تعامل امام رضا علیه السلام با فرقه زیدیه

زيديه يکی از فرقه های مهم شیعی، از قیام زيد بن علی سرچشمه می گیرد. زيديان درباره امام و امامت آراء و عقايد خاصی داشتند و يکی از مهمترين شرايط امام از نظر آنان، دعوت مردم به امامت خويش و قیام با شمشیر بود. در طول تاريخ حضور ائمه: شاهد برخوردهايی میان زيديه و امامیه شیعه هستیم.
سیره قرآنی امام رضا علیه السلام

قرآن کریم کتابی آسمانی، وحی منزل، کلام خدا و راهنمای مؤمنان است. این کتاب آن قدر با عظمت و ارزشمند است. که آخرین پیامبر عهده دار تفسیر و تبیین آن شد و پس از وی اهل بیت:که عِدل قرآن معرفی شده اند، عهده دار چنین امر مهمی شدند. امام رضا علیه السلامکه یکی از همان مفسران واقعی قرآن بود، در طول زندگی پر برکتش عنایت بسیار ویژه ای به این راهنمای بزرگ داشته و علاوه بر استفاده ای که در بعد شخصی و فردی از آن داشته در ابعاد دیگر نیز بهره های فراوانی از این کتاب گرفته و به دیگران انتقال داده است. این نوشتار به ترسیم گوشه ای از سیمای قرآنی آن بزرگوار می پردازد.
قیام های علویان در دوران امام رضا علیه السلام

نویسنده در این مقاله تلاش می کند با بیان ویژگی جنبش های علویان در دوران امام رضا (ع) به بررسی علت پیشنهاد ولایتعهدی به امام توسط مامون بپردازد.
دوران امامت امام رضا(ع)(183ــ203ق)علاوه بر آنکه از ساحت هاي اعتقادي و فرهنگي / دوراني کم نظير و بلکه بي نظير است، از جهت سياسي نيز دوراني ويژه به حساب مي آيد. فراواني تحرک هاي علويان در آخرين سال هاي امامت آن حضرت از جمله مواردي است که به اهميت اين دوران مي افزايد. اين نکته هنگامي روشن تر مي شود که دريابيم جنبش هاي علويان در اين زمان از جهات متعددي همچون تعداد، گستره ي جغرافيايي، خاندان هاي علوي شرکت کننده در آن و به کنترل در آوردن مناطق مرکزي، همچون کوفه، بصره، مکه و مدينه و نيز يمن، ويژگي خاصي مي يابد که در دوران هاي گذشته و آينده کمتر شاهد اين ويژگي ها مي باشيم؛ و همين ويژگي هاست که مأمون را وا مي دارد براي سرکوب هميشگي آنها پيشنهاد خلافت و سپس ولايتعهدي امام رضا(ع) را مطرح کند. بررسي تحليل قيام هاي علويان در اين دوره و ارتباط آن با ولايتعهدي امام رضا(ع) هدف اصلي ارائه اين نوشتار است.
فرقه های درون شیعی دوران امامت امام رضا(ع)(با تکیه بر فطحیه و واقفیه)

گرچه امام رضا(ع)(183-203ه.ق.) توانست از فضای به دست آمده عصر خود، به بهترین وجه استفاده نماید، اما ظهور جریانهای قدرتمند شیعی مخالف امام(ع) و مشغول شدن امام(ع) به موضع گیری در برابر آنها تا حد زیادی جلوی شتاب حرکت امام(ع) را گرفت. در یک گونه شناسی می توان این جریانهای درون شیعی را به غالیان، زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه و واقفیه تقسیم کرد که به جز گروه اخیر، فرقه های دیگر قبل از این دوره پدید آمده بودند و در این دوره کم و بیش به فعالیتهای خود ادامه می دادند.
الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله

در این نوشتار برآنیم تا شعار «الرضا من آل محمد» را بررسی کنیم؛ شعاری که عباسیان با تکیه بر آن توانستند بسیاری از بنیهاشم و شیعیان آنان ـ بهویژه ایرانیان ـ را با خود همراه کرده و مدتها چهره واقعی خود را در پشت آن پنهان سازند.
این بررسی، در چهار محور الرضا در لغت عرب، الرضا در عرف مسلمانان در دو قرن نخست هجری، الرضا در دعوت عباسی و الرضا نزد دعوت شدگان تقدیم میگردد.
امام رضا علیه السلام دوره خلافت امين

تيرگي روابط بين “امين” و “مأمون” به امام ـع ـ اين فرصت را داد تا به وظائف رسالت خود عمل نمايد و به کوشش و فعاليت خويش بيفزايد شيعيان نيز از اين فرصت استفاده کرده با آن حضرت دائماً در تماس بودند، از علم و دانش و راهنمائيهايش بهره مي بردند، پس در نتيجه امام رضا ـع ـ از مزاياي منحصر به فردي که برايش پيش آمده بود، توانست راهي را بپيمايد که به تحکيم موقعيت و گسترش نفوذش در قسمتهاي مختلف اسلامي بيانجامد، اين مطلب از بيان خود امام ـع ـ که درباره عدم تمايلش به ولايت عهدي به مأمون سخن مي گفت، استفاده مي شود آنجا که مأمون از امام ـع ـ فوق تعهدش انتظار داشت، فرمود:
“فوالله ان الخلافة لشيء ما حدثت به نفسي، و لقد کنت بالمدينة اتردد في طرقها علي دابتي و ان اهلها و غيرهم يسألوني الحوائج فأقضيتها لهم… و ان کتبي لنافذة في الامصار و ما زدتني في نعمة هي علي من ربي”(1)
ولايتعهدى امام رضا علیه السلام

بحث امروز ما يک بحث تاريخى و از فروع مسائل مربوط به امامت و خلافت است ، و آن ، مسئله به اصطلاح ولايت عهدي حضرت رضا عليه السلام است که مأمون ايشان را از مدينه به خراسان آنوقت به« مرو » آورد و به عنوان ولى عهد خودش منصوب کرد ، و حتى همين کلمه « وليعهد» يا « ولى عهد » هم در همان مورد استعمال شده ، يعنى اين تعبير تنها مربوط به امروز نيست ، مربوط به همان وقت است ، و من از چند سال پيش در فکر بودم که ببينم اين کلمه از چه تاريخى پيدا شده ، در صدر اسلام که نبوده ، يعنى اصلا موضوعش نبوده ، لغتش هم استعمال نمى شده ، اين کار که خليفه وقتدر زمان حيات خودش فردى را به عنوان جانشين معرفى کند و از مردم بيعت بگيرد اول بار در زمان معاويه و براى يزيد انجام شد ، ولى اين اسم را نداشت که براى يزيد بيعتکنيد به عنوان « ولى عهد». در دوره هاى بعد هم يادم نيستاين تعبير را ديده باشم با اينکه به اين نکته توجه داشته ام . ولى در اينجا مى بينيم که اين کلمه استعمال شده است و همواره هم تکرار مى شود ، و لهذا ما نيز به همين تعبير بيان مى کنيم چون اين تعبير مربوط به تاريخ است ، تاريخ به همين تعبير گفته ، ما هم قهرا به همين تعبير بايد بگوئيم .