جستاری تاریخی در آیین های سلطانی دولت بویهیان

در سده چهارم هجری، آل بویه ایرانی تبار موفق شدند گستره وسیعی از سرزمینهای عباسی را به اطاعت خود در آورند. ریشه ایرانی این سلسله، به همراه روح حاکم بر جغرافیای ایران آن روزگار که بخشی از جریان شعوبی گری را در ضمن بازگشت به عصر سلطانی ایرانیان نمایندگی می کرد، دست مایه ای شد تا فضای حکمرانی حتی در عراق، نمایی ایرانی به خود ببیند. گواه این امر، رسومی دولتی بود که بازنمایی از آیینهای کهن شاه و دربار در ایران باستان و نمایشی از پیوندهای بویهیان با گذشته شاهی ایران بود.این مقاله، تکاپویی بر شناسایی مراسم آیین های دولتی دیلیمیان و در حقیقت، چشم اندازی بر پیوست این امارت به سلسله های ایران باستان است. مراسم سلطانی ضمن پیوستگی آشکار با سیستم حکومتی، اوضاع زمانه بویهیان را به شیوه وصفی بررسی میکند. مقاله حاضر بر آن است، تمامی مراسم دولتی بویهیان را ضمن ارائه در قالب گردآمدهای آیینی در کنار جایگاه اندیشه شاهی در سلسلهای با اندیشه ترکیبی ایرانی ـ شیعی به پیشخوان اندیشه پژوهشگران آل بویه بسپارد.
سبک زندگی ائمه (علیه السّلام) در امور معیشتی و بازتاب آن در زندگی اجتماعی شیعیان

این نوشتار میکوشد با استناد به دادههای موجود در گزیدة منابع شیعی، پس از ارائة گزارشی از دیدگاه و رفتار عملی ائمه: در امور معیشتی، بازتاب آن را در زندگی اجتماعی شیعیان در عصر حضور بکاود. این مقاله نشان میدهد ائمه: برای تبیین بعد نظری سبک زندگی در امور معیشتی، حداقل بر شش محور نگاه مثبتنگر به دنیا و بهره جستن از آن برای اهداف والا، تبیین سیره انبیا و اولیای الهی در اهتمام به تأمین معاش، برحذر داشتن از سستی و کسالت، اصلاح معنای زهد در دیدگاه عمومی جامعه تأکید میکردند. این سبک زندگی، حیات اجتماعی شیعیان عصر حضور را تحت تأثیر قرار داده بود و بازتاب نگرش و رفتار معصومان در زندگی عادی شیعیان و در مواردی چون حضور فعال در مشاغل متنوع، برخورداری از مهارت های شغلی و اهتمام همزمان به کار و علم آموزی دیده میشود.
زمینهها و عوامل حضور شیعیان در ساختار خلافت عباسی از 575 ق تا 656 ق

آغاز رهبری خلیفه، ناصرلدینِ الله (575-622 ق) نقطة عطفی در تاریخ اواخر حکومت عباسیان محسوب میشود؛ چرا که روی کار آمدن وی پس از یک دوران رکود قدرت در خلافت عباسی صورت گرفت. آن چه در این دوران اهمیت دارد راه یافتن شیعیان به عنوان بخشی از کارگزاران حکومتی به ساختار قدرت است، به گونهای که توانستند با حضور در ارکان مختلف حکومت، دست به فعالیتهایی برجسته تا سقوط بغداد از سوی مغولان بزنند. این مقاله با استفاده از دیدگاه مایکل استنفورد، مهمترین عوامل اثرگذار بر این پدیده را اینگونه بر شمرده است. ضعف خلافت، تحول نگاه خلفای عباسی نسبت به شیعیان، منازعات عباسیان و خوارزمشاهیان، اقبال مردم به تشیع، تحول مفهوم حکومت جائر نزد شیعیان، اندیشه حفظ جامعه شیعی، برجستگی و کاردانی شیعیان و افزایش توانمندیهای آنان.
مقایسة ساختار متن قرآن و منابع تاریخی در گزارش رویدادهای منتخب عصر نبوی

ساختار گزارشهای تاریخی یکی از مباحث مورد علاقه و توجه مورخان و فیلسوفان علم تاریخ است و بررسی مقایسهای آن در قرآن و متون تاریخی سدههای نخستین اسلامی میتواند دریچهای به سوی اندیشیدن در بارة تأثیر هدف بر ساختار گزارشهای تاریخی بگشاید. رایجترین شیوة بررسی ساختار یک متن از جمله گزارشهای تاریخی توجه به ساختار افقی، ساختار عمودی و ساختار معطوف به معناست. در ساختار افقی مؤلفههایی همچون فهرست مطالب، مقدمه، متن اصلی و نتیجهگیری مورد توجه قرار میگیرد و در ساختار عمودی کلمات، جملات و بندها و در ساختار معطوف به معنا هم سه مؤلفة تکرار ساخت، تکرار معنا و بسط و تفصیل معنا مد نظر قرار میگیرند. در این مقاله، ساختار گزارشهای تاریخی در قرآن با متون منتخب سدههای نخستین اسلامی با محوریت چند رویداد مهم تاریخ عهد مدنی پیامبر6 مقایسه شده است و ضمن مقایسة ساختار عمودی صحت صدور و پیوستگی و انسجام و رعایت ترتیب زمانی گزارشهای تاریخی نیز در قرآن و متون تاریخی منتخب مقایسه شده است. مقاله حاضر با این پیشنهاد به پایان میرسد که اگر اهداف و آرمانهای دینی بر علوم انسانی از جمله تاریخنگاری سایه بیفکند، چه بسا بتوان از ضرورت پیریزی گونهای خاص از ساختار گزارشهای تاریخی معطوف به هدف در کنار ساختارهای موجود سخن گفت.
رابطه ى اسلام و ایران؛ رویکرد تمدنى

نظریهپردازان تمدن، عوامل مختلفى را براى شکلگیرى یک تمدن برشمردهاند و گاه به تأثیر باورهاى دینى در فرایند توسعه و پیشرفت تمدن توجه داشتهاند؛ ولى عنصر دین به عنوان جوهرهى تمدن، هنوز جایگاهى شایسته در این نظریهها نیافته است. از سوى دیگر دربارهى نقش و رسالت دین اندیشمندان دینشناس و جامعهشناسان دین دیدگاههایى متفاوت ارائه کردهاند. اگر تمدنسازى را نیز در حیطهى هدایت که رسالت اصلى دین است، بدانیم؛ آن گاه مىتوانیم از توانمندى دین و آموزههاى دینى در حوزهى تمدنسازى و ساز و کار آن سخن به میان آوریم. آموزههاى دین در حوزهى تمدنسازى با هر قوّت و توانى که باشد، بسان بذرى است که اگر در محیطى مناسب افشانده نشود عینیت و تحقق بیرونى نخواهد یافت. بررسى وضعیت ایران قبل و پس از ظهور اسلام و نیز بررسى وضعیت جامعهى یکپارچهى اسلامى پیش و پس از گرویدن ایرانیان به این جامعه مىتواند ما را به سمت درکى کلىاز تعامل آنها رهنمون باشد. مطالعات تاریخى نشان مىدهد که یکى از سرزمینهایى که اسلام توانست توانمندى خود را براى تمدن سازى در آن به اثبات برساند، ایران زمین بود. در نگاهى کلى مىتوان گفت برترین خدمت ایران به اسلام فراهم ساختن زمینهاى براى تجلّى قدرت تمدنسازى دین بود و از جمله خدمتهاى اسلام به ایران نیز جهت دادن به توان تمدنى ساکنان این سرزمین کُهن بود.