شاید بزرگترین ناشکری عالم

یکبار هم ندیدم ناشکری کند

مدّتی که در بیمارستان در کنارش بودم، همیشه منتظر بودم که به سخن بیاید و از حال خود شکوه و اظهار نارضایتی کند. همیشه هراس داشتم که اگر وضعیّت خود را بداند، حتماً ناامید خواهد شد. امّا او به قدری امیدوارانه با من صحبت میکرد که به من هم آرامش میداد؛ به طوری که به […]