امام صادق(عليهالسلام) در آستانة انتقال حكومت از امويان به عباسيان

يكي از مهمترين پرسشها در زندگاني سياسي امام جعفر صادق(عليهالسلام) كيفيت موضعگيري او در هنگام انتقال حكومت از امويان به عباسيان بود. اين پرسش هنگامي جديتر ميشود كه دريابيم در انديشة سياسي شيعه كه برگرفته از آموزههاي ائمه(عليهمالسلام) ميباشد، امامت به معناي رياست ديني و دنيوي بوده و در زمان حضور امام(عليهالسلام) حقّ بدون چون و چراي امام معصوم(عليهالسلام) ميباشد و هركس بدون اذن امام(عليهالسلام) در اين جايگاه قرار گيرد، در حقيقت حق امام(عليهالسلام) را غصب كرده است. در اين هنگام اين سؤال پديد ميآيد كه چرا امام صادق(عليهالسلام) با توجه به آماده بودن اوضاع سياسي هيچگونه تلاشي براي گرفتن حق خود نكرد و بلكه هنگامي كه از سوي سران نهضت عباسي همچون ابوسلمة خلاّل به او پيشنهاد در دست گرفتن حكومت شد، آن را به شدت رد كرد. آيا در اين هنگام موضعگيري منطقي اقتضا نميكرد كه آن حضرت(عليهالسلام) مانند جدش امام علي(عليهالسلام) پس از قتل عثمان و روي آوردن مردم به او، حجت را بر خود تمام ديده و خلافت را بپذيرد؟