شب دامادی

فرمانده همه را به خط کرده بود و می‌گفت: «بچّه‌ها امشب عملیاته! هر کس دوست نداره می‌تونه نیاد. می‌تونه در گردان بمونه یا این‌که بره واحد تدارکات و آن‌جا خدمت کنه. اجباری در کار نیست.» اما کی بود که این لحظه و این شب را رها کند و نیاید. خلاصه در بچّه‌ها جنب و جوش […]