مخالفت پسر با «بدعت» پدر

برگرفته از کتاب «المصنف» ج 3 ص 359
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 2

طبری گوید: نافع بن هلال، نام خود را بر چوبههای تیرش نوشته بود و با آن تیرهای نشاندار تیر میانداخت و میگفت: «من جملیام، من بر آیین علیام». جز آنان که مجروح شدند دوازده تن از یاران عمر سعد را کشت. آنقدر شمشیر زد تا بازوهایش شکست و اسیر شد. شمر و همراهانش او را […]
شهادت اصحاب – نافع بن هلال 1

خوارزمی گوید: پس از زهیر، نافع بن هلال- یا هلال بن نافع- به میدان رفت. وی به آنان تیر میافکند و تیرهایش خطا نمیرفت. دستانش را حنا زده بود. تیر میانداخت و میگفت: تیر میافکنم، تیرهایی نشاندار، و هراس جان را سودی نمیبخشد. تیرهایی زهرآگین که زمین دشمن را آکنده سازد. آنقدر تیر افکند تا […]
شهادت اصحاب – عمرو بن قرظة انصاری 2

طبری گوید: عمرو بن قرظۀ انصاری برای نبرد در رکاب حسین (ع) بیرون آمد. رجز میخواند و میجنگید تا آنکه کشته شد. او از یاران امام حسین بود و برادرش در سپاه عمر سعد بود. برادرش صدا زد: ای حسین! ای دروغگو پسر دروغگو! برادرم را گمراه کردی و او را به کشتن دادی. امام […]
امام حسین علیه السلام و سرکشی به تپهها و گردنههای اطراف

بهبهانی گوید: شبی امام حسین (ع) از خیمهها بیرون آمد و دور شد. نافع بن هلال شمشیر خود را برداشت و به سرعت خود را به امام رساند. دید که آن حضرت تپّهها و بلندیهای مشرف به خیمهگاه را بررسی میکند. به پشت خود نگاه کرد و مرا دید. پرسید: کیستی؟ نافع گفت: منم فدایت شوم! […]
سلام ما به شُکوه آفرینِ بزم جلال!

سلام ما به شُکوه آفرینِ بزم جلال! بزرگزادهی آزاده، «نافع بن هلال» از او که خوانده حسینش ز بهترین اصحاب چگونه مدح سرایم که هست ناطقه، لال؟ به نطق محکم خود، شام و روز عاشورا ببُرد ز آینهی قلب اهلبیت، ملال بگفت: بیتو، حسین! زندگی مراست، حرام زهی! که زحمت مادر بر […]