بررسی تطبیقی اهداف و اصول سازمان دعوت عباسیان و اسماعیلیان

عباسیان و اسماعیلیه، برای پیشبرد اهداف خویش، اقدام به تشکیل سازمان دعوت مخفیانه نمودند. مقایسه اهداف و اصول این دو سازمان و یافتن وجوه اشتراک و افتراق آنها، از جمله موضوعاتی است که میتواند به شناخت بیشتر این دو جریان بینجامد. این موضوع، با استفاده از روش وصفی و تطبیقی و بر پایه مطالعات اسنادی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان میدهد که وجه تمایز اصلی این دو سازمان، در این است که سازمان دعوت عباسی اهداف سیاسی را دنبال مینمود؛ ولی سازمان دعوت اسماعیلی، علاوه بر اهداف سیاسی، به ترویج عقاید اسماعیلی نیز مقید بود. هر دو سازمان دعوت، در اصولی همانند: پنهانکاری، نظم و ترتیب در امور، اطاعت محض از امام و جذب پیروان از راههای گوناگون، با هم اشتراک داشتند و رسیدن به قدرت و خلافت، از مهم ترین اهداف مشترک آنان بود. درباره وجوه امتیاز آنها هم باید افزود که اسماعیلیه، حتی پس از دستیابی به مقام خلافت، بر حفظ عقاید خویش پایبند بودند و موجودیت سازمان دعوت را حفظ نمودند و نیز تسامح بیشتری در امور از خود نشان میدادند؛ درصورتی که عباسیان این گونه عمل ننمودند. از طرفی، سازمان دعوت، بر پایه اصول سلسله مراتبی، نزد عباسیان، عمدتاً بر پایه نمود سیاسی، خود را نشان داد؛ ولی نزد اسماعیلیه، دارای جنبههای مذهبی و معنوی، بهویژه اعتقاد به ضرورت رهبری امام منصوص در رأس سلسله مراتب سازمان بود.
بررسی رویکردهای سیاسی و معنوی امامت شیعه در زندگی امام کاظم علیه السلام

در این مقاله، پس از ارائه تحلیلی درباره پیوستگی تلاش پیگیر سیاسی امام کاظم علیه السلام ، با اهتمام به شئون معنوی امامت که احیاناً با امور فوق عادی بشری همراه است، انگاره تکامل تدریجی مذهب در دوره آن حضرت نقد شده است. بخش اوّل مقاله که ویژه تبیین فعالیتهای سیاسی امام هفتم علیه السلام است، این فعالیتها را با روش تحلیل تاریخی و به کمک یافته های رجالی و حدیثی یک سیاست تهاجمی و تلاش جدی برای انقلاب و قیام عمومی تحلیل میکند و بخش دوم، به اهتمام امام علیه السلام برای تبیین جایگاه معنوی امامت شیعه با تکیه بر منابعی که متهم به غلو نیستند، اختصاص یافته است. بخش پایانی این نوشتار نیز بههمپیوستگی این دو شأن را در نگاهی شیعی ترسیم میکند و به استناد آن، تکامل تدریجی و یا حرکت امامت از رهبری سیاسی به رهبری معنوی و فرابشری را نفی مینماید.
پیامدهای اجتماعی حضور مسلمانان در آندُلُس

در واپسین سالهای سده نخست هجری، مقارن با دهه اول سده هشتم میلادی، دروازههای اندلس بهوسیله فاتحان مسلمان گشوده شد و این سرزمین در مدت هشت قرن حکومت مسلمانان به مکانی برای شکوفایی تمدناسلامی تبدیل شد. تمدن اسلامی که با مهیا کردن شرایط لازم برای همزیستی مسالمتآمیز ملتهای مختلف و تساهل و تسامح فکری، ظرف تجمیع تمدنهای ایرانی، هندی و رومی گردیده بود، اکنون به سرزمینی جدید با مختصات خاصی وارده شده بود. جاذبههای فرهنگ و تمدن اسلامی سبب شد مسیحیان اندلس با وجود حفظ آیین خویش، به آداب و رسوم مسلمانان گرایش پیدا کنند. مسلمانان نیز با ایجاد فضای زندگی مسالمتآمیز، شرایط مناسبی را برای تعامل در زمینههای مختلف مذهبی، فرهنگی و اجتماعی فراهم کردند. این پژوهش میکوشد پیامدهای اجتماعی حضور مسلمانان در اندلس را در محورهای زیر مورد بررسی قرار دهد: نظام خانوادگی، پوشش، تغذیه و شیوۀ پذیرایی، بهداشت و اجرای آداب و رسوم مذهبی.
زمینهها و عوامل اصلی مهاجرت قبایل هلالی به مصر و افریقیه

قبایل عرب هلالی، مجموعهای از بطون و تیرههای بنی هلال بن عامر، بنی سُلیم، بنی جشم و ربیعه را شامل میشد که در مرکز عربستان و نواحی بیابانی نجد و حجاز به زندگی بدوی وکوچنشینی عادت داشتند. این قبایل برخلاف سایر قبایل عرب که بعد از اسلام و به دنبال فتوحات اسلامی راهی نواحی آباد و متمدن شدند، هم چنان به زندگی بدوی خود ادامه دادند وحاضر به ترک وطن وخاستگاه خود نشدند. با این وجود، آنان در اوایل قرن پنجم هجری بر اثر عوامل مختلفی، سر تا سر شمال جزیرة العرب؛ یعنی از حدود عراق وغرب دجله تا ساحل شرقی رود نیل در مصر را در نوردیدند. سرانجام قبایل عرب هلالی به سرزمین مغرب اسلامی از افریقیه تا مراکش رسیدند و این مناطق را دست خوش حوادث و آسیبهای بسیاری کردند. پژوهش حاضر با استناد به منابع اصلی و تاریخی در پی تبیین وتحلیل زمینهها و عوامل خیزش قبایل هلالی از مرکز عربستان به سوی مناطق شمالی شام و مصر سپس انتقال و مهاجرت آنها از مصر به افریقیه شد.
الحمرا نمود هنر و معماری بنی نصر

هنر یکی از شاخههای تمدن اسلامی است که همپای دیگر شاخهها رشد یافت و در مظاهر گوناگون تجلی یافت. گرچه هنر به ویژه هنر معماری دورة اسلامی ریشههایی در هنر پیش از اسلام و اقتباسهایی از آن داشت، اما ذوق تلفیق و ابداعات مسلمانان هم در آن کم نیست. مجموعه ابنیه الحمرا مهمترین نمونه رشد هنر اسلامی در مغرب اسپانیا است که خود شاخهای از هنر اسلامی در غربیترین منطقه از قلمرو حکومتی مسلمانان در عهد بنی نصر میباشد. در این مقاله ضمن تبیین موقعیت دولت بنی نصر و معرفی قسمتهای مختلف الحمرا، ویژگیهای هنر و معماری و تأثیرات و نمود دین در ساختمان بنا و دلایل بقای آن بررسی شده است.
مناسبات فاطمیان و غزنویان

غزنویان در دوران حاکمیت خود، سیاست غیرقابل انعطافى در برابر مخالفان عباسیان در پیش گرفتند. آنان در راستاى حمایت از عباسیان، به دشمنى با مخالفان ایشان از جمله اسماعیلیان و فاطمیان مصر پرداختند. از طرف دیگر فاطمیان مصر براى گسترش نفوذ خویش در سرزمینهاى خلافت شرقى، نیازمند ارتباط با حکومتهاى این مناطق از جمله غزنویان بودند.
فاطمیان با فرستادن سفرا و داعیان، در صدد ارتباط با غزنویان برآمدند. در مقابل غزنویان براى نشان دادن وفادارى خود به عباسیان، – به عنوان تنها نهاد مشروع جهت خلافت در عالم اسلامى – در پاسخ به درخواست فاطمیان، واکنش منفى نشان دادند و با داعیان و سفراى فاطمیان، برخورد قهرآمیز در پیش گرفتند.
این مقاله بر آن است که ضمن بررسى روابط پرفراز و نشیب غزنویان و فاطمیان مصر، تأثیر این مسأله را در روابط غزنویان با عباسیان و اسماعیلیان بررسى کند.
اسماعیلیان اصفهان

فعالیت اسماعیلیان در اصفهان، از قرن سوم هجرى آغاز شد. اطلاعات مربوط به این فعالیتها تا نیمهى دوم قرن پنجم، تاریک و مبهم است. در این قرون احمد بن حسین، معروف به دندان و ابوحاتم رازى، در منابع مرتبط با اسماعیلیان این شهر معرفى شدهاند.
اوج فعالیتهاى اسماعیلیان در اصفهان در عهد سلجوقیان است. دو داعى نامدار این دوران، عبدالملک بن عطاش و فرزندش احمد، رهبرى اسماعیلیان را در اختیار داشتند. در دوران عبدالملک اصفهان مرکز فعالیت اسماعیلیان بود.
در این مقاله ضمن بررسى تلاشهاى اسماعیلیان در اصفهان، ارتباط آنان با فاطمیان مصر، اسماعیلیان نزارى الموت و علماى اهل سنت شافعى و حنفى بیان گردیده است؛ و در پایان، رجالى که اسماعیلیان اصفهان ترور کردهاند، معرفى گردیدهاند.
زمینهها و علل اقتصادى گرایش به فاطمیان در افریقیه و مغرب

تشکیل خلافت فاطمیان به سال 297 قمرى در افریقیه عوامل و زمینههاى متعددى داشته است. در بین این عوامل، زمینههاى اقتصادى کم تر مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالى که اهمّیّت آن کم تر از عوامل دیگر نیست.
در این مقاله اوضاع اقتصادى و نقش آن در تشکیل خلافت فاطمیان بررسى مىشود. برخى از عوامل اقتصادىِ تأثیر گذار بر تشکیل خلافت فاطمى، به اوضاعِ افریقیه و مغرب در نیمهى دوم قرن سوم قمرى و بخشى به عملکرد فاطمیان در دوران دعوت و قیام باز مىگردد که در این مقاله هر دو دسته عوامل مورد بررسى قرار مىگیرد.