دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی – جلسه پنجم

پنجمین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ 07 مهر 1397 با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی در مسجد حوزه علمیه امام خمینی(ره) برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی – جلسه چهارم

چهارمین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ 04 شهریور 1396 با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی – جلسه سوم

سومین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ 21 مرداد 1396 با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی – جلسه دوم

دومین جلسه دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی روز شنبه مورخ 14 مرداد 1396 با سخنرانی حجت الاسلام کاشانی برگزار شد که مشروح این جلسه تقدیم می شود.
دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی – جلسه اول

روز شنبه مورخ 7 مرداد 1396 حجت الاسلام کاشانی به تدریس جلسه اول دوره مقدماتی مقتل شناسی کاربردی پرداختند که مشروح جلسه تقدیم می شود.
آغاز ماموریت جناب مسلم و ماجرا های پس از آن(بخش سوم)

پس از شهادت جناب مسلم نوبت به شهادت یکی دیگراز بزرگان کوفه یعنی هانی بن عروه رسید شیعهای مخلص، یاری باوفا و باحمیت و کسی که در رکابش چهارهزار سواره و هشت هزار پیاده حرکت میکردند، رادر حضور مردم، مردمی سست عنصر و ترسو و بیوفا به شهادت رساندند و یک نفر از آن دوازده هزار نفر پا به رکاب، جلو نیامد و به حمایت از هانی برنخاست و برای نجات او قدمی برنداشت تا برگ دیگری از خیانت، بزدلی و بیچارگی را از خود در تاریخ ثبت کنند، سن شریف آن پیرمرد مجاهد در آن موقع نود و چند سال بوده است. ابن زیاد دو پیک را با نامه ای همراه سرهای مقدس مسلم و هانی برای یزید به شام فرستاد. یزید دستور داد که سرها را بر دروازهی دمشق آویزان کنند و پس از اطلاع از اتفاقات کوفه نامهای برای عبیدالله فرستاد و از او تقدیر و تشکر کرد و او را ستود .امام حسین (ع) در مسیر کوفه و در منزل ثَعلَبِیَّه، از شهادت مسلم و هانی و اینکه در بازار کوفه جسدشان را روی زمین میکشیدند، مطلع شد.
آغاز ماموریت جناب مسلم و ماجرا های پس از آن(بخش دوم)

در واکنش به دستگیری هانی بن عروه حضرت مسلم در صدد برآمد تا قصر عبید الله را محاصره کند ابن زیاد به سران و اشراف کوفه که نزد وی بودند دستور داد بروند و اقوام خود را از اطراف مسلم پراکنده کنند و گرنه گردن همه آنها را خواهد زد آنها هم از روی دیوارهای قصر با مردم سخن گفتند و آنها را از عقوبت دولت ترساندند تا آنکه گروه بسیاری از قوم و قیبله آنان صحنه را خالی گذاشتند و مردمی که خود نامه نوشته بودند در میدان عمل و لحظات سرنوشت ساز در جبهه مخالف قرار گرفتند و اتحاد خود را بر هم زدند ،خیانت سران قبایل و افراد با نفوذ کوفه وتهدیدهای توخالی مزدوران ابن زیاد اثر خود را گذاشت و سبب پراکندگی مردم از اطراف حضرت مسلم شدآن جناب به خانه ای پناه برد اما عاقبت توسط ماموران ابن زیاد محاصره شدو پس از نبردفراوان در حالی که زخم های فراوان بر تن داشت دستگیر گردید، وی در همان حال از یکی از لشگریان خواست تا پیکی به سوی امام حسین (ع) بفرستد و جریان اسارت خود و قصه بی وفایی و پیمان شکنی کوفیان را برای حضرت باز گوید و او را از آمدن به کوفه منع نماید .به دستور ابن زیاد حضرت مسلم را بالای دار الاماره برده و در برابر چشمان مردمی که بیرون قصر جمع شده بودند گردن زدند و بدنش را به پایین قصر انداختند شهادت وی درنهم ذیحجه روز عرفه سال شصت هجری بود .
آغاز مأموریت جناب مسلم و ماجراهای پس از آن(بخش اول)

جناب مسلم درروز پنجم شوال وارد شهر کوفه شد شهری حادثه خیز با گرایش و افکار مختلف و به خانه مختارثقفی رفت . با جمع شدن شیعیان کوفه حضرت مسلم نامه امام را برای آنان خواند ودر نخستین وهله پس از ورود به کوفه ،به گرفتن بیعت از مردم پرداخت و 27 روز قبل از شهادتش در نامه ای به امام حسین (ع) در مکه خبر از بیعت مردم داد. خیلی زود خبرآمدن جناب مسلم به کوفه توسط جاسوسان یزید منتشر شد ،اولین اقدام یزید در واکنش به این جریان ،نصب عبید الله بن زیاد به امارت کوفه و بصره بود ،ابن زیاد با ایجاد جو رعب و وحشت ، تهدید روسا و بزرگا ن و سر شناسان شهربه تضعیف فعالیت های حضرت مسلم و از جنب و جوش افتادن نهضتی که با استقبال پرشورمردم در حال گسترش بود،پرداخت. او برای خنثی کردن فعالیت های حضرت مسلم و شکست دادنش دو نقشه کلی داشت : نخست تهدید سران شهر و چهره های با نفوذ،دوم تعقیب و جست وجوی حضرت مسلم و طرفدارانش که در هر دو مورد موفقیت های زیادی هم به دست آورد .،درمدت زمانی که حضرت مسلم درمنزل یکی از بزرگان کوفه اقامت داشت ،طرح پیشنهاد ترور ابن زیاد را به دلیل رعایت مسائل اخلاقی که از ویژگی های برجسته اهل بیت (ع) و پیروان آنان بودنپذیرفت و مجبور شد محل اقامت خود را به دلایل امنیتی تغییر دهد .
انتخاب مسلم بن عقیل برای اعزام به کوفه

امام حسین (ع) برای آزمودن صداقت مردم و بررسی شرایط و اوضاع کوفه نیاز داشت تا سفیری را به کوفه بفرستد لذا شخص مورد اعتماد و امین خود حضرت مسلم بن عقیل را انتخاب کرد و به عنوان نماینده خود به همراه نامه ای و به اتفاق سه نفر دیگر به کوفه فرستاد و او را به تقوای الهی و کتمان ماموریت خود و مدارا فرمان داد و بدینگونه ماموریت حساس حضرت مسلم آغاز شد.
نامهنگاری اهل کوفه به امام حسین علیه السلام

وقتی شیعیان کوفه از مرگ معاویه مطلع شدند ، در نامه ای برای امام حسین (ع) که توسط دو نفر فرستاده و آنها هم روز دهم ماه رمضان خدمت امام رسیدند خبر از بیعت خود داده و حضرت را به سوی کوفه دعوت کردند ، در طی دو روز بعد هم با ارسال150 نامه دیگر و دو روز دیگر هم نامه هایی مبنی بر رسیدن میوه ها و سرسبزی بستان ها فرستادند و براعلام بیعت خود پافشاری کردند ،حالا دیگر امام (ع) از یک سو با رد بیعت ناخواسته و تحمیلی با یزید و مهاجرت از موطن خود تحت فشار بنی امیه قرار داشت و از سوی دیگر هم باید به نامه های کوفیان پاسخ روشنی می داد .
ديدارهای شخصيتها با امام حسين علیه السلام و ديدگاههای آنها

سایر اقدامات امام حسین (ع) در مدت اقامت درمکه ،دیدار با تعدادی از شخصیت ها و بزرگان حاضر در آن شهر بود که نظر همه آنها در باره رفتن امام به سوی عراق منفی بود جز ابن زبیر که در فکر خلافت بود ووجود امام (ع)درمکه مانع توجه مردم به وی می شد، ابن عباس پسر عموی حضرت پیوسته ایشان را از رفتن نهی می کرد زیرا از فریب و مکر کوفیان بر جان اومی ترسید وازوی می خواست به جای عراق به یمن برود که سرزمین پهناوری است و شیعیان زیادی دارد اما امام حسین (ع) نپذیرفت دیدار بعدی ایشان با محمد حنفیه بود که به مکه آمده بود که حضرت در آن دیدارخبر از شهادت خود و اسارت اهل بیتش داد شخصیت بعدی عبد الرحمن بود که به حضرت فرمود به شهری می روی که کارگزاران یزید در آن هستند و چون بیت المال در دستشان هست و مردم هم بنده درهم و دینارند علیرغم اعلام یاری با شما پیکار خواهند کرد ،البته افراد دیگری هم خدمت حضرت رسیدند تا مانع رفتن ایشان به کوفه بشوند .
فعالیتهای امام حسین علیه السلام در ایام اقامت در مکه

امام حسین (ع) به مدت چهار ماه و پنج روز در مکه اقامت داشت انتخاب این شهر انتخاب سنجیده ای بود زیرا مکه حرم امن بود و احتمال تعرض دشمن بسیار ضعیف ، از طرفی موسم حج بود و محل اجتماع مسلمانان از سراسر قلمرو اسلامی و مناسب ترین مکان برای رساندن پیام به افکار عمومی ،اما والی مکه در نامه ای به یزید از استقرار امام و اهل بیتش در مکه و استقبال و رفت و آمدهای مردم خبر داد یزید هم درنامه ای به بنی هاشم ازآنان خواست تا حسین (ع) را از کوشش برای تفرقه بازدارند مردم هم نامه یزید را به حسین (ع) نشان دادندوحضرت آیه ای را که گویای جدایی اسلام از کفر و تبرای متقابل پیامبر باکفار و منکران خدا است در پاسخ نامه نوشت . از اقدامات مهم حضرت در مدت اقامت در مکه نامه نگاری به مردم کوفه و بصره و نیز فرستادن سفیرانی به آنجا بود .آنان نیز در نامه های خود حمایتشان رااعلام کردند .از بصره هم فردی با دو پسرش به سپاه سید الشهدا ملحق شدنداما بعضی قبایل پیش از حرکت خود به منظور یاری امام حسین (ع) از خبر کشته شدن آن حضرت آگاه شده وبا ندامت و حسرت فراوان به قبایل خود بازگشتند .
امام حسین علیه السلام در مدینه و ملاقات های ایشان

یزید سه روز بعد از مرگ معاویه به دمشق رسید و در ضمن سخنرانی برا ی مردم ،حکومتش را اعلام نمود و مردم هم با او بیعت کردند سپس درخزانه بیت المال را گشود و اموال فراوانی را بین اهل شام تقسیم کرد و به حاکمان همه شهرها نوشت که برای او از مردم بیعت بگیرند از جمله مدینه و برای این کار از بزرگان قریش شروع کند و نخستین کس امام حسین (ع) باشد که اگر امتناع کرد سرش را برای او بفرستد امام حسین (ع) در مواضع و مجالس متعددی اعلام کرد که با مردی فاسق که آشکارا فسق و فجور می کند و شراب می خورد و با سگ ها و یوزپلنگ ها بازی می کند و بازماندگان پیامبر (ص) را دشمن می دارد هرگز بیعت نخواهد کرد و چون در مجلس والی مدینه هم موضوع اعلام بیعت خویش را به تعویق انداخت به ناچار تصمیم گرفت دو روز مانده به ماه رجب شبانه و از طریق جاده اصلی چون از بیراهه رفتن نوعی فرار تلقی می شد ازمدینه به سمت مکه حرکت کند اما پیش از ترک این شهر با تعدادی از مردان و زنان بنی هاشم و بزرگانی از اصحاب پیامبر(ص) از جمله دو برادرخود یعنی عمر بن علی و محمد حنفیه و نیزامّ سلمه ملاقات کرد . زنان بنی عبد المطلب هم هنگام خروج امام حسین (ع) از مدینه مشغول عزاداری و نوحه خوانی شدند وهمگی در این دیدار با نهایت حزن و اندوه ایشان را از رفتن به عراق برحذر داشتند .
قضیه ولیعهدی یزید (بخش دوم)

معاویه در سفر دوم خود به مدینه به والی آنجا دستور داد تا با خشونت و شدت عمل بیشتری از مردم برای یزید بیعت بستاند ، دیدار وی با عایشه و گرفتن رضایت ضمنی از وی ، ترتیب دادن دیدار های خصوصی با بزرگان مدینه ، رفتن به مسجد و روی منبر از فضل و کمال و قرآن خواندن یزید بسیار گفتن حتی علیرغم اعتراض هاو افشاگری های امام حسین(ع)، و نیز اقدامات تبلیغی و فرهنگی از قبیل ترویج و بهره برداری از عقاید و باورهای باطل وا نحرافی نظیر جبرگرایی و امور را به قضا و قدر الهی مستند کردن ، استخدام شاعران با کیسه های درهم و دینار،نمایش سیمای مذهبی و پذیرفتنی از یزید و وی را در مکه از سوی خود امیر الحاج قرار دادن تا چهره ای معنوی و مقدس و دوست داشتنی از یزید در ذهن مسلمانان نقش ببندد ، تکیه بر شایستگی جوانان هاشمی برای خلافت تا به وسیله این ستایش بتواند تصویر خلافت سالخوردگان را ازخاطره ها بزداید و به جامعه اسلامی چنین القا کند که جوانان هم می توانند خلیفه مسلمانان شوند گرچه سن کمی داشته باشند و به دلیل نداشتن تجارب ارزشمند برای اداره امور مسلمانان شایسته زمامداری نباشند، اینها همه دورنمایی از فعالیت ها و کوشش های معاویه برای طرح و تثبیت جانشینی یزید در سرتاسر قلمرو حکومت اسلامی بود که مآخذ تاریخی آن را ثبت کرده اند .