نقش آگاهی از مورد صدور حديث در فهم حديث

دانشمندان علم الحدیث در این زمینه بحث کرده‌اند که دانستن مورد صدور حدیث و زمینه‌هایی که در فهم حدیث دخالت دارد ـ مانند سؤالی که منجر به جواب معصوم شده ـ در فهم معنای صحیح حدیث و دلالت آن، نقش اساسی دارد. و ندانستن آن یا بی توجهی به آن یا تقطیع حدیث سبب می‌شود که به معنای دیگری از حدیث برسیم که گاهی با جهت گیری کلّی دین منافات دارد.
مثالهای متعدّد در این زمینه آورده‌اند، که به یک مثال توحیدی برای تبیین مطلب بسنده می‌کنیم:
شاید بتوان تلاش دشمنان را در کتمان خطبة مفصل غدیر، در همین راستا دانست؛ چرا که هر کس متن کامل خطبه را بخواند، برای او کمترین تردیدی نمی‌ماند که «مولی» در بیان پیامبر، معنایی جز ریاست و سیادت در تمام شؤون دنیا و آخرت ندارد. و راه استوار، منحصر در قبول ولایت اهل بیت و تبرّی از دشمنان است.
ولی با تقطیع حدیث و انحصار آن در یک جمله (من کنت مولاه…) می‌توان آن را به سوی معانی دیگر کلمة مولی کشانید.
باری، این اصل در مورد احادیث مربوط به امامت نیز کاربرد دارد که در اینجا دو نمونه بیان می‌شود.

نقـدی بر رویکرد طبـری در کتمان و تحریف فضائل اهل بیت علیهم السلام در دو اثر تاریخی و تفسیری خویش

ابوجعفر محمد بن جریر طبری مورخ و مفسر مشهور قرن سوم و از علمای عامه است. در این مقاله بخشی از شواهد روشن اعتماد او به راویان غیر معتمد از سویی و کتمان و تحریف وقایع تاریخی از سوی دیگر به همراه برخی از کاستی‌های محتوایی و عقیدتی، در دو اثر تاریخی و تفسیری وی (تاریخ الأمم و الملوک و جامع البیان عن تأویل آی القرآن)، مرور می‌شود. در ضمن به معرفی شخصیت و عقاید خاص طبری نیز خواهیم پرداخت.