هجوم به مسلم و امان دادن

 ابن اعثم گوید: محمّد بن اشعث سوار شد و به خانه‌ای که مسلم آن‌جا بود آمد. مسلم بن عقیل، صدای پای اسب‌ها و سواران را شنید. دانست که در پی او آمده‌اند. سوار بر اسب خویش شد، زره پوشید، عمّامه بر سر نهاد، شمشیر برگرفت. در حالی که آن گروه، خانه را سنگباران می‌کردند و […]