«حیات فکری مانویان» در قرون نخستین اسلامی

مانی، مدعی پیامبری ایران باستان، در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی ظهور کرد. وی با آمیختن ادیان مختلفی چون مسیحیت، یهودیت، بودایی و هندو، توانست به آسانی با فرهنگ و آداب و رسوم مردم هر منطقه نزدیکی یافته و پیروان فراوانی بیابد. اما پس از مقابله شدید موبدان زرتشتی شکست خورد و سرانجام با سعایت آنان کشته شد و در پی آن، مانویت نیز به انزوا فرو رفت. اما پس از ورود اسلام به ایران، مرحله جدیدی برای فعالیت مانویان فراهم شد. فضای باز سیاسی و عقیدتی دو قرن اول هجری به ویژه اوایل دوره عباسیان شرایط مناسبی را برای آشنایی و نزدیکی پیروان مانی با اسلام و نحله‌های آن به وجود آورد و باعث بسط این آیین و رسوخ آن در اعتقادات و فرقه‌های اسلامی گردید. در پژوهش حاضر، حیات فکری مانویان در دوره اسلامی و تأثیر آنان بر فرقی چون معتزله و متصوفه مورد بررسی قرار گرفته است.

زندگى و زمانه احمد بن حنبل‏

احمد بن حنبل رئیس و پیشواى مذهب حنابله و اصحاب حدیث است که در دوران اوج اقتدار عباسیان و علماى معتزله، با دفاع از اندیشه قدمت قرآن و پایدارى در واقعه محنت مطرح گشت. اهمیت زندگى احمد بن حنبل از آنجاست که او على‏رغم همه پایدارى‏اش در برابر عباسیان به دفاع از حاکمان جائر معروف است.
در مقاله حاضر ضمن مرورى بر زندگى احمد بن حنبل، اوضاع سیاسى، مذهبى روزگار وى مورد اشاره قرار گرفته و کارنامه سیاسى، فکرى احمد بن حنبل در مواجهه با اوضاع زمانه بررسى شده است.

واکاوی هم‌گرایی و واگرایی اشاعره و حنابله در دوره سلجوقی در بغداد (429 – 465 ﻫ ق)

اشاعره و حنابله، هر دو از گروه‌های اهل سنت به شمار می‌روند. تا پیش از به قدرت رسیدن سلجوقیان، حنابله در عرصه اجتماعی و سیاسی جامعه بغداد، یکی از قدرت‌مندترین و پر جمعیت‌ترین گروه‌های مذهبی بودند. با به قدرت رسیدن سلجوقیان و لعن اشاعره به فرمان طغرل در سال 455 ق، شمار زیادی از علمای اشعری، چون جوینی و قشیری به عراق و حجاز مهاجرت کردند و همین عامل در ترویج و گسترش مذهب اشعری در بغداد تأثیر گذاشت. در دوره اول حکومت سلجوقیان (429 ـ 465 ق) میان اشاعره، حنابله و معتزله در زمینه دانش‌ها و علوم فقهی و کلامی تعامل هم­گرایانه­ای وجود داشت و دغدغه اصلی نظریه‌پردازان اشعری و حنبلی دفاع از خلافت و تحکیم مبانی آن بود. در این میان، علمای اشعری فعال‌تر بودند و با وجود اشتراک‌های عقیدتی و کلامی میان این دو گروه، همواره در عرصه اجتماعی درگیری‌هایی بین ایشان روی می‌داد. در این مقاله تلاش می‌شود با توجه به این فرضیه که عامل اصلی در منازعه‌ها و درگیری‌های اشاعره و حنابله، مسائل و اختلاف‌های عقیدتی و کلامی بود و دخالت‌های سیاسی خلفای عباسی و سلاطین سلجوقی و کشمکش‌های سیاسی بین آنها در این درگیری‌ها نقشی نداشته است، رابطه و تعامل هم‌گرایی و واگرایی بین این دو گروه در دورة حضور سلجوقیان در بغداد (429-465 ق) بررسی و تبیین گردد.

حیات ابن ابی الحدید

عبدالحمید هبة الله مشهور به ابن ابی الحدید در خانواده ای اهل دانش در شهر مداین زاده شد . پس از تحصیلات مقدماتی در بغداد به معتزله گرایش یافت واندیشه ایشان راچنان آموخت که خود در آن باره اهل نظر شد و از بزرگان معتزله گردید . او در بغداد مورد توجه دولت مردان عباسی قرار گرفت و عهده دار مشاغل حکومتی گردید . با این حال هرگز از دانش اندوزی و خرد ورزی باز نایستاد، آن چنانکه در شناخت و بررسی تاریخ صدر اسلام صاحب نظر شد. این مقاله به شرح و بررسی زندگی ابن ابی الحدید پرداخته است.

تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله در قرن چهارم هجرى‏

جریان فکرى معتزله به مدت سى سال (در عهد مأمون، معتصم و واثق) مورد توجّه خلفاى عباسى بود. در سال 232هجرى متوکّل به خلافت رسید و اهل حدیث بر امور مسلط شدند و به آزار و اذیت معتزله و مخالفان خود پرداختند. هر چند معتزله نفوذ خود را در دربار عباسى از دست دادند، ولى در قرن چهارم در دستگاه حکومتى آل بویه شخصیت‏هاى مهمى از معتزله ظهور کردند که هر کدام نقش مؤثرى در پیش برد این مکتب ایفا نمودند. این دوره از نظر تدوین آثار، مهم‏ترین دوره فرهنگى معتزله به شمار مى‏رود. صاحب بن عباد طالقانى یکى از چهره‏هاى سیاسى آل بویه که معتزلى مسلک بود، نقش به سزایى در ترویج آراء و عقاید معتزله ایفا نمود. وى که وزیر دو تن از امراى بویهى (مؤیدالدوله و فخرالدوله) بود، قاضى عبدالجبار همدانى را به رى فرا خواند و وى را منصب قاضى‏القضاتى داد که عامل مؤثرى در گسترش آراء و عقاید معتزله به شمار آمد.
در مقاله‏ى حاضر ضمن معرفى تنى چند از مشاهیر معتزله در قرن چهارم هجرى نقش اساسى ایشان در تجدید حیات فکرى، فرهنگى معتزله را مورد بررسى قرار خواهیم داد.

عصر محنه در تمدّن مسلمانان‏

بررسى تاریخ جریان‏هاى فکرى نقش مهمى در شناختِ تحولاتِ سیاسى و اجتماعى تاریخ اسلام ایفاء مى‏کند. معتزله یکى از مهمترین گرایش‏هاىِ فکرى قرون اولیه اسلامى هستند که ویژگى برجسته ایشان عقل‏گرایى آنها بود. ایشان که نقش به‏سزایى در بارورى اندیشه اسلامى بازى کردند در بخشى از عصر عباسیان یعنى دوران خلافتِ مأمون، معتصم و واثق به عنوانِ ایدئولوژى حاکم بر مخالفانِ خود که عمدتاً فقها و محدثان اهل سنت بودند سخت‏گیرى آغاز کرده و با ابزار قدرت، سعى در اشاعه تفکر خود نمودند که واکنش‏هایى در پى داشت. دوره مورد بحث که به «محنه» معروف گشت موضوع بررسى مقاله حاضر است.

اندیشه‏ هاى کلامى شیعه‏ امامى در دوره‏ ى نخست عباسى‏

مهم‏ترین رویداد تاریخى عصر اول عباسى کاربرد نیروى «استدلال» از سوى مسلمین است که نهضت ترجمه بدان شدت بخشید. شیعه‏ى امامى در این دوره اقلیتى بود که با تجهیز فِرق مختلف به نیروى استدلال، در وضعیت نوینى قرار گرفت. اگر چه در این دوره، امامان شیعى شبهات فقهى، کلامى و دینى را پاسخ‏گو بودند، به نظر مى‏رسد بدون توجه علماى شیعه به مسئله‏ى مهم نهضت ترجمه، حفظ موجودیت شیعه‏ى امامى چندان آسان به نظر نمى‏رسید؛ بنابراین متکلمین شیعه‏ى امامى نیز همگام با فِرق دیگر (مانند معتزله) خود را به نیروى عقل و استدلال در مباحثات کلامى تجهیز کردند. در این مقاله به متکلمین اولیه‏ى شیعه‏ى امامى پرداخته شده است که با مناظرات و تألیفات خویش سهم بزرگى در حفظ تشیع امامى ایفا کردند.

ارزیابی دیدگاه ابن تیمیه در بحث حسن و قبح

حسن و قبح عقلی از موضوعات بحث برانگیز در محافل علمی مسلمانان بوده است. معتزله حسن و قبح را عقلی و اشاعره آن را شرعی می دانسته اند. ابن تیمیه، متفکر اصلی سلفیت، کوشیده است هر دو مکتب را نقد، و دیدگاه جدیدی عرضه کند. در مجموع، برخی از دیدگاه های ابن تیمیه قوت هایی دارد و برخی از آن ها هم ضعف های جدی دارد که در این مقاله بررسی شده است.

ساختارشناسى كلامى مفهوم نبوت از ديدگاه شيعه، معتزله واشاعره تا قرن هفتم

برگزيده شدن پايان نامه جناب حجت الاسلام خانى استاد محترم مدرسه امام خمینی با عنوان “ساختارشناسى كلامى مفهوم نبوت از ديدگاه شيعه، معتزله واشاعره تا قرن هفتم” در دومين جشنواره پژوهشى علامه شعرانى را خدمت ايشان اساتيد وطلاب مدرسه تبريك عرض ميكنيم.

وهابیان و توحید در اسما و صفات

مقاله حاضر ابتدا دیدگاه وهابیان را درباره توحید در اسما و صفات مطرح و سپس بر اساس کتاب و سنّت دیدگاه آنان را نقد و بررسی کرده است و در نتیجه سست بودن آرا و نظریات وهابیان در خصوص توحید در اسما و صفات الهی را به اثبات رسانده است.

گونه‌های مقابله با فرقه‌های کج‌اندیش در سیره امام رضا علیه السلام

مسلمانان پس از رحلت رسول اعظم(ص) و با توسعه سرزمين هاي اسلامي به فرقه هاي گوناگون تقسيم شدند و به تدريج انحرافاتي در عقايد آنها پديدار شد. ائمه عليهم السلام که جانشينان رسول خدا(ص) در ميان امت اسلامي هستند، به مقابله با اين انحرافات پرداختند و در زمان هاي مناسب، عقايد نادرست ايشان را بيان فرموده، مطلب حق را ادا مي کردند. امام رضا(ع) که در دوران خلافت مأمون (از طرفداران مکتب اعتزال) در پايتخت زندگي مي کردند، با فرقه هاي مختلف مواجه بودند، از جمله آنها فرقه هاي واقفيه، غلات، متصوفه، معتزله،مجبره و مفوضه بودند که اين مقاله به بيان شيوه مقابله آن حضرت با اين فرقه ها پرداخته است.