زندگى‌نامه آيت الله حاج شيخ على نمازى شاهرودى

شيخ على نمازى شاهرودى (1333 قمرى ـ شاهرود، 1405 ـ مشهد) كه از او به عنوان مجلسى زمان ياد مى‌شود از علماى بزرگ شيعه ‏بود. در زمينه‌هاى فقه، اصول، حديث، رجال، معارف، عقايد، عبادات، تاريخ، طب، گياه‌شناسى صاحب تأليف است. در كودكى حافظ كلّ قرآن شد، ‏تدوين فقه استدلالى را در سنّ 22 سالگى آغاز كرد. مستدرك سفينة البحار و مستدركات علم رجال الحديث حاصل بخشى از تلاشهاى علمى ‏و تحقيقاتى ايشان است. وى، از شاگردان دوره دوم معارف مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى به شمار مى‌رود كه به مدت 15 سال، دروس فقه، اصول ‏و معارف را در محضر استاد تلمذ نمود. از جمله سجاياى اخلاقى وى تقيد به نوافل، انجام مستحبات، زهد، تقوا و فروتنى بود. در نقل احاديث ‏اهل‌بيت : و نشر معارف حقه و اقامه مجالس عزادارى و توسل به اهل‌بيت : سعى بليغ داشت.‏

قانون راهبردى آورده‌هاى نبوى (صلی الله علیه وآله وسلم) و حجّيّت سنّت

به‌منظور اثبات اهمّيّت و حجّيّت سنّت، بازخوانى و تحليل بيش از 35 تفسير نشان مى‌دهد كه مفسّران با آنكه سبب نزول آيه 7 ‏سوره حشر را درباره فىء بنى‌نضير مى‌دانند، امّا برآنند كه مفاد ذيل آيه، عام است. آراى مفسّران شيعه و سنّى، با اندك تفاوت در جزئيّات و ‏تعبيرات، درباره چگونگى عموميّت آيه، علّت وضع قانون آورده‌هاى حضرت رسول، حيطه نفوذ اين قانون و ضمانت اجرايى آن، مشترك است. ‏هيچ مفسّرى بر تخصيص آيه به تقسيم فىء تصريح نكرده است. اصل راهبردى آورده‌هاى رسول اكرم (ص)، ميزانى است براى مسلمانان تا دين‌دارى ‏خود را محك بزنند و باورها و قانون‌هاى زندگى را براساس آن تنظيم كنند. مفسّران، اطاعت بى‌چون و چرا و بدون ترديد از آورده‌هاى ‏حضرت رسول (ص)را نتيجه ضرورى اين قانون مى‌دانند؛ چرا كه پيامبر جز وحى چيزى نمى‌گويد و جز به خير و صلاح، امر، و جز از شرّ و ‏فساد، نهى نمى‌كند.‏

شيخ صدوق و كتاب النبوّة

در ميان آثار متعدّد شيخ صدوق (311 – 381 ق)، كتاب النبوّة از آثارى است كه اين شخصيّت گرانمايه آن را در شرح و بسط تاريخ ‏انبياى عظام و تحوّلاتى كه در طول اعصار و زندگانى ايشان رخ داده، تأليف كرده و در قالب بيان احاديث مستند و با اشاره به سلسله سندى هر ‏خديث، به بيان مقصود خود مبادرت ورزيده است. در اين مقال، به بيان نكاتى در باب معرّفى كتاب النبوّة، مباحثى پيرامون وجود يا عدم اين ‏كتاب، اقوال ديگران راجع به اين كتاب، پرداخته شده‌است.‏

نقد و بررسى مقاله «پيامبران و پيامبرى»

اين نوشتار به ترجمه و نقد مقاله «پيامبران و پيامبرى» نوشته «يورى روبين» در دائرة المعارف قرآن ليدن ‏اختصاص دارد. بخش اعظم مقاله يادشده، مبتنى بر آيات قرآن است و نويسنده در پايان نوشته‌اش، ذيل دو ‏عنوان «پيامبران در منابع برون قرآنى» و «پيامبران قرآنى و دانش‌پژوهى معاصر»، نخست به اختصار، موضوع ‏پيامبران و پيامبرى را در كتب تاريخ و حديث مسلمانان دنبال كرده و سپس ذيل عنوان دوم، گزارش كوتاهى ‏از مطالعات اسلام‌پژوهان غربى در اين موضوع عرضه كرده‌است. ما در اين نوشتار براى رعايت اختصار، تنها ‏بخشهاى مبتنى بر آيات قرآن مقاله مذكور را ترجمه و بررسى مى‌كنيم و نقد دو بخش ديگر را به فرصت ‏ديگرى ‏موكول مى‌نماييم. پيش از ترجمه كامل بخش يادشده از مقاله يادشده، به شرح مختصرى پيرامون ويژگيها و ‏بيان نقاط قوت و ضعف دائرة‌المعارف مى‌پردازيم.‏

نگاهى به قصص الأنبياء قطب الدين راوندى

معتبرترين منبع در نقل قصص پيامبران، قرآن كريم است؛ خداوند متعال به اغراضى به تاريخ و قصه انبياى ‏گذشته اشاره كرده و 27 تن از پيامبران را به نام ذكر كرده است. چند نكته درباره قصص قرآنى شايان ذكر ‏است: ‏

ميزان الموازين فى امر الدين

گزارش زير در پى مشاهده نسخه چاپ سنگى كتاب در كتابخانه ملّى ايران تهيه گرديده است. اين كتاب كه ‏نگاشته نجفعلى دانش‌خويى تبريزى و در پاسخ به كتاب «ميزان الحق» نوشته يك فرد مسيحى به زبان فارسى ‏مى‌باشد، در سال 1287 به اتمام رسيده و يكسال بعد در سال 1288 ش در چاپخانه عامره شهر استانبول تركيه ‏در قطع رقعى به چاپ سنگى با كاغذ كاهى رسيده است. طبق بررسيهاى اوليه از اين كتاب، يك نسخه در ‏كتابخانه ملّى و نسخه ديگر در كتابخانه مجلس شوراى اسلامى موجود است.‏
كتاب داراى يك مقدمه به نام صحيفه در هشت صفحه و پنج ميزان در 287 صفحه، جمعا 295 صفحه ‏مى‌باشد. البته قبل از شروع متن اصلى كتاب، هفت صفحه فهرست عناوين موجود تنظيم شده كه در مجموعِ ‏تعداد صفحات بالا محاسبه نشده است.‏

بررسى رأى ابن‌سينا در موضوع امامت

ابن‌سينا فيلسوف مسلمان در مشرق زمين بود؛ چنان‌كه ابن‌رشد فيلسوف مسلمان در غرب به حساب مى‌آمد و ‏هر كدام شاگردان و پيروانى داشتند كه بر مسلك آنان تعصّب مى‌ورزيدند. هم پور سينا و هم ابن‌رشد ‏كوشيده‌اند ميان فلسفه يونان و عقايد دينى كه اسلام آورده، توفيق دهند و عملا بين دين و فلسفه سازش ‏برقرار سازند.‏
يكى از موضوعات مهم و قابل نقد در آراى ابن‌سينا، موضوع امامت و خلافت است. پسر سينا در فصل پنجم ‏از كتاب الهيّات شفاء در رابطه با مسئله خلافت و امامت از بعد كلامى و تاريخى مطالبى آورده است كه ‏بحث‌انگيزند.‏
او مى‌نويسد: ‏

گفتارى كوتاه در باب عالم ذرّ و رجعت در قرآن

نويسنده به پاره‌اى از آيات مربوط به عالم ذرّ و رجعت در قرآن پرداخته، اعتبار احاديث مربوط به آنها را نشان داده، به اشكالهاى كسانى كه آن آيات و احاديث را انكار يا تأويل كرده‌اند، پاسخ مى‌گويد. اين گفتار، بخشى از كتاب چاپ ناشده «شهاب مبين» نوشته ميرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق.) است.

عقل در نظرگاه ميرزا مهدى اصفهانى

حجّيّت عقل در ديدگاه آيت‌الله ميرزا مهدى اصفهانى (1303ـ1365 ق.) در حوزه‌هاى مباحث نظرى و اصول اعتقادى و مباحث اصول فقه، محور اصلى اين گفتار است كه براساس نوشته‌هاى ميرزامهدى اصفهانى تدوين شده است.
ميرزا مهدى اصفهانى امور را به دو گونه تقسيم مى‌كند: يكى امور عقلى كه هر عاقل، مستقل از دين و آيين، مى‌پذيرد. دوم امور شرعى كه عقل هيچ عاقل، بدان دست نمى‌يابد و ناگزير، بايد از منابع وحى دريافت. نگارنده به نقدهاى برخى ناقدان بر ديدگاه ميرزامهدى اصفهانى نيز پاسخ مى‌دهد.

مفهوم نبوّت در عهد عتيق و زبان عبرى با مقايسه در قرآن

نبوّت از مفاهيمى است كه بين اديان الهى مشترك است. در دو دين آسمانى يهود و اسلام، خداوند فردى را كه نبىّ اوست انتخاب مى‌كند تا پيامش را به مردم برساند و آنان را در مسير هدايت و كمال قرار دهد. در مقايسه اين مفهوم در اين دو دين الهى، به وجوه اشتراك و افتراقى برمى‌خوريم: در هر دو دين، نبىّ الهى متّصف به اوصاف الهى است، نبىّ الهى براى رسيدن به پيام خداوند از طرق مشابهى بهره مى‌گيرد، در هنگام دريافت وحى الهى، ثقل وحى موجب تغيير احوال او مى‌شود و در هر دو دين، انبياى الهى از مراتب و درجاتى برخوردار هستند.
در عين حال، اختلافاتى نيز مشاهده مى‌شود؛ ازجمله اينكه در دين يهود، علاوه بر مردان در ميان زنان نيز نبوّت رايج است، انبياى بنى‌اسرائيل به‌طور گروهى و دسته‌جمعى نبوّت مى‌كنند و دچار خلسه گروهى مى‌شوند. در عهد عتيق علاوه بر نبوّت الهى و راستين بحث نبوّت دروغين مشاهده مى‌شود.

نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث

كذب و افترا بر خدا و رسول بر نگرش ما نسبت به احاديث، اثرى مهم دارد. نويسنده، ابتدا معناى كذب و افترا، سپس زشتىِ كذب وافترا بر خدا و رسول و اقسام آنها، به ويژه انكار وحيانى بودن دين را بررسى كرده و نتيجه مى‌گيرد كه احتمال صدق حديث مانع از ردّ حديث مى‌شود.

فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا

تأمّل در مباحث كتاب‌الحجّة اثر گران‌سنگ و عظيم شرح الاصول الكافى ما را به اين نكته رهنمون مى‌سازد كه صدرالمتألّهين در اين كتاب همواره بر آن بوده است كه نبوّت و ماهيّت آن را به‌منزله مقامى جعلى و انتسابى از جانب خداوند با حقايق صادر شده از بيانات ائمّه معصومين :، تفسير و تطبيق نمايد. با وجود صبغه كلامى و عقلى مفهوم نبوّت، ملّاصدرا هرگز اين منصب را با قرائت بشرى و غيرالهى بررسى نكرده است و به‌عكس، با در نظر گرفتن اصالت آموزه‌هاى روايى و با كنار هم نهادن قرائن نقلى در تبيين روايات كتاب‌الحجّة الكافى، بر فرابشرى و الهى بودن اين مقام اصرار مى‌ورزد. او هنگام شناسايى نبى، تعريف نبوّت، تفاوت نبى و رسول، ضرورت
ارسال پيامبر، خصلتهاى پيامبران و مراتب آنان و مباحثى از اين دست، با رويكردى برهانى و عرفانى، از تطبيق و سازگارى ميان اين رويكرد با معيار قرار دادن حديث چشم‌پوشى ننموده و با حسّاسيّت تمام، در هماهنگى و همسان‌سازى عقل و حكمت با روايات مرتبط با مقام نبوّت در كتاب الحجّة كوشيده است.

اطاعت از خاتم پيامبران در قرآن كريم

رسول و امّت، هر يك مسئوليّتى دارند. رسول، مسئول تبليغ آيات و احكام الهى است و امّت اسلامى، مسئول فهم و پذيرش دعوت الهى. در واقع، حقيقت اطاعت، كوشش براى رسيدن به هدف والاى رسول است.
مسئوليّت خاتم پيامبران، بلاغ آشكار و وظيفه مؤمنين، اطاعت در مقابل وظيفه رسول، يعنى بلاغ است. اطاعت مؤمنين از رسول اكرم موجب هدايت، قبولى اعمال، وحدت و دورى از گناه مى‌شود و سرپچى از دستورات، باعث عذاب دنيوى و اخروى است. بنابراين، اطاعت از رسول يكى از موارد امتحانات الهى براى مؤمنان است.