نصّ؛ معیار تعیین و معرفی امام عالم وجود

برگرفته از جلسه چهل و هفتم «سیر تکوّن عقاید شیعه»
نظريۀ نص از ديدگاه متکلمان امامی

امامت محوریترین جایگاه را در منظومۀ اعتقادی شیعۀ امامی دارد. نوع تعیین و نصب امام نیز در این مكتب با دیگر مكتبهای اسلامی متفاوت است. امامیان از همان ابتدا به دلیل آنكه مقام امامت را امتداد مقام نبوت میدانستند، معتقد بودند امامت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)نه به دلیل فضائل بیشمار او نسبت به سایر صحابه و نه به دلیل انتخاب مسلمانان، بلكه بر اساس تعیین و معرفی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بوده است. این رویكرد در لسان علمی اندیشمندان امامی با تئوری (نص) تبیین شد. آنان در بحث امامت عامه (مقام ثبوت) بر آن شدند که نص، طریق انحصاری تعیین امام است؛ از اینرو، در صدد ابطال راههای دیگر برآمدند، و در بحث امامت خاصه (مقام اثبات)، امامت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)را هم با نصوص جلی، هم با نصوص خفی و هم با نص فعلی (اظهار معجزه) اثبات كردند. مقالۀ پیشرو (تئوری نص) امامیان را با روی آورد توصیفی _ تحلیلی بررسیده است.
اعيان ائمه علیهم السلام؛ جستاری در راههای اثبات امامت اشخاص ائمه علیهم السلام در روايات شيعه

چه ادله، قرائن و نشانه هایی در روایات وجود دارند که امامت اشخاص امامان شیعه علیهم السلام را به اثبات می رسانند؟ این مقاله برای پاسخ به این سؤال به جمع آوری و عرضه راه های اثبات امامت اعیان ائمه علیهم السلام در کتب حدیثی شیعه می پردازد. این راه ها در تقسیم بندی کلی در چهار بخش نص، علم غیب، اعجاز و نشانه ها قابل بیان هستند. اثبات امامت علی علیه السلام تخصیصاً از قلمروی مقالۀ حاضر خارج است. چرا که روایات در خصوص ایشان علاوه بر راه های فوق در بحث های تفسیری و قرآنی تمرکز دارد. راه نص دارای تقسیمات نصوص کلی یا جزیی، خفی یا جلی، غیر توقیفی یا توقیفی، و عام یا خاص است. راه علم غیب و اعجاز در حد ظرفیت مقاله مواردی را گزارش خواهد کرد و راه نشانه ها به اماره هایی می پردازد که در نقش قرینه، و نه ادله، ظاهر می شوند.
امام جعفر صادق علیه السلام فرزند خود اسماعیل را از طریق نص به جانشینی خود برگزیده بود

آیا امام جعفر صادق (ع) فرزند خود اسماعیل را از طریق نص به جانشینی خود برگزیده بود؟
ریشههای فرهنگی قیام امام حسین علیه السلام

یکی دیگر از ریشه های تاریخی عاشورا ، ریشه های فرهنگی آن است که آن ظهور و بروز دو مسئله است ، نخست: مسئله اجتهاد در برابر نص : یعنی استباط حکم شرعی تنها با فکر و رای خویش بدون توجه به نصوص دینی مخالف ، ریشه آن به دوران پیامبر اکرم (ص) می رسد که برخی صحابه در برابر اوامر آن حضرت اجتهاد می کردند وبعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) هم عمر بن خطاب بطور جدی آن را به کار بست وبدعت هایش تبدیل به سنت رسمی و رایج در جامعه شد به گونه ای که هر کس به سنت رسول خدا (ص) عمل می کرد مورد ضرب و شتم قرار می گرفت و بدینگونه شریعت محمدی دچار استحاله شد دوم: منع کتابت و نقل حدیث ، که علیرغم توصیه های رسول خدا (ص) مبنی بر حفظ گفته های آن حضرت و انتقال آن به دیگران ،خلفا ازکتابت و نقل حدیث جلوگیری کردندو با این استدلال که قرآن داریم با جمع آوری حدیث مخالفت شد و حدیث های گردآوری شده هم سوزانده شدند و همین امر موجب شد پرده سنگینی از شک و تردید بر روی هزاران حدیثی که می گفتند نزد حافظان یا در میان کتاب ها محفوظ است کشیده شود و زمینه برای تحریف و جعل فراهم آید و هزارا ن حدیث جعل شود. فرایند انحراف ها و لغزش ها و بدعت ها یی که از سقیفه شروع شده بود موجب انحراف کلی جامعه از آموزه های اسلام ،رواج فساد، فقر فرهنگی و دوری از ارزش هاو اصالت ها شد که این انحراف ها در عصر امام حسین (ع) به اوج رسید.