مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه

اين مقاله به نقد و بررسى اشكالات يك نويسنده يهودى بر باورهاى شيعه اماميّه درخصوص عصمت پيامبر و عدد ائمّه : اختصاص دارد. به گمان وى، متون اوّليّه شيعه اماميّه در گذر زمان مورد پالايش قرار گرفته و امروزه در معتقدات شيعه اماميّه، اثرى از آن مشاهده نمىشود. او در كتابى كه درباره تفاسير اوّليّه اماميّه نوشته، با استناد به دو روايتِ برگرفته از تفاسير قمى و عياشى ـ كه به ترتيب در مورد معراج پيامبر 9 و معناى تأويلى «سبع سنابل» سخن گفتهاند و او آنها را دو روايت غيرعادى مىنامد ـ نسبت به عصمت پيامبر9 و نيز عدد ائمّه : شبهه كرده است. در روايت اوّل ذيل آيه 94 سوره يونس، از وحى الاهى به پيامبر 9 در شب معراج در مورد مقامات اميرالمومنين 7 و خطور عظمت آن مقام در نفس پيامبر 9 سخن به
ميان آمده كه به گمان آن نويسنده بر حسادت پيامبر به امام على 7، شكّ در اين وحى و در نتيجه عدم عصمت ايشان دلالت دارد. در روايت دوم هم كه هفت تن از فرزندان امام حسين 7 بعنوان مصاديق سنبله ذكر شده است، نويسنده ياد شده مدّعى است كه اين روايت برخلاف آنچه شيعه امروز به آن معتقد است، از حصر تعداد ائمّه به هفت نفر و قائم بودن هفتمين آنها حكايت دارد.