شام، روشن از جمال زینب کبراستی

شام، روشن از جمال زینب کبراستی  سر به زیر افکن که ناموس خدا، این جاستی  کن تماشا آسمانِ تابناک شام را  کآفتاب برج عصمت از افق، پیداستی  آب گردد زَهره ی شیران در این صحرا، مگر  دختر شیر خدا، خفته در این صحراستی؟  در شجاعت چون حسین و در شکیبایی حسن  در بلاغت چون علیّ […]