جستارى در باب اخباريگرى و نسبت آن با رهيافت

نگارنده سه معنا براى كلمه اخبارى بيان مى‌كند: يكى معناى قرن چهارم كه تمام مورخان از جمله طبرى سنّى و برقى امامى را در برمى‌گيرد. ‏دوم اطلاق كلى كه هر محدّثى را شامل مى‌شود و مانند صدوق و مجلسى و حرّ عاملى. سوّم جريانى كه در برابر علم اصول فقه ايستاده كه در طول ‏قرن يازدهم تا سيزدهم بر حوزه‌هاى شيعى اثرگذار بودند. اين دوره با مولى محّمد امين استرآبادى آغاز شده و به شيخ يوسف بحرانى پايان ‏مى‌گيرد. نگارنده كه آراى استرآبادى را بر اساس كتابش ‏‎”‎الفوائد المدينة‎”‎‏ بررسى و گزارش مى‌كند، بر آن است كه ميرزا مهدى اصفهانى به ‏عنوان شاگرد ميرزا محمّد حسين نايينى نظام معرفتى فقاهتى داشته و نمى‌توان او را اخبارى به معناى سوم دانست.‏

تغاير علم خدا با مشيّت و اراده او

علم خدا از صفات ذات خداست و در قرآن و روايات اهل‌بيت : بر معرفت علم خداوند تأكيد شده است.‏
مشيّت و اراده خداوند از صفات فعل خداوند، و غير از علم و قدرت اوست. فلاسفه اراده خداوند را همان علم او به نظام احسن تعريف كرده و ‏علم خدا را علّت صدور مخلوقات از ذات بارى تعالى مى‌دانند.‏
علّامه نمازى شاهرودى در كتاب مستدرك سفينة البحار ذيل مادّه عَلِمَ، به بررسى علم خداوند به عنوان صفت ذاتى، ازلى و ابدى بودن، با استناد ‏به آيات و روايات پرداخته، و معتقد است خلقت بر اساس علم الهى است و به مشيّت و اراده اوست وتحقّق و عدم تحقّق معلومات،تأثيرى در ‏علم خداوند ندارند و علم خداوند از معلوم بى‌نياز است و تغيير و تبديل و يا تعيين يك نظام تامّ امكانى در مخلوقات موجب تغيّر در علم خدا ‏نمى‌شود.‏
مشيّت، فعل خدا و حادث است و مخلوقات به مشيّت او محقّق مى‌شوند. مشيّت و اراده به لحاظ معنا تقريباً مترادف و به معنى طلب كردن و ‏خواستن است. فلاسفه معتقد به ذاتى بودن اراده خداوند هستند.‏

تفويض دين به پيامبر و امام ‏ از نظر آيت الله نمازى شاهرودى

يكى از شؤون مقام امامت و ولايت، تفويض امر دين و مقام امر و نهى و تشريع است كه به پيامبر 9 و امامان : اعطا شده است.‏
دلايل علّامه نمازى شاهرودى براى اعطاى تفويض دين چنين است :‏
ـ تفويض امر دين، امكان عقلى دارد و خداوند امور دين را به بندگان برگزيده و معصوم سپرده است.‏
ـ با استناد به آيات و روايات، تفويض امور دين به پيامبر 9 و امامان : اثبات مى‌شود.‏
ـ وجود ولايت تشريعى براى ائمه : همانند پيامبر 9 است كه محدود به امورى است كه موسّع باشند يعنى حكم الزامى الهى در آن موارد نيامده ‏باشد. احكام صادره از پيامبر 9 و ائمه : نشان دهنده آفاق ديگرى از مقام والاى ولايت ائمه : مى‌باشد. برخى احكام الهى فقط ابلاغى است كه ‏فريضه يا فرض الهى ناميده مى‌شود. و برخى احكام نيز امر آنها به پيامبر 9 و ائمه : واگذار شده است كه همه اين احكام در شؤون ولايت ‏تشريعى است.‏

تأمّلى در ديدگاه آيت الله نمازى پيرامون اعتبار روايات كتاب كافى

كتب اربعه در ميان كتب حديثى شيعه به جهت قدمت، شمول روايات و اعتبار مؤلّفان جايگاه ويژه‌اى دارند و در اين ميان كتاب ‏كافى از اعتبار خاصّى برخوردار است و محدّثان و فقيهان در موضوع ميزان اعتبار روايات كافى در ضمن آثار خود بحثهايى مطرح و يا به ‏صورت مستقل، كتابهايى را در اين موضوع تأليف كرده‌اند.‏
علّامه نمازى شاهرودى كتاب الأعلام الهادية الرفيعة فى اعتبار كتب الأربعة را در اثبات موثوق الصدور بودن تمام روايات كتب اربعه و صحت ‏روايات آنها تأليف كرد. علّامه نمازى شاهرودى دلايل اعتبار روايات كافى را چنين مى‌شمارد: برگرفته شدن از اصول اربعمأة ـ موجود بودن تمام ‏اصول حديثى در زمان كلينى ـ شهادت مؤلّف بر صحت احاديث در خطبه كتاب ـ دستور امامان به پذيرش روايات ثقات ـ ستايش كافى از سوى ‏عالمان شيعه.‏

بداء در ديدگاه آيت الله نمازى شاهرودى

بداء به معناى آغاز و ظهور رأى امرى است كه اصل همه اديان الهى است و بر آن اساس خداوند را به قدرت، سلطنت، اختيار، ‏صاحب امر بودن، و مالكيّت تام توصيف كردند.‏
احاديثى در باب عظمت و اهميّت بداء ذكر شده است. بداى خداوند در اين است كه او در كارهاى خويش آزاد است و هيچ اضطرار و لزومى ‏براى خداوند نيست، مشيّت و رأى و امر او حادث است و تحت سلطنت و اقتدار اوست. ابقاى موجودات و افناى آنها نيز براى خداوند هيچ ‏لزوم و اضطرارى ندارد و او مى‌تواند امرى را مشيّت كند، آن را از بين ببرد و امر ديگرى جاى آن قرار دهد و اين ناشى از حريّت و سلطنت ‏خداست.‏
بر اساس احاديث، بداء مسبوق به علم است. علّامه نمازى شاهرودى معتقد است بداء در علم مكنون خدا راه ندارد و در علم محمول غيرحتمى ‏خداست.‏
اثبات بداء براى خدا، ردّ ديدگاه علوم بشرى است كه نظام موجود را بر اساس نظام علّى و معلولى، نظام تامّ و اتمّ مى‌دانند كه در آن هيچ تغيير و ‏تبديلى امكان ندارد.‏

مرورى بر پاره‌ اى از آراى علّامه نمازى

شيخ على نمازى شاهرودى چندين سال در محضر مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى دروس فقهى اصولى و معارفى را تلمّذ نموده است. ‏ديدگاه وى در برخى معارف دينى الگويى صحيح براى طالبان معارف دينى به شمار مى‌آيد.برخى از نظريات ايشان :‏
ـ بداء به معنى حدوث رأى و ظهور امر و مشيّت جديد خداوند است.‏
‏- علم خداوند دو قسم است: استقلالى كه مخصوص خداست، غير استقلالى و وهبى كه خداوند به هر كه بخواهد و به هر اندازه‌اى كه بخواهد، ‏مى‌دهد.‏
ـ خطبه غدير در كمال صحت و اعتبار است و براى اثبات علم غيب پيامبر 9 و اميرالمومنين 7 به اين خطبه استدلال شده است.‏
ـ كتب اربعه حديثى شيعه معتبر و احاديث و روايات آنها صحيح مى‌باشد.‏
ـ تمسّك به ثقلين (قرآن و عترت) فرض و واجب است.‏
ـ خداوند متعال به معرفت فطرى خودش را به مردم معرّفى كرده و اگر اين معرّفى نبود كسى خالق و رازق خود را نمى‌شناخت.‏
ـ علم نورى الهى است كه در قلب مقدّس پيامبر 9 قرار گرفته و از ايشان 9 به اميرالمومنين 7 منتقل گشته است. از آن به نور ولايت نيز تعبير ‏شده است.‏

روش‌شناسى تبيين در علم كلام

موضوع علم كلام اعتقادات دينى است و متكلّم در شش بخش به فعاليت مى‌پردازد: استنباط آموزه‌هاى اعتقادى، تبيين، تنظيم، اثبات ‏آنها، پاسخ به شبهات و نقد و بررسى مكاتب معارض. اين مقاله به بررسى روشهاى تبيين در علم كلام اختصاص دارد. تبيينْ بيان گزاره‌هاى ‏استنباط‌شده به زبان مخاطب است، به گونه‌اى كه براى وى قابل فهم باشد. هر تبيينى نيازمند رعايت شروطى چون: رعايت سطح فهم و ‏پيش‌فرضهاى مخاطب، لحاظ موضوع و محتواى مورد تبيين، لحاظ شرايط زمان و مكان و در نهايت لحاظ شروطى نسبت به تبيين‌گر است. در ‏تبيين مى‌توان از روشهاى مختلف بهره گرفت كه اهم آن عبارت‌اند از: تعريف مفردات، ذكر تاريخچه، ذكر مبانى، بيان لوازم، مطرح كردن ‏احتمالات مختلف و برگزيدن احتمال درست، طرح سؤال و بيان مثال و تشبيه.‏

تصحيح و نقد مقدّمه كتاب نفحات الرّحمن فى تفسير قرآن

آيت الله شيخ محمّد نهاوندى (1291ـ1371 ق / 1252ـ1330 ش) از عالمان بزرگ سده چهاردهم، مجتهد، مفسّر، ‏اصولى و فقيه است كه در خاندانى دانش‌پرور زاده شد. پدرش آيت الله ميرزا عبدالرحيم نهاوندى (1237ـ1304 ‏ق) زاده نهاوند بود و پس از گذراندن مقدّمات به نجف رفت و در محضر بزرگانى همچون شيخ انصارى و ‏صاحب جواهر درس آموخت و سرانجام در سال 1289 به ايران بازگشت و به دعوت حاج مولا على كنى در ‏تهران اقامت گزيد و تا پايان عمر در مدرسه مروى به تدريس اشتغال داشت.‏

جايگاه اهل بيت علیه السّلام: در قرآن از منظر شعر عرب

خداوند بلندمرتبه در كتاب عظيم‌الشأن خود مكرّرآ به ستايش مقام والاى اهل بيت : مى‌پردازد و سراسر قرآن شامل آياتى است كه ‏به طور مستقيم و غير مستقيم، به منزلت ايشان اشاره دارد. در اين ميان، عظمت خاندان نبوى : كه در اشعار ادباى شاخص جهان عرب، اعمّ از ‏سنّى و شيعه، معاصر و غير معاصر، ترسيم شده، قابل تأمّل و بررسى است؛ اديبان برجسته‌اى كه همواره ارادت خالصانه خود را به ساحت ‏مقدّس خاندان پيامبر عرضه داشته‌اند. اين مقاله بر آن است تا برخى از آيات قرآن را كه در شأن اين خاندان نازل گرديده، با استناد به اشعارى ‏كه شعراى عرب در اين زمينه سروده‌اند، بررسى كند.‏

روش‌شناسى آموزش قرآن در مكتب اهل بيت علیهم السلام

نويسنده در اين مقاله، پس از تبيين نقش اهل بيت : در تعليم قرآن، روشهاى ائمّه : را در آموزش معانى و مفاهيم قرآن به مخاطبان، ‏در دو عنوان كلّى مستقيم و غير مستقيم، بررسى كرده‌است. پرسش و پاسخ، جدال احسن، مناظره، از روشهاى مستقيم فعّال‌اند؛ و خطابه، موعظه و ‏نوشتار در شمار روشهاى مستقيم غيرفعّال جاى مى‌گيرند. نويسنده سپس، به شيوه‌هاى عرضه مطالب در قرآن كريم، پرداخته و از مواردى مانند: ‏دعوت به مشاهده عينى وقايع، تصويرسازى، قصّه‌گويى، تمثيل و ارائه الگو سخن گفته‌است.‏

گونه‌شناسى تفسير قرآن كريم درنهج‌البلاغه

با دقّت در كتاب نهج‌البلاغه، به دست مى‌آيد كه اميرالمؤمنين 7 در برخى از سخنان خود با اشاره مستقيم به آيات متعدّدى از ‏قرآن كريم، گونه‌ها و روشهاى مختلفى را براى تفسير و تبيين كلام وحى مورد استفاده قرار داده‌اند؛ همچون: تفسير قرآن به قرآن، تفسير قرآن ‏به سنّت، بيان معنى مفردات آيات، استناد به آيات در برخى از خطبه‌ها و نامه‌ها، بيان چرايى و تفسير آيات، تبيين بدفهمىِ برخى از آيات، ‏استفاده از قيدهاى توضيحى، ذكر مصاديق آيات، توجّه به اهداف تربيتى و اخلاقى آيات و… در اين مقاله، با مرورى به نهج‌البلاغه ‏اميرالمؤمنين7 گونه‌شناسى تفسير قرآن، تبيين و تحليل مى‌شود.‏

تبيين واژگان آيات قرآن توسّط عترت در روايات تفسيرى اهل سنّت

عترت ـ به عنوان يكى از ثقلين ـ نقش بسزايى در توضيح و تبيين قرآن داشته است و شمار قابل توجّهى از روايات تفسيرى معصومين ‏‏: به تبيين واژگان قرآن اختصاص دارد. مفسّران مشهور اهل سنّت نقل برخى از اين احاديث را وجهه همّت خود قرار داده‌اند. با بررسى روايات ‏اهل بيت : معلوم مى‌شود كه توضيحات معناشناسانه واژگان قرآن توسّط آنها از يك نوع نبوده، بلكه از ويژگيها و تنوّع خاصّى برخوردار است. ‏اين مقاله به روش توصيفى ـ كتابخانه‌اى، با بررسى معناشناختى واژگان قرآن در روايات تفسيرى اهل سنّت، نتيجه مى‌گيرد كه: پاره‌اى از ‏توضيحات عترت از سنخ تبيين ظاهرى و دسته‌اى از مقوله بيان مصداقى، در مواردى بيان تأويلى، توصيفى، توضيحى و… مى‌باشد كه مقاله حاضر ‏در صدد شناسى برخى از آنهاست. ‏

بازتاب تفسير اهل بيت علیهم السلام در منابع اهل سنّت

در منابع اهل سنّت، با احاديث تفسيرى اهل بيت : سه‌گونه برخورد شده است: 1. نقل بى‌طرفانه احاديث تفسيرى اهل بيت :. در ‏اين دسته، پاره‌اى از احاديث تفسيرى اهل بيت :، در منابع سنّى نقل شده كه بى‌ترديد پاره‌اى از اين روايات صحيح است. 2. تحريف، تأويل و ‏تضعيف حديث اهل بيت :. برخى از عالمان سنّى، در امتداد سياست خلفا در منع نشر تفسير اهل بيت : و اعراض از ايشان، احاديث امامان اهل ‏بيت: را كمتر روايت كرده‌اند و اگر گاه روايات صحيحى را از اهل بيت : در كتب خود آورده‌اند، آنها را تحريف و تأويل كرده‌اند و در ‏تضعيف يا ردّ آنها كوشيده‌اند. 3. جعل حديث در برابر احاديث ولايى. بعضى از اين روايات تفسيرىِ منسوب به اهل بيت :، براى مقابله با ‏احاديثى ساخته شده كه تفسير صحيح آيات مربوط به ولايت و عصمت و امامت اهل بيت: است. ‏

آراء سيّد مرتضى در وجه اعجاز قرآن

سيّد مرتضى در باب اعجاز قرآن، معتقد است كه خدا علومى را كه عرب فصيح مى‌توانست با آنها با قرآن معارضه كند، در زمان ‏قصد معارضه، از آنان مى‌ستاند و چون سلب علمْ تنها در اختيار خداست، آنان درمى‌يافتند كه قرآن معجزه الهى است؛ يعنى نزد سيّد مرتضى، ‏قرآن از آن رو معجزه است كه به اين صرف و سلب دلالت مى‌كند. وى فصاحت عالى قرآن را پذيرفته و نظم آن را بى‌سابقه خوانده؛ امّا ‏فصاحت و نظم و ديگر وجوه مشهور را وجه اعجاز قرآن ندانسته است. نزد نگارنده، اشكال مهمّ نظريّه سيّد مرتضى اختصاص حصول «علم ‏وجدانى» به الهى بودن قرآن، به عرب فصيح است؛ آن هم در هنگام قصد معارضه.‏