شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد

شب است و دشت، هیاهوی مبهمی دارد ستاره سوخته ای ، صحبت از غمی دارد شب است و بر لب شطّ فرات ، زمزمه ای است به پای نخل که گیسوی در همی دارد شب است و ماه به هر خیمه ای که می نگرد نشسته مادری و بزم ماتمی دارد شب است ودشت به […]