مسیحیت درحجاز و غرب جزیرة العرب مقارن ظهوراسلام

سه دین اسلام، مسیحیت و یهود از یک خانواده بوده و به عنوان آیینهای سامی خوانده شده اند، ولی در متون اسلامی تأکید شده است که دین اسلام کامل کننده دو دین پیش از خود است. از این رو بررسی موقعیت مسیحیت و دامنه نفوذ آن در جزیرة العرب به ویژه بخش غربی آن و حجاز مقارن ظهور اسلام ازاهمیت خاصی برخوردار است. زیرا آگاهی از آن به درک بهتر بسیاری از حوادث صدر اسلام، خاصه تعامل مسیحیان با پیامبراکرم(ص) و مسیحیت شناسی قرآن کریم کمک میکند. ازاین رو نگارنده دراین مقاله بر آن است تا اطلاعاتی از نحوه نفوذ مسیحیت و موقعیت آن در حجاز به دست دهد. هرچند برای گسترش مسیحیت در حجاز راههای متعددی وجود داشته، اما دراین مقاله به ورود مسیحیت به حجاز از نواحی شمال غربی (بصری)، غرب (حبشه) و جنوب غربی (نجران) پرداخته شده و ثابت شده است که مسیحیت در سده ششم میلادی و مقارن ظهوراسلام در حجاز حضوری به نسبت قوی داشته است.
درآمدی بر براهین عقلی و نقلی مهدویت با رویکرد کلام جدید – مهدی حسن زاده

مهدویت، از شاخه های علم کلام، دانشی است که به اثبات، تبیین و دفاع از عقاید، آموزه ها و اصول اساسی هر دینی می پردازد. با گسترش علم کلام، افزون بر سؤالات و شبهات پیش آمده در طول تاریخ، در عصر جدید و دنیای مدرن، تحولات در علوم تجربی و بشری و پیشرفت ها و دستاوردهای شگرف آن، ناخودآگاه عده ای را به این سمت و سو کشانید که شیوه و روش تجربی را تنها روش کشف واقعیت و حوزۀ تجربه را تنها حوزۀ قابل شناخت بدانند. این روش به رویکرد انتقادی غرب در تمام علوم انجامید، که نتیجه آن شکاکیت مدرن و نسبیت عقل گرایی و دلایل عقلی شد. در قرن بیستم «هرمنوتیک» به اوج خود رسید و نتیجۀ آن اثبات فهم های متعدد شد که به دنبال آن «پلورالیزم» معرفتی، دینی و اجتماعی شکل گرفت که از نتایج سوء آن عدم اعتماد به دلایل نقلی را می توان نام برد. زیر بنای تمام این نظریات، مباحث خودشناسی و انسان شناسی نادرست است. مقالۀ حاضر به تبیین برخی از این اشکالات و جواب به آن ها می پردازد.