نقش احاديث مشهور در شکل گيری باور شيعه به پيوستگی سلسلۀ امامت

برخی روایات مشهور اسلامی در میراث حدیثی مسلمانان حاکی از آن است که در هر دورهای بیشک کسی در میان امت وجود دارد که حامل عادل علم دین و حافظ آن است؛ از اهلبیت و عترت پیامبر است و مایۀ هدایت امت ایشان است؛ امام حیّ زمان است و مردم موظف به شناسایی و بیعت با او هستند؛ بهپادارندۀ حجت خدا بر خلق است، چه مشهور باشد، چه ناشناس. از طرف دیگر، گزارشهای فرقهنگاران حاکی از آن است که شیعیان از ابتدا، معتقد بودهاند که زمین هیچگاه از وجود حجت و امامی که جانشین امام قبلی باشد، خالی نمیماند و سلسلۀ امامت پیوسته خواهد ماند. این اعتقاد به وجه افتراق شیعۀ امامیه با دیگر فرق اسلامی بدل گشته بود تا حدی که این اعتقاد را «نسق» و شیعیان امامی را «اهل نسق» میخواندند. در این پژوهش، با بررسی تاریخ فکر شیعۀ امامیه، نقش احادیث مذکور را در شکلگیری این باور و وفاداری آنان را به آن احادیث نشان میدهیم.
اهلبیت و مقابله با تفویضگرایی: انتقاد از تفویضگرایی در کنار انتقاد از جبرگرایی

اندیشه عقلانی نفی جبر در شیعه، همگام با پرهیز از در غلطیدن به درههای عمیق تفویض ترویج شد و باعث تدوین یک نظام جامع و همهجانبه گشت. در مقاله پیش رو نشان داده میشود که مفاهیم “جبر” و “تفویض” با مفهوم “سلطنت” انسان و خداوند بر حوزه اعمال اختیاری بشر پیوند دارد. هم چنین روشن میشود که جمع میان “سلطه خدا بر انسان مختار” و “سلطه انسان مختار بر حوزه اختیار خویش” گرفتاری دیرپای بشر است. عموم آنانکه جانب سلطه خدا را میگیرند “جبرگرا” میشوند و عموم آنانکه جانب سلطه بشر را میگیرند “تفویضگرا” میگردند. در این میانه، اهل بیت:، سلطنت خدا بر انسان و سلطنت انسان بر اعمال خود را در تعارض با یکدیگر نمیدانستند و بر هر دو حوزه تأکید داشتند.
اهل بیت و مقابله با جبرگرایی

“نفی جبر” روی دیگر “اصل اعتقادی عدل” است؛ بدین ترتیب برگزیده شدن “عدل الهی” به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه، نشان دهنده تأکید ویژه امامان شیعه بر نفی جبرگرایی است.
در جامعه اسلامی، بسترهای متعددی برای رواج جبرگرایی وجود داشته است. توجیه مظالم طبقه حاکمه در نسبت دادن آنها به خدای تعالی، ظاهریگری و استناد به آیات قضا و قدر و مشیت، ثنویگریزی و شوق افراطی به توحید افعالی، خودپیرایی و توجیه رفتارهای شخصی از این شمارند.
در برابر جریان جبرگرایی، امامان شیعه دو راهبرد تربیتی و علمی را پیش گرفته بودند. راهبرد نخست، تربیت و تشویق شیعیان و دیگر آحاد جامعه بر مسؤولیتپذیری دربارۀ اعمال خود بود که از طریق تذکار مردم به قدرت و حریّت تملیک شده به آنها، ترغیب مردم به توبه، نهی از ستم به مردم و انتقاد از حاکمان ستمگر تعقیب میشد. راهبرد دوم، بیان تناقض عقیده به جبر با دیگر ارکان اعتقاد دینی بود. اهل بیت، این تناقضات را در سه شکل تناقض عقیده به جبر با آیات قرآن، تناقض عقیده به جبر با اساس تشریع و ارسال رسل و تناقض عقیده به جبر با علوّ خداوند از ارتکاب قبائح و ظلم به بندگان تبیین فرمودهاند.