فلسفه عزاداری

آیا پرسش از فلسفه عزاداری امر معقولی است یا خیر؟
تحقیقی درباره اربعین حسینی

مسئله اربعين سیدالشهدا (ع) و اینکه آيا خاندان آن حضرت پس از رهايى از اسارت يزيد قصد عزيمت به كربلا را داشته و نيز آيا توانستهاند در آن روز به زيارت آن مضجع شريف نائل آيند و مرقد مطهرش را زيارت كنند، ازجمله مسائلى است كه از ديرباز صاحبنظران درباره آن اختلافنظر داشته و هريك با استشهاد به ادله تاريخى براى اثبات يا نفى آن تلاش کردهاند. در اين مقاله با توجه به متون تاريخى معتبر احتمالات ممكن را تبيين كرده و ضمن بيان نظر مدافعان اين واقعه، ديدگاه خود را مبنى بر نبود دليل كافى و قابلاعتماد بر مسئله اربعين سيدالشهدا (ع) تبيين خواهيم نمود. همچنین امكان رسيدن كاروان اسرا را نيز به كربلا در اربعين اول تقریباً ناممكن دانسته و در پايان، دليل الحاق سر مطهر امام حسين (ع) را به جسم شريفش مورد خدشه قرار داده و وجود حديث شريفى كه زيارت اربعين را از علائم مؤمنان میشمارد براى استحباب و فضيلت آن زيارت كافى دانستهایم.
عاشورا و انقلاب اسلامی

به چه دلیل ادّعا میکنید که انقلاب اسلامی ایران متأثّر از قیام امام حسین (علیه السّلام) و فرهنگ عاشورا است؟ نقش آن در پیدایش، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی چیست؟
موضع سياسي امام حسين علیه السلام در دوران معاويه

همزمانى 10 سال از امامت امام حسين (ع) با حكومت معاويه و عدم قيام آن حضرت در اين برهه، از مقاطع حساس حركت حضرت است كه تحليل و بررسى آن به شناخت بهتر نهضت عاشورا و هدف از آن كمك خواهد كرد. اين پرسش همواره مطرح بوده است كه با توجه به عدم مشروعيت حكومت معاويه، برخورد امام حسين (ع) با معاويه چه توجيهى دارد و تفاوت اين دوره با زمان يزيد در چيست؟ نويسنده در تحليل موضع سياسى امام حسين (ع) در مقابل معاويه بر اين عقيده است كه به خاطر فضايى كه با تزويرهاى فرزند ابوسفيان در جامعه حاكم بود قيام عليه او نه ممكن بود و نه به مصلحت. اما سیدالشهدا موضع منفى خود در مقابل معاويه را در حركتى ريشهاى از طريق بيان حقانيت اهلبیت (ع)، تبيين فلسفه و اهداف حكومت اسلامى و مسئوليت خواص سامان بخشيد.
عدم مشروعیت ترور با توجه به داستان مسلم بن عقیل علیه السلام

با توجّه به داستان مسلم بن عقیل آیا میتوان یک فرد را در جامعهای اسلامی کشت یا دستور ترور آن را داد؟ یا مستقیماً بدون نیاز به دستور قاضی، کسی را ترور کرد؟
مواضع امام حسين (ع) در مقابل معاويه

در این تحقیق برآنیم که ببینیم آیا اباعبدالله علیه السلام در ده سالی که امامتشان مصادف با حکرانی معاویه بود، برای هدایت مردم حرکتی از خود نشان داد یا نه؟ آیا از اسلام در مقابل توطئه های بنی امیه محافظت کرد؟ و در برابر اقدامات انحراف آمیز معاویه مثل بسیاری از صحابه بزرگ آن روز، شیوه اعتراض چگونه بود؟ آیا مواضع او در مقابل معاویه، همان استمرار شیوه صلح آمیز امام حسن علیه السلام بود یا مواضع متفاوتی داشت؟ قبل از ورود به بحث، باید متذکر شوم که ذکر مبارزات آن حضرت با معاویه، بر اساس اهمیت بعضی از موضع گیری هاست، نه طبق نظم تاریخی.
عدم ترور ابن زیاد توسط مسلم بن عقیل علیه السلام

چرا حضرت مسلم با اینکه برای کشتن ابن زیاد فرصتی به دست آورد، از آن سرباز زد؟
منطق حسيني، رويارو با خشونت و خودکامگي اموي

واژه خشونت در ادبيات سياسى مهرومومهای اخير نگاههای مختلفى را بهسوی خود معطوف داشته است. اين مفهوم در سه عرصه قابلپیگیری و تعريف است: 1. خشونت در عرصه اخلاق فردى؛ در اين عرصه افرادى كه داراى رأفت، عطوفت، عفو و گذشت نيستند و مستبد و خودرأی مىباشند، خشن ناميده میشوند و اما كسانى كه براى اعتقادات خود ارزش قائلاند هستند و در اجراى احكام خدا قاطعيت دارند و در برابر متجاوزان به حدود الهى و براندازان نظام الهى قد علم مىكنند و باقدرت آنان را سركوب مىسازند و از گناهكاران مصرّ متنفرند و براى اظهار نفرت از آنان در صورت لزوم چهره درهم مىكنند و… ناميدن اينان به افراد خشن صحيح نيست. 2. خشونت در عرصه سياست و حكمرانى؛ در اين عرصه به افرادى كه فقط با توسل بهزور، سركوب و تحميل و بدون منطق، دعوت و جذب، براى تصاحب حاكميت اقدام مىكنند و در تداوم حاكميت نيز، به همين شيوهها متوسل مىشوند، خشن گفته مىشود و اين شيوه خشونتآميز است؛ اما چنانچه با منطق و دعوت و جذب اقدام شد و موانعى سر راه تبليغ قرار گرفت، توسل به قهر براى رفع آن، خشونت نيست، همچنان كه اگر حاكميت محقّق، مورد تهديد افراد خشن قرار گرفت، سركوب آن قهر و خشونت نيست يا اگر خشونت هم نام بگيرد، جايز و بلكه لازم است. 3. خشونت در عرصه قانونگذارى؛ يعنى قانونگذار در جعل قانون رعايت تناسب جرم و مجازات را نكرده باشد و بدون وجود جهات تنبيهى و عبرتآموزى براى جرم كوچكى مجازات بسيار سختى قرار داده باشد. چنين خشونتى نيز در هيچكدام از احكام و حدود اسلام نيست زيرا در اين احكام و حدود تناسب جرم و كيفر و جنبههاى بازدارندگى و عبرتآموزى كاملاً لحاظ شده و آنگاه جعل مجازات شده است. نهضت الهى سيدالشهدا (ع) كه با قاطعيت تمام در مقابله با ظلم و خودكامگى دستگاه بنىاميه و ايستادگى آن حضرت بر مواضع بهحق خويش تا سر حدّ شهادت و اسارت، جاودانه تاريخ شده است، به خاطر برخورد سراسر خشن و ظالمانه بنىاميه و جبهه باطل و جانفشانى و مقاومت جبهه حق نوعاً در اين فضا و از اين منظر نگريسته شده است كه كاملاً نيز درست است؛ اما در كنار اين نگاه و همراه با آن، مىتوان يك بعد ديگر نهضت حسينى را نيز موردتوجه و اهتمام قرار داد. مقالهاى كه پيش روى داريد با همين نگاه از یکسو به خشونت در عرصه اخلاق فردى و عرصه سياست و حكمرانى توجه داشته و اخلاق و سياست خشن و خودكامه امويان را تبيين كرده است و از سوى ديگر اقدام امام حسين (ع) را اقدامى در جهت احياى اخلاق و سياست رحيمانه و ليّنانه پيامبر (ص) و در تقابل با اخلاق و سياست خشن و خودكامه امويان ارزيابى كرده است. نويسنده محترم پس از اين بحث كه خشونت ستیزی يكى از صفات انسانهاى كامل و آزاده و از بارزترين بخشهاى رسالتِ پيامبر خاتم (ص) مىباشد و نبى اسلام با اين ويژگى به اصلاح جامعه قبيلهای جاهلى عصر خويش پرداخت، اوج رجعتِ به جاهليت، در نيمه نخست قرن اول اسلامى را در بیعت خواهی يزيد بن معاويه با توسل به خشونت و زور و تزوير مىشمارد و تأكيد مىكند، كه همين امر حسین بن علی (ع) را بهعنوان وارث و احياگرِ سنّت پيامبر، به مبارزه با زور مدارى و ديكتاتورى و ارتجاع حزب امرى واداشت. ايشان سپس از مبارزه با استبداد و خودكامگى، رواج فرهنگ گفتمان، احياى فرهنگ محبت و مهربانى؛ بهعنوان روشهاى مبارزه سيدالشهدا (ع) با انحراف باند اموى نام برده و به بحث درباره آنها میپردازد.
عاشورا و پیوند دین و سیاست

آیا قیام امام حسین (علیه السّلام) و فرهنگ عاشورا، میتواند دلیلی بر بطلان طرفداران جدایی دین از سیاست (سکولاریسم) باشد؟
مروري بر عنصر هدايت و بيدارگري در رفتار سياسي امام حسين علیه السلام

فرهنگسازى، زمینه پردازی و بيدارگرى بهعنوان عامل اصلى دگرگونیهای اجتماعى، فرهنگى و سياسى، درحرکتهای اصلاحى پيامبران و اولياء الهى جايگاه ويژهاى داشته و يكى از بارزترين جنبههاى حركت مقدس امام حسين (ع) بهحساب مىآيد. امام حسين (ع) با عنايت به نقش عميق عنصر روشنگرى در اصلاح اساسى جامعه و خنثىسازى تبليغات مسموم دشمن، آگاهى عمومى را در دستور كار خود قرار داد و به تبيين اهداف خود همت گمارد. به اعتقاد نويسنده، امام حسين (ع) در طول نهضت خود دو گونه هدف را دنبال مىكرد و در هر مورد بهتناسب موقعیتها و اوضاع به تبيين آنها مىپرداخت. هدف ثابت و راهبردى آن حضرت چون همه امامان معصوم (ع) برپايى و حيات دين در جامعه بوده است كه چون رشتهاى تمام مواضع امام (ع) را در مقابل معاويه و يزيد به هم پيوند مىزند و هدفهای مرحلهاى و تاكتيكى آن حضرت نيز كه شكل آن بر اساس اقتضائات و اوضاع خارجى و عينى تعیینشده بود؛ امتناع از بيعت، تشكيل حكومت اسلامى و شهادت بوده است. درازاى تاريخ بشر از آغاز تاكنون، شاهد صحنههاى خونين و حوادث اسفانگيز و غمبارى بوده است، حوادثى كه هم ظرف زمانى و هم تعداد تلفات و خسارتهای مادى آن، بسيار بيشتر از صحنه نهضت عاشورا بوده است، ولى آيا کدامیک از آنها همپایه قيام حسينى (ع)، در صفحه دلها و خاطرههاى آدميان زنده و بالنده مانده است؟ و کدامیک توانسته است بهقدر قيام ماندنى و بىمانند او احساسات پاك بشرى را جريحهدار و وجدانهای خفته و غفلت زده را بيدار و عقول اهل عالم را مقهور خود سازد و دلهای آزادگان جهان را تحت تأثير و هدايت خويش قرار دهد؟ بىگمان اين تأثير و ماندگارى داراى رموزى است، كه ساير حوادث عظيم فاقد آن است و بررسى آن مجالى ديگر مىطلبد و مطمئناً بيدارگرىها، تبليغات و موضعگيرىهاى روشنگر آن حضرت، در تبيين اهداف مقدس انسانى و دينى خود سهم بزرگى در اين خصوص دارد، كه بخش بسيار ناچيزى از آن، در نوشتار حاضر به قلم آمده است.
اندیشه سیاسی امام حسین علیه السلام

آیا قیام امام حسین (علیه السّلام) تمرّد و شورش علیه حکومت بود؟ اصولاً از دیدگاه اسلامی در چه مواردی تمرّد و قیام علیه دولت جایز میباشد؟
محبت خداوند و علاقه به مردم، دو الگوي تربيتي امام حسين علیه السلام

محبت خداوند موجب مىشود همه گامها در رضاى دوست برداشتهشده و انسان درراه اداى تكليف تزلزل و هراس به خود راه ندهد و دوست داشتن مردم نيز باعث اعتناى به آنان و موجب رفع مشكلات مردم خواهد شد. نويسنده در اين مقاله بر آن است تا اين دو صفت بارز را در شخصيت امام حسين (ع) كه مىتواند براى كارگزاران حكومت الگو باشد، بهاجمال بيان كند. دو صفت بارز كه در شخصيت والاى امام حسین (ع) جلبتوجه مىكند يكى مسأله علاقه و محبت شديد حضرت به خداوند و ديگرى علاقه و محبت به مردم است؛ علاقه و محبتى كه پايهها و مايههاى امامت و ولايت حسين بن على (ع) را از یکسو و تأثيرات فراوان و سرنوشتساز آن حضرت را در جامعه بشری و مجتمع انسانى از سوى ديگر، برقرار و استوار داشته است. هرچند ارباب تحقيق و تأليف از كنار اين دو خصيصه ارزشمند حسينى به ايجاز و اختصار گذاشتهاند، لكن ناگفته پيدا است كه آنچه اشاره شد دو اصل پراهمیت در زندگانى مولايمان حسين بن على (ع) است كه مىتوان به گونه مطلوبى از آن بهرهبرداری عملى نمود. بهويژه آنكه وى امام معصوم و واجبالاطاعه است كه همهچیز او (جز آنچه دليل قطعى بر اختصاصش به امام معصوم قائم باشد) براى ما اسوه و سند و دستور است. چنانچه دو موضوع یادشده به يكديگر ضمیمهشده و یکجا از آن بحث شود بهگونهای سود خواهد داشت و چنانچه از يكديگر بهصورت منفك مطرح شوند بهگونهای ديگر؛ و مىتوان گفت در صورت دوم نتيجه تصورى و تصديقى آن مهمتر و جامعتر اما با طرح نخست نتيجه عملى و عينى آن ارزشمندتر خواهد بود. لذا مناسب است در آغاز بهصورت جداگانه پيرامون هر يك اشاراتى داشته باشيم.
جایگاه زنان در نهضت عاشورا

چرا امام حسین (علیه السّلام) با اینکه میدانست به شهادت میرسد، خانواده خود را به همراه برد؟ جایگاه و نقش زنان در انقلاب عاشورایی حسین (علیه السّلام) چه بود؟
شخصیت سیاسی اجتماعی و اخلاقی رهبری نهضت عاشورا

شخصيت سياسى اجتماعى و اخلاقى رهبرى نهضت عاشورا يكى از راههاى شناخت و تحليل حادثه عاشورا، شناخت ابعاد شخصيت فردى و اجتماعى رهبرى قيام است. شناخت اين خصوصيات، اين حقيقت را اثبات مىكند كه كسانى مىتوانند مربى انسانها در طول تاريخ باشند كه به دردها، درمانها و روحيهها آگاهى داشته باشند. امام حسين (ع) با توجه به ویژگیهای خود همچون اصلاحطلبى، عدالتخواهى و ظلمستيزى، آنها را در صحنه عاشورا بهخوبی متجلى ساخت. در اين مقاله، نويسنده ضمن پرداختن به ويژگىهاى یادشده، كلمات و فضائل معنوى و اخلاقى امام حسين (ع) را موردبررسی قرار داده و با ذكر سخنان امام و شواهد تاريخى نقش خصوصياتى همچون استقامت در برابر مصائب، زهد و رضا و شجاعت را در حادثه كربلا تبيين مىكند. وى در پايان يادآور مىشود آنچه بر زيبايىهاى كربلا و قيام عاشورا افزوده و آن را الگويى براى تاريخ قرار داده است، روحيه استقبال از مرگ و شهادت بود كه اين روحيه نزد تمام ملتهاى غیرمسلمان ارزشمند و پسنديده و عامل موفقيت درراه نيل به هدف مىباشد.