مباح است.

کنگره جهانی جریان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام

دوم و سوم آذرماه سال 1394، شهر مقدس قم، شاهد یکی از مهم‌ترین همایش‌های جهان اسلام بود که به تصریح همه کسانی که سال‌ها در ایران به برگزاری همایش و اجلاس و کنگره مشغول‌اند، این کنگره در نوع خود تازه و بدیع بود. زیرا برگزارکننده اجلاس یکی از مراجع تقلید شیعه بود و رویکردی سیاسی نداشت و ایشان شخصاً از علمای جهان اسلام دعوت کرده بود تا بیایند و علیه خشونت و افراط و تکفیر و قتل و مسلمان‌کشی موضع بگیرند.
پیام اعتدال و نقد افراط که یکی از بزرگ‌ترین مراجع فتوادهنده در شیعه صادر کرد، پیام کمی نبود که البته جهان اسلام آن را به خوبی دریافت کرد و فهمید که افراط و تکفیر در مبانی و عمل شیعه جایگاهی ندارد و به قول آن عالم سنی شرکت‌کننده در کنگره، هیچ یک از این سربریدن‌ها را شیعیان انجام نداده‌اند. این همایش به همه این پیغام را داشت که شیعه، نه در فتوا و نه در عمل، هیچ سنخیتی با افراط ندارد و اگر معدود افرادی در شیعه به افراط دست می‌زنند یا جاهل‌اند یا عمله شیطان.

گزارشی از کتاب احیاء المقبور من ادله جواز بناء المساجد والقباب علی القبور اثر احمد بن محمد بن الصدیق الغماری

عرفی مؤلف
شهاب الدین أبو الفیض أحمد بن محمد بن الصدیق بن أحمد بن محمد بن قاسم بن محمد بن محمد بن عبد المؤمن التجُکانی المنصوری، الادریسی الحسنی در رمضان 1320ق. در قبیله بنی سعید، در نزدیکی شهر طنجه، متولد شد. وی حفظ قرآن و دروس متداول علوم دینی کشور مغرب را نزد پدرش فرا گرفت. در 1339ق. وارد دانشگاه الازهر مصر شد و پس از پنج سال تلاش مستمر بر تحصیل و تدریس در 1344ق. به مغرب بازگشت و به مدت چهار سال در آنجا مشغول تدریس و کتابت شد.[1]
وی در 1349ق. به مصر بازگشت و در 1354ق. به دلیل فوت پدرش مجبور شد به مغرب باز گردد و در الزوایه به جای پدرش مشغول به تدریس شود. در ماه جمادی الآخر 1380ق. بعد از تحمل درد و رنج مریضی در قاهره درگذشت.[2]

گزارشی از کتاب ازهاق الباطل فی ردّ شبه الفرقة الوهابیة

توسّل، استغاثه و نذر بر اولیای الهی و شدّ رحال بر زیارت قبر پیامبر اکرم ص از امور معمول بین مسلمانان بوده است و اکثر فقهای مذاهب، چه شیعه و چه سنّی، نه تنها از این کار منع نمیکردند، بلکه در تأیید این اعمال به نگارش کتاب و رساله نیز همّت گماردند، تا اینکه در قرن دوازدهم در منطقه نجد شخصی به نام محمّد بن عبد الوهّاب بن سلیمان نجدی با تأثیرپذیری از اندیشه ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه، این اعمال را شرک آلود و مرتکب آن را مشرک دانست. او با تعریفی خاصّ از توحید و ایمان عامّه مسلمانان را به دلیل طلب شفاعت و استغاثه و توسّل به غیر الله، موحّد ندانسته، بلکه مسلمانان زمان خود را مشرک خطاب کرده است؛[1] حتّی پا از این فراتر گذاشته، شرک مسلمانان اهل زمانه خود را از شرک مشرکان زمان پیامبر شدیدتر دانسته است.[2]

عقیده ابن عبدالوهّاب با واکنش شدید از جانب علمای اسلام به خصوص علمای شیعه مواجه میشود. محمّد بن عبد الوهّاب بن داوود همدانی، مؤلف کتاب ازهاق الباطل و معروف به امام الحرمین، به همراه شیخ جعفر کاشف الغطاء و سید محسن امین از بزرگان شیعه در قرن سیزدهم بودند که به نقد عقیده ابن عبد الوهّاب و عملکرد او در مواجهه با مسلمانان پرداختند و به تنویر اذهان شیعیان در خصوص عقاید وهابیت همّت گماردند.

رابطه ولایت تکوینی و استغاثه به ارواح اولیای الهی

معجزات و کرامات اولیای الاهی، یکی از دلایل پذیرش استغاثه به ارواح اولیای الاهی است، اما متأسفانه برخی از سلفیان و وهابیان با استدلال‌های واهی و استناد به عمومات آیات قرآن، حکم به کفر قائلان به استغاثه می‌دهند که خلاف کتاب و سنت است.