گزینش شهادتطلبان

بسیاری از جوانان درخواست اجرای عملیات شهادتطلبانه دارند. این درخواستها یا به طور شفاهی، یا با نوشتن نامه انجام میشود. برخی از من درخواست میکنند و برخی دیگر، از فرماندهان جبهه و از فرماندهی محور به طور مستقیم تقاضا میکنند. معمولاً ما نه فقط به این برادران، بلکه به هر کس که درخواست اجرای عملیات […]
عملیات شهید الحی

عملیات شهیدِ الحیّ یا شهید زنده، نوعی عملیات استشهادی بود. او هم مثل دیگر شهادتطلبان، مقابل دوربین وصیتنامهی خود را خواند. آمد و با من خداحافظی کرد و خیلی با هم صحبت کردیم. از این برادر خواسته شد که در منطقهای خیلی عمقی، در مرز لبنان و فلسطین در داخل منطقهی اشغالی، تعدادی بمب بزرگ […]
اهل عرفان حقیقی

با تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان در خرداد 1361، نیروهای اشغالگر بر همهی مناطق تسلط و اشراف داشتند. در این رویارویی، آنها دارای هواپیما، تانک، توپ و لشکرهای بزرگ نظامی بودند و ما در سطح امکانات مادّی چیزی نداشتیم. برخی امکانات ناچیز و سلاحی چون کلاشینکوف، بمبهای دستی و برخی مواد منفجره در اختیارمان بود […]
من، پدر شهید شدم

فرزندم، سید هادی، دو سالی بود که درس را رها کرده بود و پس از چند ماه آموزشهای مختلف، به مقاومت پیوست و در چندین عملیات مقاومت شرکت کرد. من میدانستم که او در خط مقدم میجنگد. حضور او در جبهه، با اجازه و اطلاع من بود. البته هیچ کس، چه پسرم باشد و چه […]
استاد شهیدم سید عباس موسوی

مجاهد شهید، سید عباس موسوی (رضوان الله تعالی علیه) از همان اوایل، تمام فعالیت و دعوتش برای اسلام و پیروزی مستضعفان بود و در ذهن خود رؤیای تشکیل حکومت الهی را داشت. او در همهی مسائل، انسانی هدفمند و جدّی بود. به تقوا، پرهیزگاری، احساس مسئولیت، پشتکار، اخلاص و تواضع شهره بود. برای تزکیهی نفس […]
فوت امام

محل اجتماعات ما در ضاحیهی بیروت، دقیقاً خانهای در مقابل مسجد امام رضا علیه السلام بود. رسانهها خبر از بیماری امام میدادند. مدتی قبل، عمل جراحی انجام شده بود. من در لبنان، همچون بیشتر متدینان و مؤمنان، مطمئن بودم که امام پیش از ظهور امام عصر عج الله تعالی فرجه الشریف فوت نخواهد کرد. اعتقاد […]
سیاست کلی نظام ایران، در قبال حزب الله

امام نیز در یکی از سخنرانیهای خود گفت: «دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است».[1] در سال 1365 با چند نفر در قالب هیئت شورای مرکزی حزبالله به ایران رفتیم و نخستین بار حضرت سید قائد(آیت الله العظمی خامنه ای) را که رئیس جمهوری بود، دیدم. در آن جلسه، دیدار […]
امام شد مقتدای من

پس از پیروزی انقلاب، برای اولین بار بود که در حسینیهی جماران امام را دیدم. در سال 1361 در روز جهانی مستضعفان در نیمهی شعبان، هیئتهایی از لبنان برای دیدار با امام خمینی (ره) به ایران رفتند که من نیز با آن هیئتها و مهمانانی که در مراسم شرکت کردند، همراه شدم. چندی پیش، در […]
خودرویی که سفیر مرگ بود!

سال 1368 در جادهی بعلبک در حال تردد بودیم. سید عباس موسوی، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم امین هم بودند. ماشینها از یکدیگر جدا حرکت میکردند. اتومبیلی پر از مواد منفجره در کنار جاده انتظار ما را میکشید. وقتی نخستین ماشین از کاروان ما رسید، اتومبیل حامل بمب را منفجر کردند. در این عملیات […]
دبیر کلی حزبالله

سید عباس (رضوان الله تعالی علیه) که شهید شد، ابتدا تشییع را در بیروت انجام دادیم، سپس پیکر ایشان و خانوادهاش را به بعلبک بردیم و در آنجا نیز تشییع کردیم. در بعلبک تا روز دوم ماندیم تا به نبی شیث برویم. در آن شب (که قبل از دفن شهید سید عباس بود)، شورای اجرایی […]
حضور در جبهه

گاه در جبهههای جنگ با رژیم صهیونیستی حضور مستقیم داشتهام؛ البته نه به این شکل که کلاشینکوف به دست بگیرم و تیراندازی کنم؛ اما در اتاق عملیات، در نبردهای مناطق ضاحیه و یا در اقلیم التفّاح یا جاهای دیگر، مستقیم ادارهی عملیات را دست گرفتهام. یک بار، نزدیک به شش ماه را با تعدادی از […]
دوباره قم[1]

سال 1368 و اوایل 1369 تصمیم گرفتم به قم بازگردم. از حضرت آیت الله خامنهای، سید قائد ارواحنا فداه اجازه گرفتم؛ و ایشان هم به من اجازه داد که به قم بروم. حضرت سید قائد در آن زمان دست خطی نوشت و مرا برای نمایندگی حزبالله در ایران پیشنهاد داد. به قم رفتم و شروع […]
ورود سپاه، به لبنان

در سال 1361 رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد و به دستور امام خمینی رضوان الله تعالی علیه مبنی بر آمدن نیروهای ایرانی به منطقه، نیروهایی از سپاه پاسداران[1] به لبنان آمدند. آنان معتقد بودند که ممکن است وارد جنگ با رژیم صهیونیستی شوند، اما در اثر شرایط منطقهای و [عدم حمایت دولت سوریه و […]
فرزندان خوبم

حاصل ازدواج ما، سه پسر و یک دختر بود. اولین فرزندم، «سید محمد هادی»[1] در سال 1358 یک یا یک سال و نیم بعد از ازدواجمان به دنیا آمد. «سید محمد جواد» هم یک سال بعد از او به دنیا آمد، و سومی هم «سیده زینب» است که تقریبا سه سال از سید محمد جواد، […]