واسطه شدن حسنین علیهما السلام نزد امیرالمؤمنین علیه السلام برای «آزادی مروان حکم»

چرا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بعد از جنگ جمل برای آزادی مروان حکم نزد امام علی(ع) واسطه شده و شفاعت کردند؟
یک بام و دو هوا «شعیب ارنؤوط»

برگرفته از کتاب «الاحسان» ج 12 ص 506 و 507
تحریف ناشیانه ذهبی

برگرفته از کتاب «سیر أعلام النبلاء» جزء 3 ص 477 و 478
تحریف به نفع مروان

برگرفته از کتاب «سیر أعلام النّبلاء» و کتاب «العلل و معرفة الرجال»
راوی فحاش صحیح بخاری

برگرفته از کتاب « موارد الظمآن» ج 6 ص 270
صحابی ملعون

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 265
ممانعت مروان از زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب «المستدرک» جزء 4 ص 560 و کتاب «الغدیر علامه امینی» ج 5 ص 219
توهین مروان به اهل بیت علیهم السلام

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 265
دشنام به امام حسین علیه السلام

برگرفته از کتاب «المطالب العالیه» ج 18 ص 265
نماز اسامه کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم

برگرفته از کتاب موارد الظمان ج 6 ص 270
موانع قیام امام حسین علیه السلام بر ضد معاویه(بخش اول)

در پاسخ به این پرسش که چرا امام حسین (ع) در دوران امامت ده ساله خویش در عصر معاویه قیام نکرد باید به وجود یک رشته مصالح و موانع اشاره کرد که مهمترین آنها عبارتند از :1- شخصیت و شیوه حکومت داری معاویه بود : او در حیله گری و دسیسه چینی سرآمد روزگار خویش بود و از حربه های زیادی برای خلع سلاح مخالفانش و فریفتن افراد سطحی نگر و ظاهر بین و نیز تقویت و تثیبت حکومت و فرمانروایی خویش استفاده می کرد ،2- ترسیم چهره فریبنده از خود و سیمای مخدوش از اهل بیت (ع): کارهایی از قبیل جعل حدیث درمدح خود، ترسیم سیمای مشروع و مقبول از خود،واژگون تفسیر کردن آیات قرآن ، تحریف احادیث پیامبر (ص) متناسب با مطامع و منافع خود و غاصب و نا اهل جلوه دادن اهل بیت پیامبر (ع) از اقدامات معاویه در دوران خلافتش بود 3-ترویج افکار انحرافی و تخدیری :نظیر ترویج دو اندیشه و باور ” ارجاء و جبر “به معنای واگذاری امور به خدا و تسلیم مطلق در برابر حاکم بودن ، منصرف کردن توده مردم از همکاری با رهبران انقلابی ضد اموی ، انزوای سیاسی فرهیختگان و نخبگان ، مشروعیت بخشیدن به حکومت بنی امیه و خود را خلیفه خدا دانستن ، هرگونه مخالفت با حکومت خلاف شرع تلقی شدن ، حکومت خود را امری ازلی و بنا بر اقتضای قضا و قدر الهی قلمدادکردن ، قداستی دینی و روحانی بخشیدن به اقدامات خود و به دنبال آن صحه گذاشتن از سوی مفتیان مزدور و فقهای سیاست پیشه بر اعمال خود ، تا کاربدانجا رسید که کشتار فرزندان رسول خدا (ص)در روز عاشورا امری مباح و حتی واجب معرفی شد .