تفویض تشریع به معصومان علیهم السلام در رویکرد عالمان امامی

اصطلاح تفویض، گاه به معنایی در مقابل جبر و گاه به معنای واگذاری دستكم پارهای امور به انسانی والا از سوی خداوند میباشد. اصطلاح دوم به دو گونه كلان تکوینی و تشریعی طبقه بندی میگردد؛ و اینكه خداوند جعل حکمی شرعی و کلی را به معصوم و یا معصومانی، سپرده باشد بیآنکه وحی یا الهام خاصی در خصوص آن حکم رسیده باشد، گونهای متصور از تفویض در فضای تشریع است که ولایت تشریعی و گاه ولایت بر تشریع نیز خوانده شده است. در این نوشتار این معنا در ساحت رویکردهای عالمان امامی، مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه به دست آمده که در مجموع رویکرد عالمان امامی بدان، سه نظریه را سامان داده که هر یک طرفداران برجستهای داشته و در دو دسته نظریه اختصاص و نظریه اشتراک قابل طبقهبندی است. نظریه اختصاص تشریع به خداوند که مبتنی بر نفی هر گونه تفویض تشریعی است بر مستندهای قرآنی استوار است و به نظر میرسد نظریۀ اشتراک، که بر عدم تنافی خود با مستندهای قرآنی نظریه اختصاص پای میفشرد، نظریه غالب در جامعه علمی امامی باشد. این نظریه که از منظر گسترۀ دو گونه حداقلی و حداکثری دارد، گونه حداقلی آن، تفویض تشریعی را تنها در پیامبر(صلی الله علیه و آله) پذیرفته و بر مستندهای روایی استوار است و گونه حداکثری آن، از اشتراك پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامان(علیهم السلام) با خداوند سخن گفته و با منهجی روایی و نیز اصولی، از آن دفاع مینماید.
نقدی بر رويکرد انتقادی فخررازی و ابن تيميه به جايگاه علمی امام جواد و عسکريين علیهم السلام با تأكيد بر ميراث مكتوب اهل سنت

بر خلاف آنچه که بسیاری، تصور می کنند، رویکرد یکسان و فراگیری در میان عالمان اهل سنت، به جایگاه علمی و حتی رجالی امامان معصوم علیهم السلام وجود ندارد، اگرچه رویکرد غالب در میان آنان، تصویر فوق را تأیید می نماید. در این میان جایگاه علمی امام جواد، امام هادي وامام عسكري علیهم السلام است که نخست از سوی فخر رازی در قرن ششم، مورد انتقاد قرار گرفت و ابن تیمیه حرانی آن را در قرن هشتم، پیگیری نمود. آثار محدودی همچون عبقات الأنوار، اشاره ای به این رویکرد انتقادی نموده اند، اما به هر دلیل پرداخت درخوری بدان نداشته اند. نوشتار پیش رور به بررسی این رویکرد انتقادی پرداخته و در شفاف سازی عناصر استدلالی آن کوشیده و استدلال آن را با فراغت از میراث مکتوب امامیه، حتی برپایه میراث مکتوب اهل سنت، فاقد اتقان و اعتبار علمی یافته و نشان داده است.
آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام در میراث مکتوب امامی

آفرینش نوری امیرالمؤمنین علیه السلام با قید کیفی همگون و همراه با آفرینش نوری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ،
از موارد کاربرد واژگانی نور در میراث مکتوب اسلامی بوده و دادههای آن در میراث مکتوب امامی در دو ساحت کلان گزارشهای مأثور و رویکردهای عالمان آن، جلوهگر گشته است. گزارشهای مربوط به این موضوع را ـ که حدیث نور نیز خوانده شده ـ در بسیاری از معتبرترین میراثهای مکتوب امامی ـ با وجود جریانهای متنوع حدیثی و کلامی در میان مؤلفان آن ها ـ می توان مشاهده کرد. تنها مسندهای آن با دستکم هجده طریق، از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و نیز برخی امامان معصوم علیهم السلام قابل دسترسی است که بر پایه معیارهای سنجش اعتبار حدیث، در دستة والاترین گونة حدیثی یعنی «احادیث متواتر» طبقهبندی میکردند. در ساحت رویکردهای عالمان امامی در میراث مذکور، علاوه بر همگرایی با ساحت گزارشها، کارکردهایی نیز از آن به ثبت رسیده که از آن جمله می توان به کارکردهای تاریخی، کلامی و تفسیری اشاره کرد.