تاریخ شهادت علی بن أبی طالب علیه السّلام

 سال علی بن أبی طالب (علیه السّلام)، در سال چهل هجری به شهادت رسيد و منابع كهن شيعه[1] و اهل سنت[2] بر اين گزارش تفاهم دارند؛ حتی مسعودی كه در يك گزارش خود از سال 41 هجری به عنوان سال شهادت آن گرامی ياد كرده[3] – و نقل متفردی است – در گزارش ديگر خود […]

نوحه‌ی جنّ

 محمّد بن سعد با سند خود از امّ سلمه نقل کرده است که گفت: شنیدم که جن بر حسین بن علی (ع) نوحه‌خوانی می‌کنند.      قال محمّد بن سعد: أخبرنا عفّان بن مسلم و یحیی بن عبّاد و کثیر بن هشام و مسلم بن إبراهیم و موسی بن إسماعیل قالوا: حدّثنا حمّاد بن سلمة، […]

ابن زیاد و سر مطهّر امام حسین علیه السلام 1

 محمّد بن سعد با سند خویش از دربان ابن زیاد چنین روایت می‌کند: وقتی امام حسین (ع) کشته شد، همراه ابن زیاد وارد قصر شدم. در چهره‌ی او آتشی شعله‌ور شد (یا سخنی مثل این) و گفت: این چنین با آستین خود بر چهره‌اش و گفت: این را به کسی مگو.     قال محمّد […]

اسارت و شهادت طفلان مسلم 2

محمّد بن سعد گوید: دو پسر عبدالله بن جعفر به همسر عبدالله بن قطبه پناهنده شدند. دو نوجوان نابالغ بودند. عمر سعد ندا داده بود هر کس یک سر آورد هزار درهم جایز دارد. عبدالله بن قطبه به خانه‌اش آمد. همسرش گفت: دو نوجوان به ما پناه آورده‌اند. آیا ممکن است نیکی کرده، آن دو […]

اسیران اهل بیت علیه السلام 5

محمّد بن سعد گوید: چون زنان و کودکان را سوار کردند و بر کشتگان گذشتند، زنی از آن میان فریاد کشید: یا محمّداه! این حسین توست خون‌آلود در صحرا، که خاندان و زنانش اسیرند. هیچ دوست و دشمنی نماند، مگر آن‌که گریان شد.     قال محمّد بن سعد: فلمّا حُمل النّساء و الصّبيان فمرّوا […]

غارت و آتش زدن خیمه ها 4

محمّد بن سعد گوید: مردی از اهل عراق، با حالت گریه زینت‌های دختر امام حسین، فاطمه را می‌گرفت. وی گفت: چرا گریه می‌کنی؟ گفت: دختر پیامبر را غارت می‌کنم، گریه نکنم؟ گفت: پس واگذار. گفت: می‌ترسم دیگری آن را بردارد.     قال محمّد بن سعد: و أخذ رجل من أهل العراق حُلیّ فاطمة بنت […]

دفن امام حسین علیه السلام و یاران ایشان 5

محمّد بن سعد گوید: زهیر بن قین با امام حسین (ع) به شهادت رسید. همسرش به غلامشان به نام شجره گفت: برو و مولای خودت را دفن کن. گوید: آمدم و حسین (ع) را دیدم که بر روی خاک افتاده است. گفتم: آیا من صاحب خودم را کفن کنم و حسین را رها کنم؟ حسین […]

فاجعه‌ی بزرگ 2

 محمّد بن سعد گوید: مدّتی دراز از روز درنگ کردم و مردم نسبت به او وقت‌گذرانی می‌کردند و خوش نداشتند که علیه او اقدام کنند. شمر بن ذی الجوشن بر آنان فریاد کشید: مادرتان به عزایتان بنشیند! منتظر چه هستید؟ کار او را بسازید. نخستین کسی که سراغ آن حضرت رفت زرعة بن شریک تمیمی […]