مراسم شهادت حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام)

روز سه شنبه مورخ ۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۲ و مصادف با ایّام شهادت حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام)، مراسم هفتگی هیأت امام حسن مجتبی(علیه السلام) واقع در حسینیه حضرت امام جواد(علیه السلام) حوزه علمیه امام خمینی(ره) با سخنرانی «حجت الاسلام محسنی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.

امام حسین علیه السلام با شنیدن خبر شهادت حضرت مسلم بن عقیل علیهما السلام چه فرمودند؟

«حجت الاسلام و المسلمین عادل محسنی» ماجرای قیام ابا عبدالله(ع) از روز بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری قمری با عدم پذیرش بیعت با یزید و حرکت به سمت مکه شروع شد. چند روز بعد یعنی سوم شعبان ابا عبد الله (ع) به همراه جمعی از یاران و افراد بنی‌هاشم وارد مکه و تا روز هشتم ذی الحجه همان سال در آنجا تشریف داشتند. در ابتدای ورود به مکه در منطقه‌ای از شعب ابی طالب که معروف به بیت العباس بود مستقر شدند و دیدار‌های عمومی، سیاسی و اجتماعی خود را آغاز کردند.

علت تنها ماندن حضرت مسلم علیه السلام در کوفه

می‌گویند که در بازار کوفه فارسی حرف می‌زدند برای همین بود! عرب‌ها کار نمی‌‌کردند. چرا کار نمی‌کردند؟ چون بی‌حساب پول می‌آمد. نمی‌فهمیدند پول چه چیزی را گرفتند. این کار را خلیفه کرده بود برای این‌که بین عرب و عجم فاصله‌ی طبقاتی ایجاد کند. همیشه این دو گروه در سر هم بزنند. بین خود عرب‌ها هم […]

آغاز ماموریت جناب مسلم و ماجرا های پس از آن(بخش سوم)

پس از شهادت جناب مسلم نوبت به شهادت یکی دیگراز بزرگان کوفه یعنی هانی بن عروه رسید شیعه‌ای مخلص، یاری باوفا و باحمیت و کسی که در رکابش چهارهزار سواره و هشت هزار پیاده حرکت می‌کردند، رادر حضور مردم، مردمی سست عنصر و ترسو و بی‌وفا به شهادت رساندند و یک نفر از آن دوازده‌ هزار نفر پا به رکاب، جلو نیامد و به حمایت از هانی برنخاست و برای نجات او قدمی برنداشت تا برگ دیگری از خیانت، بزدلی و بیچارگی را از خود در تاریخ ثبت کنند، سن شریف آن پیرمرد مجاهد در آن موقع نود و چند سال بوده است. ابن زیاد دو پیک را  با نامه ای همراه سرهای مقدس مسلم و هانی برای یزید به شام فرستاد. یزید دستور داد که سرها را بر دروازه‌ی دمشق آویزان کنند و پس از اطلاع از اتفاقات کوفه نامه‌ای برای عبیدالله فرستاد و از او تقدیر و تشکر کرد و او را ستود .امام حسین (ع) در مسیر کوفه و در منزل ثَعلَبِیَّه، از شهادت مسلم و هانی و این‌که در بازار کوفه جسدشان را روی زمین می‌کشیدند، مطلع شد.

آغاز ماموریت جناب مسلم و ماجرا های پس از آن(بخش دوم)

در واکنش به دستگیری هانی بن عروه حضرت مسلم در صدد برآمد تا قصر عبید الله را محاصره کند ابن زیاد به سران و اشراف کوفه که نزد وی بودند دستور داد بروند و اقوام خود را از اطراف مسلم پراکنده کنند و گرنه گردن همه آنها را خواهد زد آنها هم از روی دیوارهای قصر با مردم سخن گفتند و آنها را از عقوبت دولت ترساندند تا آنکه گروه بسیاری از قوم و قیبله آنان صحنه را خالی گذاشتند و مردمی که خود نامه نوشته بودند در میدان عمل و لحظات سرنوشت ساز در جبهه مخالف قرار گرفتند و اتحاد خود را بر هم زدند  ،خیانت سران قبایل و افراد با نفوذ کوفه وتهدیدهای توخالی مزدوران ابن زیاد اثر خود را گذاشت و سبب پراکندگی مردم از اطراف حضرت مسلم شدآن جناب به خانه ای پناه برد اما عاقبت توسط ماموران ابن زیاد محاصره شدو پس از نبردفراوان در حالی که زخم های فراوان بر تن داشت دستگیر گردید، وی در همان حال از یکی از لشگریان خواست تا پیکی به سوی امام حسین (ع) بفرستد و جریان اسارت خود و قصه بی وفایی و پیمان شکنی کوفیان را برای حضرت باز گوید و او را از آمدن به کوفه منع نماید  .به دستور ابن زیاد حضرت مسلم  را بالای دار الاماره برده و در برابر چشمان مردمی که بیرون قصر جمع شده بودند گردن زدند و بدنش را به پایین قصر انداختند شهادت وی درنهم ذیحجه روز عرفه سال شصت هجری  بود .

آغاز مأموریت جناب مسلم و ماجراهای پس از آن(بخش اول)

جناب مسلم درروز پنجم شوال وارد شهر کوفه شد شهری حادثه خیز با گرایش و افکار مختلف و به خانه مختارثقفی رفت . با جمع شدن شیعیان کوفه حضرت مسلم نامه امام را برای آنان خواند ودر نخستین وهله پس از ورود به کوفه ،به گرفتن بیعت از مردم پرداخت و 27 روز قبل از شهادتش در نامه ای به امام حسین (ع) در مکه خبر از بیعت مردم داد. خیلی زود خبرآمدن جناب مسلم به کوفه  توسط جاسوسان یزید منتشر شد ،اولین اقدام یزید در واکنش به این جریان ،نصب عبید الله بن زیاد به امارت کوفه و بصره بود ،ابن زیاد با ایجاد جو رعب و وحشت ، تهدید روسا و بزرگا ن و سر شناسان شهربه تضعیف فعالیت های حضرت مسلم و از جنب و جوش افتادن نهضتی که با استقبال پرشورمردم در حال گسترش بود،پرداخت. او برای خنثی کردن فعالیت های حضرت مسلم و شکست دادنش دو نقشه کلی داشت : نخست تهدید سران شهر و چهره های با نفوذ،دوم تعقیب و جست وجوی حضرت مسلم و طرفدارانش که در هر دو مورد موفقیت های زیادی هم به دست آورد .،درمدت زمانی که حضرت مسلم درمنزل یکی از بزرگان کوفه اقامت داشت ،طرح پیشنهاد ترور ابن زیاد را به دلیل رعایت مسائل اخلاقی که از ویژگی های برجسته اهل بیت (ع) و پیروان آنان بودنپذیرفت و مجبور شد محل اقامت خود را به دلایل امنیتی تغییر دهد .

حركت حكومت محلى اموى در كوفه  برای جلوگیری از شکل گیری قیام حسینی

شاید بتوان گفت که یکی از علت های رشد حرکت مسلم بن عقیل در کوفه قبل از ورود عبید الله زیاد به این شهر ، وجود فرمانداری به نام نعمان بن بشیر بوده با شد.این که چرا نعمان میدان را برای سفیر امام حسین علیه السلام باز گذاشت و نسبت به مردم کوفه برای ارتباط […]

جستجو براى يافتن جاى رهبرى انقلاب کوفه،جناب مسلم بن عقیل

علت اصلی آنکه مردم از گرد جناب مسلم بن عقیل رفتند واو را تنها گذاشتند را در چند موضع می توان مورد بررسی وارزیابی قرار داد از جمله ی این مطالب نقش اشراف قبایل و وابستگی های اجتماعی واقتصادی و امنیتی مردم نسبت به این افراد و مهتران بود وهمچنین تهدید وایجاد ارعاب در جامعه […]

سخن جندب در مجلس ابن زیاد 5

 ابن جوزی از طبقات ابن سعد نقل می‌کند: مرجانه، مادر ابن زیاد به وی گفت: ای پلید! پسر پیامبر را کشتی؟ به خدا که هرگز بهشت را نخواهی دید. ابن زیاد همه‌ی سرها را در کوفه به چوب‌ها زد. سر‌ها بیش از هفتاد بود. این‌ها پس از سرِ مسلم بن عقیل که در کوفه بر […]

اسارت و شهادت طفلان مسلم 1

شیخ صدوق به سند خویش از ابی‌محمّد بزرگ کوفیان روایت می‌کند: چون حسین (ع) به شهادت رسید، دو نوجوان خردسال از لشرگاه او اسیر شدند. آنان را نزد ابن زیاد بردند. وی زندانبانی را طلبید و گفت: این دو کودک را بگیر، آب و غذای خوب به آنان نده و زندانشان را هم تنگ قرار بده. […]

شهادت عبدالله بن مسلم علیه السلام 2

 به گفته‌ی شیخ صدوق: پس از او عبدالله بن مسلم بن عقیل به مبارزه شتافت، در حالی که چنین می‌گفت: سوگند خورده‌ام جز آزاده کشته نشوم و مرگ را چیز تلخی یافته‌ام. دوست ندارم که مرا ترسو و گریزان بنامند. سه نفر از آنان را کشت، سپس شهید شد.      قال الصّدوق: وَ بَرَزَ […]

خبر شهادت مسلم بن عقیل

شیخ مفید از قول عبد الله بن سلیمان و منذر بن مشمعل چنین نقل می‌کند: چون از حج فارغ شدیم، اندیشه‌ای جز رسیدن به حسین (ع) در راه نداشتیم تا ببینیم کار او به کجا می‌کشد. با شترهای خود شتابان آمدیم و در «زرود» به وی رسیدیم. چون نزدیک او شدیم، مردی از کوفیان را […]