بازخوانی سند نوروز در روایات اسلامی مطالعه موردی: روایت مُعَلّی بن خُنَیس

آیین سنتی نوروز، به‌عنوان میراث زنده فرهنگی، با اعتقادات مذهبی درآمیخته و یکی از مؤلفه‌های پیوند هویت ملّی و دینی ایرانیان بدل محسوب می‌شود. از این‌رو، بررسی منابع روایی و فقهی نوروز، به‌عنوان بزرگ‌ترین جشن ملی بازمانده از ایران باستان، بسیار بااهمیت است. از آنجا که مبنای همه منابع و مصادر حدیثی و فقهی درباره نوروز روایت مُعَلّی بن خُنَیس، به نقل از امام صادق×، است، در این پژوهش ضمن اشاره مختصری به سیر تطوّر نوروز، با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی روایت معلّی و صحت و سقم آن می‌پردازیم. یافته‌های تحقیق حاکی از این است که روایت معلی درباره نوروز پذیرفتنی نیست؛ چراکه این روایت با وقایع تاریخی مطابق نیست. همچنین در نسخه‌های نخست مصباح المتهجدِ شیخ طوسی، نخستین اثر مورد استناد منابع پسین، چنین روایتی دیده نمی‌شود و در نسخه‌های پسین به آن افزوده شده است.

پرداختی تاریخی بر آیین‌های فرهنگی ـ اجتماعی ایرانی بویهیان

دولت ایرانی ـ شیعی آل بویه، در حالی نزدیک به یکصدوسی سال فرمانروایی را تجربه کرد که با رویکردی نیمه‌شعوبی، فهرستی یکجا از آیین‌های ایرانی را در اختیار ما قرار داده است. امیران بویهی در پس‌زمینه‌ آشکار اندیشه سیاسی‌شان، یکی از سلسله‌های مذهبیِ ایرانی‌گرا را بنیان ‌نهادند. آنها گرچه بیش از دیگر حکومت‌های شیعی، بر خودباوری شیعه افزودند، اما بخش عمده‌ میراث پیشین پادشاهی باستان را نیز در خود پروراندند. دراین‌میان، آیین‌های فرهنگی ـ اجتماعی، به‌مثابه شناسنامه هویت ایرانی، به همان میزان که از سوی ایرانیان مورد استقبال قرار گرفت، به همان مقدار نیز خوشایند اهالی بغداد بود؛ چراکه ایرانیان آن را یادآور جشن‌های دیرین خود، و اعراب آن را فرصتی برای شادی و سرگرمی می‌دانستند. با هر ملاحظه‌ای، اما خلافت بغداد نیز این آیین‌ها را یادآور نوعی شکوه قدرت می‌دانست که می‌توانست در پس آن، همانندی خویش به سلسله‌های بزرگ را به نمایش بگذارد.
این نگاشته، ضمن گردآوری و تحلیل این رسوم، بررسی میزان تأثیر اندیشه‌ شکوه باستانی ایران در حکمرانی امیری بویهیان را در ضمن بررسی یازده آیین معروف، به پیشخوان اندیشه‌ پژوهشگران آل‌بویه می‌سپارد.