بازتاب انوار وحى درگفتار پيشواى هشتم

رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله در ضمن سفارشات خويش براى امت اسلام از دو امانت گرانسنگ و ارزشمند ياد كرده و فرمود: «اِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْن كِتابَ اللّه‏ِ وَعِتْرَتى وَلَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَىَّ الْحَوْض؛(1) من در ميان شما دو امانت گرانسنگ مى‏گذارم، كتاب خدا و عترت من و آن دو هيچگاه از هم جدا نخواهند شد تا اينكه در حوض كوثر بر من وارد شوند».
طبق اين گفتار مهم رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ، قرآن و عترت تا روز قيامت با هم بوده و تفكيك ناپذيرند. هر كس بخواهد به دامن قرآن پناه بَرَد، بدون در نظر گرفتن راهنمائيها و هدايتهاى اهل بيت عليهم‏السلام راه به جايى نخواهد بُرد، چرا كه آنان چراغهاى هدايت به سوى انوار معنوى قرآن هستند و لطائف و ظرائف و نكته‏هاى ناب قرآن، در نزد آن بزرگان است. در زيارت جامعه مى‏خوانيم: «السَّلامُ عَلى مَحالِّ مَعْرِفَةِ اللّه‏ِ وَمَساكِنِ بَرَكَةِ اللّه‏ِ وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللّه‏ِ وَحَفَظَةِ سِرِّ اللّه‏ِ وحَمَلَةِ كِتابِ اللّه‏ِ؛ سلام بر آنانكه [دلهايشان] محل معرفت خداست و مسكن بركات حق و معدن حكمت پروردگار، آنانكه پاسداران رازهاى الهى و حاملان كتاب خدا هستند». ابونواس شاعر در قصيده‏اى كه براى امام رضا عليه‏السلام قرائت كرد به اين حقيقت اشاره دارد:
مُطَهَّرُونَ نَقيّاتٌ ثيابُهُمُ ××× تَجْرى الصَّلوةُ عَلَيْهمْ اَيْنَما ذُكِرُوا
«آل پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دامنشان از هر گناه و آلودگى پاك و مطهر است و هرگاه نامى از آنان به ميان آيد، درود و سلام بر آنان فرستاده مى‏شود.»
فَاَنْتُمُ الْمَلاَءُ الاَْعْلى وَعِنْدَكُمُ ××× عِلْمُ الْكِتابِ وَماجاءَتْ بِهِ السُّوَرُ(2)
«شمائيد آن ملأ اعلى و نزد شماست علم كتاب و آنچه از سوره‏ها آمده است.»
بر اين اساس فهميدن كلام خدا و راز و رمز آيه‏هاى قرآن، بدون رهنمودهاى ائمه اطهار عليهم‏السلام كارى دشوار، بلكه ناممكن است. در اين راستا به سراغ رهنمودهاى حضرت رضا عليه‏السلام در زمينه آيات وحيانى كلام خدا رفته، بازتاب انوار درخشان وحى را در سيره و سخن آن حضرت به نظاره مى‏نشينيم.

سيره قرآني امام رضا علیه السلام

نويسنده تفسير عياشي در تفسير خود از صفوان نقل مي‌كند: از امام رضا (عليه السلام) اجازه گرفتم تا محمد بن خالد به محضر او شرفياب شود. ضمناً به آن حضرت گفتم كه او دست از گفته‌هاي قبلي خود برداشته و اظهار مي‌دارد كه منظورم از اين ملاقات پيروي از امام است.
امام رضا (عليه السلام) فرمود: او را بياور. وقتي كه فرزند خالد بر امام وارد شد، اظهار داشت: فدايت شوم! بر گذشته پشيمانم و بر نفس خود ظلم كردم.
او به امام عرض كرد: من از گذشته خود استغفار مي‌كنم و دوست دارم عذر مرا بپذيري و گذشته مرا عفو كني .امام فرمود: آري، مي‌پذيرم؛ زيرا اگر نپذيرم، اين كار به معناي از بين بردن زحمات اين و يارانش است (و سپس به صفوان اشاره كرد) و همچنين اين كار مصداق گفته مخالفين است و خداوند به پيامبرش فرمود:
)فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّا غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِي اْلأَمْر(؛[1] «به بركت رحمت الهي نرم و و مهربان شدي و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو پراكنده مي‌شدند».
سپس از حال پدرش پرسيد. پاسخ داد كه پدرم از دنيا رفته است. حضرت براي او نيز استغفار كرد.
منظور حضرت امام رضا (عليه السلام) اين بود كه اگر عذر تو را نپذيرم، گفته‌هاي صفوان دربارة ما از بين خواهد رفت و اين دستاويزي براي مخالفين ما نيز خواهد بود و خواهند گفت كه چرا امام شما عذر يك نفر را نپذيرفت.