زیباترین لحظه‌ی زندگی من

هنوز عمّامه بستن را نمی‌دانست. وقتی برای ملاقات حضرت امام (ره) می‌رفتیم، عمّامه‌ای را به یکی از دوستان دادیم تا اندازه‌ی سر آقای شهاب بپیچد. با اتوبوس به طرف تهران حرکت کردیم. موقع پیاده شدن ساک را به زحمت از لابه‌لای جمعیّت بیرون کشیدم. شب که شد ساک را باز کردیم. دیدم عجب عمّامه‌ای! کاملاً […]

همه در نوبت!

از ویژگی‌های بارز ایشان، برقراری عدالت بود. فروشگاهی تحت نظر دادسرا راه‌اندازی شده بود که وسایل مصادره شده در آن عرضه می‌شد. آن زمان چای قاچاق فراوانی وارد شهر شده بود. اموال قاچاق را از طریق دادستانی ضبط و برای مصرف عمومی به فروشگاه تحویل می‌‌دادند. مقرّر شده بود که نیروهای دادسرا بدون نوبت برای […]