يهود و پيامبر(1)

بشر براي تكامل خود نياز به راهنما دارد، لذا خداوند متعال پيامبراني را برايهدايت بشر در طول تاريخ برگزيده است، تا آنان را به سعادت برسانند. حضرت موسي(ع) هم به همين دليل مبعوث شد، اما پيروان او در طولتاريخ براي سود دنيوي خود اين دين را تغيير داده و تحريف كردند، حتييهوديان با آنكه نشانههاي پيامبر اكرم (ص) را در تورات خوانده بودند و منتظر ظهور او بودند، ولي بعد از بعثت دست به كارشكني زدند، چون آرمانها و دستورات اسلام با منافع دنيوي آنها مخالف بود. با مروري بر عملكرد يهود در عصر نبوي، ميتوان به حوزههاي كارشكني يهود عليه پيامبراكرم(ص)، علل و پيامدهاي اين كارشكني پي برد.
يهود و پيامبر(2)

يهوديان در زمينه اعتقادي هم مشكلاتي ايجاد كردند، مثلا، يهوديان يكي ازعلل سرگرداني خود را يكتا پرستي خود ميدانند، اما يهود عصر پيامبر بهعلت لجاجت و دشمني با پيامبر، اساس دين خود را فراموش كردند و بهشرك تمايل پيدا كردند.
نقش اهل بیت (علیه السلام) و صحابه در تفسیر قرآن

نویسنده در این مقاله پس از بیان معنای لغوی و اصطلاحی تفسیر به نقش پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، اهل بیت علیهمالسلام و بعضی از صحابه در تفسیر قرآن پرداخته و میگوید اولین مفسر قرآن، نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوآله و بعد از او، مفسران واقعی قرآن، امام علی علیهالسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام میباشند که طبق حدیث ثقلین، قرآن و عترت پیامبر صلیاللهعلیهوآله از هم جدا نمیشوند تا در حوض کوثر پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ملاقات کنند.
نویسنده با استناد به متابع معتبر اهل سنّت، امام علی علیهالسلام را به عنوان منابع اصلی تفسیر در عصر صحابه بیان میکند و نیز امام علی علیهالسلام را اصلیترین و برترین مرجع بعد از رسول خدا میداند.
تابعين

تابعين از ماده «ت ـ ب ـ ع» مشتق شده است كه در معانى پيروى كردن، دنبال كردن، تعقيب كردن و پاى در جاى پاى ديگرى گذاشتن به كار رفته است.[1] قرآنكريم در دعوت مردم به پيروى از پيامبران، از اين واژه در قالب باب افتعال استفاده كرده است. «تابعين» زمانى به يك اصطلاح تبديل شد كه خداوند در آيه 100 توبه/9 مسلمانان را به چند گروه تقسيم و از دستهاى از آنان با اين وصف ياد كرد. اين توصيف قرآنى در سال نهم هجرى روى داده است، زيرا سوره توبه بنا به نقل قتاده و مجاهد آخرين سورهاى است كه بر پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) نازل شده است.[2] محتواى آن نيز به روشنى بيانگر اين نكته است، زيرا بخش نخست آن ناظر به برائت از مشركان و بخش دوم آن ناظر به غزوهتبوك است كه هر دو به حوادث سال نهم باز مىگردند.[3]
درآَمدى بر تفسير صحابه

دوره صحابه در ادوار تفسير از اهميت ويژه اى برخوردار است. گو اينكه تفسير در اين دوره، مفاهيم بلند و ژرفاى درخورى ندارد اما به لحاظ جايگاهى كه صحابيان در سالهاى پس از پيامبر(ص) پيدا كردند، تفسيرصحابه نقش شگرفى در شكل گيرى جريان تفسير ايفا كرد. اكنون و پيش ازآنكه به شناسايى و تحليل ديدگاههاى مفسران صحابه و جايگاه آنان در تفسير بپردازيم، “صحابه” و “صحابى” را تعريف كرده و چگونگى فهم و درک صحابيان از قرآن را بازمي گوييم.
مدخلي بر سيره امامان شيعه (10) جايگاه صحابه از ديدگاه قرآن و عترت

در مقالههاي گذشته خوانديد كه در مورد سنّت و سيره پيامبر گرامي اسلام(ص) اختلافي بين امّت اسلام نيست و شيعه و اهل سنّت بالاتفاق سنّت حضرت را به عنوان مصدري از مصادر استنباط احكام خداوند در كنار قرآن ميشناسند. ليكن در دو مورد بين شيعه و اهل سنّت اختلاف است: سيره اهل بيت(ع) و سيره صحابه.
سیر تکاملی تفسیر نگاری(2) مدارس تفسیری صحابه

در نگاشته پیشین از پیشینیه تفسیر سخن به میان آمد و به پیدایش آن به عهد نبوّت اشارت گردید و گفته آمد که حامل وحی الهی همانگونه که مکلف به بلاغ بود، موظف به بیان نیز بود.(کان علیه البیان کماکان علیه البلاغ)و بدیهی است که بیان پیامبر همان تفسیر حضرتش بود از قرآن.چون تفسیر را از هر سوی که بنگریم غرض اصلی آن، بیان مراد و کشف غطاء از مقصد متکلم است.لذا تبیین رسول خدا تفسیر قرآن به حساب میآمد. یادآوری دوباره این نکته ضروری است که بساطت و سادگی تفسیر آن حضرت به سبب فهم مسلمانان اولیه از معانی الفاظ و واژگان آیات بنیّات بود.به عبارت دیگر، مبّین وحی الهی، نقاب از چهره آیاتی بر میافکند که غموض در معنا و محتوا را به دنبال داشت.
همچنین در نوشتار سابق به تفسیر و نامآوران آن در عهد صحابه و روش تفسیری آنان پرداختیم.مصادر تفسیریشان را بر شمردیم و تفسیرشان را در بوته نقد گذاردیم و در این نوشته آهنگ آن داریم که به مدارس تفسیری صحابه پرداخته، شهرگان از شاگردان آن را برشمریم و ویژگی تفسیری هر یک را فراخور حال و مقام مقال به تصویر کشیم.
تذکار دوباره این مطلب بیفایده نیست که آنچه در شمارههای اولیه این سلسله نوشتار خواهد آمد، در رهیابی به تطوّرات و سیر تکاملی تفسیر و بررسی نحلهها و نظرگاههای مختلف و جریانهای گونهگون تفسیری و بازشناسی تحوّلات مربوط به آن نگاشته میشود.امید که این آغاز، فرجامی مطلوب و رضایتبخش را در پی داشته باشد؛ ان شاء الله.
بكائين: شمارى از صحابه تهيدست و مشتاق جهاد در زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله)

اين واژه از «ب ـ ك ـ ى» به معناى گريستن با صداى بلند آمده است.[1] بكائين صحابه* تهيدستى بودند كه در سال نهم هجرت، هنگامى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) عازم «تبوك»* بود نزد آن حضرت آمدند تا با دريافت زاد و توشه و مركب، امكان حضور در آن غزوه را بيابند؛ اما رسول خدا از تجهيز آنان عاجز ماند.آنان كه از توفيق شركت در جهاد، محروم شده بودند، گريستند.[2] در پى آن آيه 92 توبه/9 در شأن ايشان نازل شد[3]: «ولاعَلَى
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 6، صفحه 21
صحابيان از نگاه قرآن

صحابه جمع صاحب به معني معاشر و ملازم است و در اصطلاح بر كسي اطلاق ميگردد كه پيامبر اكرم را در حال اسلام درك كرده و مسلمان از دنيا رفته باشد . از اينرو به كسي كه پيغمبر را ملاقات نكرده و يا در زمان حيات ايشان مسلمان نبوده باشد،«صحابي »گفته نميشود، اما در اينكه حد نصاب زمان لازم درك حضور پيامبر خدا براي صدق صحابي بودن چه مقدار است، ديدگاهها متفاوت است و كساني مثل احمد بن حنبل و بخاري معتقدند حتي كسي كه يك ساعت با پيامبر خدا مصاحبت داشته و يا حضرت را ديده است از اصحاب محسوب ميشود[1].
بَراءبن مَعْرور انصارى: از نقباى خَزْرَج

ابوبشر[1] براءبن معرور بن صَخْر از بزرگان خزرج[2] و سيّد و نقيب تيره بنىسَلَمَه[3] و مادرش رُباب دختر نُعْمانبن اِمْرَؤُالقَيْس كندى بود.[4] از براء در دوران جاهلى خبرى دردست نيست.
انصار: ياران يثربى پيامبر

واژه انصار از واژهها و اصطلاحات مشهور تاريخ صدر اسلام است و در قرآن و بسيارى از متون روايى، تاريخى و تفسيرى بهكار رفته است. اين واژه جمع كلمه ناصر و برگرفته از ريشه «ن ـ ص ـ ر» است كه به مفهوم كمك كردن، يارى رسانيدن و دستگيرى كردن است.[1] آنچه مفهوم اين واژه را از مفهوم «اعوان» متمايز مىسازد آن است كه عون براى هر كمكى بهكار مىرود[2]؛ امّا نصر كمك به فرد يا گروهى است كه در رويارويى يا دشمنى با فرد يا گروهى قرار گرفته است، ازاينرو چنانچه در جنگ گروهى به يكى از طرفين نزاع بپيوندند آنان را نصرت دادهاند.[3]
انصار نمونه كامل همگرايي اجتماعي

بي گمان قرآن كتاب وحياني آسماني است كه توانسته است در يك دوره بيست و سه ساله جامعه اي كامل و نمونه اي در حجاز و نجد ايجاد كند كه از آن به جامعه شاهد و امت نمونه ياد مي كند. (مائده آيه 143) بنابراين براي رسيدن به چنين جامعه نمونه و الگويي كه بر پايه آموزه هاي وحياني قرآن تشكيل شده است مي بايست شناخت كاملي از وضعيت مردمان آن جامعه داشته باشيم تا بتوانيم براساس آن برنامه ريزي كرده و جامعه كنوني خود را بدان سو حركت دهيم.
قرآن خود به تحليل اوضاع و شرايط مي پردازد و با هر مسئله و رخدادي كه جامعه با آن مواجه مي شود برنامه و برونرفت ارايه مي دهد. از اين روست كه قرآن در طول بيست و سه سال به صورت تدريجي و ناظر به رخدادها فرو فرستاده مي شود و پيامبر مامور مي شود تا در يك فرآيند زماني و بر پايه مقتضيات و شرايط زماني و مكاني به ارايه راهكارها و شيوه برونشد از مشكلات بپردازد و نسبت به مسايل ابتلايي جامعه ايستار و موضع گيري مشخصي را بيان كند. در اين مقاله سعي شده است كه به عوامل تشكيل مدينة النبي به عنوان جامعه اي نمونه اشاره شود. با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم.
سياست در حكومت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)

در مقاله حاضر نويسنده سياست هاي دولت اسلامي و پيامبر را بر پايه گزارش هاي قرآني بررسي و ارزيابي كرده و شيوه ها و اهداف حكومت ايشان را مورد كنكاش قرار داده است تا الگوي عيني و ملموس از آن به عنوان برترين شكل و شيوه اداره دولت ارائه دهد. اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.
همراه با پژوهشهاي مركز تحقيقات علمي 5 حاكميت سياسي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در قرآن

يكي از تحقيقاتي كه در مركز تحقيقات علمي دبيرخانه مجلس خبرگان رهبري به پايان رسيده و در دست انتشار است، «حاكميت سياسي معصومان(ع)» مي باشد. اين تحقيق كه توسط حجت الاسلام آقاي محمدعلي رستميان به سامان رسيده، از منظر قرآن و حديث به حاكميت سياسي پيامبر(ص) و ديگر معصومان(ع) مي پردازد و به استناد اصلي ترين منابع كلامي و فقهي، يعني قرآن و حديث اثبات مي كند كه آن پيشوايان، داراي حاكميت سياسي بوده و علاوه بر رسالت تبليغ و هدايت، مسؤوليت مديريت جامعه و رهبري سياسي مردمان را نيز بر عهده داشته اند. آنچه اينك پيش رو داريد بخشي از اين پژوهش است كه اختصاص به بررسي حاكميت سياسي پيامبر(ص) در خلال آيات قرآن دارد. اميدواريم به زودي متن كامل تحقيق در قالب كتاب در اختيار علاقه مندان قرار گيرد.