زمینه‌ها و عوامل اصلی مهاجرت قبایل هلالی به مصر و افریقیه

قبایل عرب هلالی، مجموعه‌ای از بطون و تیره‌های بنی هلال بن عامر، بنی سُلیم، بنی جشم و ربیعه را شامل می‌شد که در مرکز عربستان و نواحی بیابانی نجد و حجاز به زندگی بدوی وکوچ‌نشینی عادت داشتند. این قبایل برخلاف سایر قبایل عرب که بعد از اسلام و به دنبال فتوحات اسلامی راهی نواحی آباد و متمدن شدند، هم چنان به زندگی بدوی خود ادامه دادند وحاضر به ترک وطن وخاستگاه خود نشدند. با این وجود، آنان در اوایل قرن پنجم هجری بر اثر عوامل مختلفی، سر تا سر شمال جزیرة العرب؛ یعنی از حدود عراق وغرب دجله تا ساحل شرقی رود نیل در مصر را در نوردیدند. سرانجام قبایل عرب هلالی به سرزمین مغرب اسلامی از افریقیه تا مراکش رسیدند و این مناطق را دست خوش حوادث و آسیب‌های بسیاری کردند. پژوهش حاضر با استناد به منابع اصلی و تاریخی در پی تبیین وتحلیل زمینه­ها و عوامل خیزش قبایل هلالی از مرکز عربستان به سوی مناطق شمالی شام و مصر سپس انتقال و مهاجرت آنها از مصر به افریقیه شد.

سیاست علمی و فرهنگی فاطمیان در مصر

مقاله حاضر درصدد بیان «سیاست­های علمی و فرهنگی فاطمیان» با تأکید بر ترویج تعلیم و تربیت است. فاطمیان از ابتدای حکومت در مصر، همزمان با تثبیت قدرت به فعالیت­های علمی و فرهنگی پرداختند؛ زیرا افزون بر این­که یکی از پایه­های اساسی استمرار قدرت و اقتدار، علم و تقویت فرهنگ عمومی با رویکردی عالمانه است، برای جلوگیری از انفعال در برابر دو رقیب سیاسی و علمی(بنی عباس وآل بویه) باید استقلال علمی و متکی به فرهنگ غنی بومی خویش را تقویت می­کردند. پیشنة علمی- فرهنگی سرزمین مصر هم مشوق خوبی برای فعالیت های فرهنگی فاطمیان بود. بر این اساس، فاطمیان بیشترین تلاش خویش را در پی ریزی­ یک شاکلۀ مستحکم علمی با تمام جوانب از نظر ساختاری، محتوایی، و نخبه پروری مبذول داشتند. آنان برای تحقق اهداف خود، مراکز آموزشی و پژوهشی فراوانی مانند مساجد، کتابخانه و مدارس تأسیس کردند و امکانات مادی و معنوی بسیاری را در این مسیر صَرف نمودند و حتی برای استفاده از توان علمی موجود در سایر مناطق اسلامی، عالمان و دانشمندان دیگر سرزمین­ها را به دربار خود دعوت نمودند. نتیجۀ این تلاش­های بی وقفه، شکل گیری کانون­های علمی و حلقه های متعدد پر رونق درس و بحث در حوزه های گوناگون علمی بود.

تاریخ نگاری مصر در قرن نوزدهم

موضوع پژوهش، بررسی سه جنبه از جنبش تاریخ نگاری مصر در قرن نوزدهم است. در وهله اول، مراحل متوالی این جنبش ردیابی و گرایش­های مختلف آن خاطر نشان شده است. سپس تصویری روشن از موضوعات مختلفی که موضوع تحقیق مورخان مصری در این قرن بوده ارائه و پیش زمینه­های فرهنگی اثرگذار بر روش تحقیق آنها برشمرده شده و در پایان به اهداف این جنبش و تأثیرات آن بر جامعه مصری پرداخته شده است.

نقش سیاسی و اقتصادی خاندان ماذرائی در مصر قرون سوم و چهارم هجری

ماذرائیان نام خاندانی ایرانی صاحب منصب در مصر و شام است. اعضای این خاندان توانستند در فاصله سالهای 266 335 ق. و در سه دوره: طولونیان
254 292 ق) ، والیان ( 292 323 ق) و اخشیدیان ( 323 358 ق) امور اقتصادی و سیاسی را به دست بگیرند. آوازه قدرت آنان تنها به مصر محدود نشد بلکه نامشان در بغداد هم در فهرست نامزدان منصب وزارت قرار گرفت. از میان افراد این خاندان ابو زنبور حسین بن احمد و ابوبکر محمد بن علی مشهورترند و قدرت و آوازه این خاندان، بیشتر مدیون این دو نفر است. در این مقاله سعی بر آن است اعضای این خاندان که نامشان در تاریخ باقی مانده است معرفی و نقش آنان در امور اقتصادی و سیاسی مصر و شام و گاه بغداد بررسی گردد

مالک اشتر و اوضاع زمانه

تحقیق درباره شخصیت­های تأثیرگذار جهان اسلام در قرن اول هجری برای نشان دادن تصویری نسبتاً واضح و درعین حال واقعی از اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن روزگار ضروری است. مالک بن حارث نخعی، معروف به مالک اشتر، یکی از بزرگان و صاحب نفوذان شهر کوفه بود. وی در دوران خلافت عمر (پس از تأسیس کوفه در سال 17ﻫ)، عثمان و حضرت علی(ع) در این شهر اقامت داشت، ولی نفوذ و تأثیر وی بر حوادث و وقایع جهان اسلام در همه این دوره­ها یک سان­نبود، در این مقاله سعی شده است نقش و جایگاه مالک در حوادث این دوران مهم بیست ساله، تجزیه و تحلیل شود.

وزارت بدر الجمالى‏

مستنصر (خلافت 427 – 487ق) یکى از معروف‏ترین خلفاى فاطمى مصر است که مدت زیادى بر مسند قدرت بود. دوران او با این‏که فراز و نشیب‏هاى زیادى داشت؛ اما یکى از مهم‏ترین و حساس‏ترین دوره‏هاى تاریخ دولت اسماعیلى مذهبِ مصر به شمار مى‏رود. هنگامى که حکومت اسماعیلى مصر، در سراشیب سقوط قرار گرفت و خطرات داخلى و خارجى آن را تهدید مى‏کرد، وزارت به شخصى به نام بدر الجمالى (وزارت 466 – 487ق) سپرده شد و او توانست مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر بگذارد.
در این پژوهش، اقدامات سیاسى، اجتماعى و عمرانى بدر و اوضاع بحران زده‏ى مصر، همزمان با به قدرت رسیدن او، مورد بررسى قرار خواهد گرفت.

رسمى شدن کیش اسماعیلیه و تأثیرات آن در مصر عصر فاطمى‏

فتح مصر در سال 358 قمرى به رهبرى المعزلدین اللَّه چهارمین امام خلیفه فاطمى و با همت و تلاش جوهر صقلى سردار وفادار وى به بار نشست. به دنبال انتقال مرکز خلافت فاطمیان از مغرب به مصر و تأسیس نهادهاى علمى و مذهبى جهت ترویج کیش اسماعیلیه این مذهب در مصر رسمیت یافت و مدت 209 سال سایه‏هاى اقتدار سیاسى و مذهبى خلافت فاطمیان بر مصر و مناطق تحت سلطه گسترانیده شد.
دیرپایى و استمرار خلافت فاطمیان و تثبیت ارکان قدرت سیاسى و نظامى ایشان که ارتباط تنگاتنگى با رسمیت یافتن مذهب اسماعیلیه داشته است، این سوال اساسى را پیش مى‏آورد که رسمیت یافتن کیش اسماعیلیه چه تأثیرى بر ساختار قدرت خلافت فاطمیان داشته است؟
در این مقاله تلاش شده است که در دو حوزه نظر و عمل ضمن پرداختن به تأثیرات سیاسى و اجتماعى و فرهنگى مذهب اسماعیلیه، نتایج و پیامدهاى رسمى شدن این کیش در مصر بررسى گردد.

روابط ایران و مصر از اسلام تا دوره فاطمیان

نوشتارى که برگردان آن در پى مىآید, پژوهشى است مستند به منابع اصیل براى بازشناخت روابط ایران و مصر در سه قرن اول هجرى, مولف در این مقاله به مطالبى از این دست پرداخته است: نقش فعال ایرانیان یمن در سپاه عمروبن عاص در فتح مصر (19 و 20 هجرى) و آغاز حضور موقت و دائمى شمارى از آنان در آن سرزمین, نقش قاطع و تعیین کننده خراسانیان در سرنگونى امویان و تعقیب مروان ـ آخرین خلیفه اموى ـ تا مصر, رواج کلمات و واژه هاى فارسى و اصطلاحات دیوانى ایرانى در قلمرو شرق خلافت اسلامى, مهاجرت گروه هایى از ایرانیان به مصر و اسکان و استقرار آن ها در آن کشور, گستردگى فعالیت تجارى ایرانیان تا شمال آفریقا, سلطه و سیطره ایرانیان بر ایالتى از مصر و تإسیس سلسله اى نیمه مستقل در مصر, استقرار نظام دیوان سالارى و شیوه هاى حکمرانى ایرانى در قلمرو شرق خلافت اسلامى و موارد دیگر.

محمد بن ابى حذیفه‏

«محمدبن ابى‏حذیفه»، از صحابه‏ى رسول اکرم صلى الله علیه وآله و فرزند ابوحذیفة بن عتبة بن ربیعة بن عبد شمس بن عبد مناف قریشى است که در مهاجرت پدر و مادرش به حبشه در آنجا به دنیا آمد. وى پسر دایى معاویة بن ابى‏سفیان و پرورش یافته‏ى دست عثمان بن عفان خلیفه‏ى سوم است؛ با این حال، نسبت به آن دو بغض داشت و حامى امیرالمؤمنین على علیه السلام بود. وى در قیام مردم مصر بر ضد خلیفه‏ى سوم نقش مهمى داشت و بعد از اخراج فرمان‏رواى عثمان از مصر، مدت زمانى بر این استان مهم حکومت کرد.
حکومت محمدبن ابى‏حذیفه بر مصر مسلم، ولى نحوه‏ى دست‏یابى وى به قدرت و زمان امارت و سرانجامِ وى در نقل‏هاى تاریخى بسیار مغشوش و مختلف آمده است. در این مقاله، ضمن بیان مهم‏ترین روایات در این باب، تلاش گردیده تا از میان آن نقل‏ها آنچه به حقیقت نزدیک‏تر است ارائه شود.

تاریخ اقتصادى مصر در دوران اولیه‏ اسلامى‏1 (1171- 868م/567-254ق)

نوشتار حاضر، پژوهشى است مستند راجع به تاریخ اقتصادى مصر در دوران طولونى و فاطمى، با تکیه بر نقش صنعت نساجى. نویسنده با استفاده از اسناد پاپیروسى عربى و نیز منابع دست‏اول تاریخ مصر در دوران اسلامى، در پى اثبات این فرضیه است که رونق و رفاه اقتصادى مصر در قرون وسطى، به ویژه در دوره‏ى طولونى، ناشى از رشد و گسترش صنعت نساجى بوده است. کلودکاهن،2 خاورشناس نام‏دار فرانسوى، مقاله‏ى حاضر را نمونه‏اى خواندنى از کاربرد پاپیروس‏ها در یک پژوهش تاریخى مى‏داند.
منابع سرمایه‏گذارى در صنعت نساجى، سرمایه‏گذاران، نقش مقامات دولتى و افراد نیمه رسمى، نظام توزیع و مبادله، اشتغال‏زایى و روابط میان افراد سهیم در این صنعت از جمله مطالبى است که در این نوشتار به آنها پرداخته شده است.

منابع مالى دولت فاطمیان‏

بدون تردید، از عوامل مؤثّر در بقاى دولت‏ها (اعم از دینى و غیر دینى)، برخوردارى از اقتصاد سالم است. دولت فاطمیان با استقرار در مصر و شام براى هزینه‏هاى تبلیغاتى داعیان اسماعیلى، مخارج گزاف دربار و رقابت با دولت عباسى و امویان اندلس، افزون بر بهره‏گیرى از منابع مرسوم و مشروع گذشته، هم‏چون خُمس، زکات، جزیه، موقوفات و…، با ابتکار عمل، از منابع جدیدى نظیر احتکار، نجوا، رباع و… نیز بهره گرفت و توانست تا حدود زیادى بر قوام و دوام خود در بستر تاریخ اسلام بیفزاید.
مقاله‏ى حاضر به بررسى منابع گوناگونِ درآمد در دولت فاطمیان مى‏پردازد.