سرنوشت «ابراهیم اشتر»

ابراهیم اشتر، فرزند مالک اشتر کجا و چگونه از دنیا رفت؟ بعد از شهادت مختار، سرنوشت او چه شد؟

بررسی انتقادی دیدگاه ویلیام مونتگمری وات دربارة شیعه در دورة بنی‌امیه

مونتگمری وات (2006 م) خاورشناس برجسته اسکاتلندی در مقاله­ای با عنوان «شیعه در دورة بین­امیه» با نگاهی جامعه­شناختی به بررسی وضعیت شیعیان در این دوره پرداخته است. وی با اشاره به اشتراکات سیاسی و اختلافات اعتقادی شیعیان و خوارج، ریشه اختلاف­ها و مغایرت­ میان شیعیان (که هسته اصلی آنان از قبایل جنوبی یمن بودند) با خوارج (که از قبایل شمالی بودند) را خاستگاه قومی افراد حاضر در قیام­ها و تحرکات می­داند. هم چنین وات با اشاره به موفقیت نظامی قیام مختار، دستاورد مهم این قیام را جلب حمایت موالی و ظهور این دسته به عنوان حامیان شیعه می­داند. ادعای مختار مبنی بر مأموریت از طرف محمد حنفیه که بعدها موجب پیدایش فرقه کیسانیه شد و هم­چنین امتزاج فرهنگی میان برخی اعراب حامی مختار، اعراب و مسیحیان ساکن بین النهرین و موالی که ریشه غیر عربی داشتند نیز از نکات قابل توجه در مقاله وات به شمار می رود. وی در پایان با اشاره به قیام ناموفق عبدالله بن معاویه، عامل اصلی موفقیت عباسیان را شعار جلب رضایت خاندان پیامبر6 و گردآوردن شیعیان در اطراف خود بیان می­کند.
غفلت یا کم توجهی به عوامل درون دینی فعالیت شیعیان و منحصر دانستن علل در عوامل اجتماعی و بیرونی از جمله عواملی است که تحلیل­های خاورشناسان را با کاستی­هایی همراه می­کند. این نوشتار کوشیده است ضمن ترجمة مقاله وات کاستی­های آن را هم در معرض دید قرار دهد.

نقش ابراهیم بن مالک اشتر نخعى در حوادث سیاسى عراق (66 – 72 هجرى)

این نوشتار، نقش ابراهیم پسر مالک اشعر نخعى را در تحوّلاتِ سیاسى عراق (66 – 72ق) بررسى مى‏کند. با وجود آگاهى اندک ما از زندگى ابراهیم پیش از قیام مختار، پیوستن او به آن قیام، مشروط بر صحّت نامه محمد حنفیه به او، و غلبه بر اشراف کوفه که مخالف مختار بودند، بسیار برجسته است. او هم‏چنین در نبرد خازر امویان را شکست داد و موجب تثبیت مختار در کوفه شد. پس از آن از مختار جدا شد و زبیریان و مروانیان در صدد جذب او برآمدند.
نویسنده، عامل جدایى ابراهیم از مختار را دو چیز دانسته است، نخست بدعت‏هاى دینى مختار و دوّم مبارزه ابراهیم بر اساس مبانى فکرى و دادخواهى نه عصبیت و مصلحت فردى. او در نهایت، با تعلّق خاطرى که به عراق داشت در نبرد مصعب بن زبیر بر ضدّ مروانیان شرکت کرد و در سال 72 قمرى کشته شد. گفتنى است مترجم برخى دیدگاه‏هاى نویسنده درباره مختار را نقد و بررسى کرده است.

نگاهى به کتاب «خلافت اموى»

«خلافت اموى» عنوان کتابى است از عبدالامیر عبددیکسون که با ترجمه گیتى شگرى در سال 1381 توسط انتشارات طهورى روانه‏ى بازار کتاب گردیده است. این اثر، تحقیقى ژرف در زمینه‏ى تاریخ اسلام و یکى از پر آشوب‏ترین دوران آن؛ یعنى دوران حکومت عبدالملک مروان (خلافت 65 – 86ق) است و در مقایسه با بعضى آثارى که در زمینه‏ى تاریخ اسلام منتشر مى‏شود، بسیار دقیق و عالمانه نگارش یافته است مقاله حاضر به معرفى و نقد کتاب فوق اختصاص دارد.

آغاز مأموریت جناب مسلم و ماجراهای پس از آن(بخش اول)

جناب مسلم درروز پنجم شوال وارد شهر کوفه شد شهری حادثه خیز با گرایش و افکار مختلف و به خانه مختارثقفی رفت . با جمع شدن شیعیان کوفه حضرت مسلم نامه امام را برای آنان خواند ودر نخستین وهله پس از ورود به کوفه ،به گرفتن بیعت از مردم پرداخت و 27 روز قبل از شهادتش در نامه ای به امام حسین (ع) در مکه خبر از بیعت مردم داد. خیلی زود خبرآمدن جناب مسلم به کوفه  توسط جاسوسان یزید منتشر شد ،اولین اقدام یزید در واکنش به این جریان ،نصب عبید الله بن زیاد به امارت کوفه و بصره بود ،ابن زیاد با ایجاد جو رعب و وحشت ، تهدید روسا و بزرگا ن و سر شناسان شهربه تضعیف فعالیت های حضرت مسلم و از جنب و جوش افتادن نهضتی که با استقبال پرشورمردم در حال گسترش بود،پرداخت. او برای خنثی کردن فعالیت های حضرت مسلم و شکست دادنش دو نقشه کلی داشت : نخست تهدید سران شهر و چهره های با نفوذ،دوم تعقیب و جست وجوی حضرت مسلم و طرفدارانش که در هر دو مورد موفقیت های زیادی هم به دست آورد .،درمدت زمانی که حضرت مسلم درمنزل یکی از بزرگان کوفه اقامت داشت ،طرح پیشنهاد ترور ابن زیاد را به دلیل رعایت مسائل اخلاقی که از ویژگی های برجسته اهل بیت (ع) و پیروان آنان بودنپذیرفت و مجبور شد محل اقامت خود را به دلایل امنیتی تغییر دهد .

بررسى افق هاى پيروزى حسينى

به طور کلی می توان گفت در مقطع زمانی که حزب اموی بر سر کار بودند و حاکمييت سياسی جامع را در ظاهر بر عهده داشتند، عوام فريبی معاويه آنچنان دقيق و هدفمند انجام پذيرفت که ديدگاه مردم نسبت به حزب حاکم دارای رويکردی جديد گشت ، يعنی طبق اين هدف راهبردی و استراتژيک معاويه اسلام و امويت با هم يکی پنداشته گرديد و قيام امام حسين عليه السلام موجب جدايی اين دو و مقدمه ی انقلاب فکری واجتماعی مردم گشت ، و اين قيام برد اثر گذاری اش تا مقطع ظهور امتداد يافت و موجب شکل گيری ابدی جبهه حق در مقابل جبهه باطل بر پايه اين قيام گرديد.