سرانجام تاریخ و غایت انسان از دیدگاه اسماعیلیه با تأکید بر دعوت قدیم

فلسفه تاریخ گرچه معرفتی نسبتاً نوظهور است، اما موضوع و مسائل آن از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان قرار داشته است. در این میان فلسفه نظری تاریخ نسبت به فلسفه علم تاریخ قدمتی بیشتر دارد و اغلب ادیان، مذاهب و مکاتب دیدگاه خود را راجع به کلیت تاریخ بشری به طرق گوناگون بیان داشته‌اند. یکی از فرقه‌های اسلامی که تفکرات فلسفی آن قوّت بیشتری دارد اسماعیلیان است. تفکرات فلسفی‌ اسماعیلیان در یک تقسیم بندی کلی به دو دوره دعوت قدیم و جدید تقسیم می‌شود. در نگرش فلسفی اسماعیلیان، بخش اعظم تاریخ در گذشته پیموده شده و تنها یک منزلگاه تا آینده باقی است و تاریخ از دایره قوم و طبقه خارج گشته و در نگرشی کلی تمام پیروان ادیان الهی را در بر می‌گیرد. مقاله پیش رو با هدف بررسی تنها منزلگاه باقی مانده اسماعیلیان و فلسفه انتظار اسماعیلیه، به تحلیل و تبیین غایت تاریخ و انسان از دیدگاه اسماعیلیه پرداخته است تا مهم‌ترین سؤال فلسفه نظری تاریخ را از نگرش این مکتب باز کاوی کند. نتیجه مدعای تحقیق حاضر آن است که در این مکتب غایت تاریخ با آرمان تاریخ دو مقوله جدا از هم‌اند، ولی کاملاً وابسته و مرتبط با هم به وقوع خواهند پیوست

نگرش تاریخی محقق سبزواری در کتاب روضة الانوار عباسی

تاریخ اندیشی و تعقل تاریخی از گذشته دور وجود داشته است، ولی به معنای یک نظام فلسفی و فکری منظم و دارای پیش فرض‌های معین و روش مشخص به دوره جدید باز می‌گردد.
فیلسوف تاریخ به دنبال فهم معنا و هدف تاریخ است. او می‌خواهد دریابد آیا سلسله حوادث و رویدادهای گذشته مجموعه نامرتبط و بی‌هدفی بوده یا این که در ورای این رویدادها هدف، غایت و طرفی وجود دارد؛ اما این که یک فقیه نیز دارای تعقلی تاریخی است یا نه، این سؤالی است که این مقاله در صدد پاسخ‌گویی به آن است. مقاله حاضر در صدد است تا پاسخ به سه سؤال اصلی فلسفه نظری تاریخ را از منظر فیلسوف فقیه، محقق سبزواری بررسی و تحلیل کند.

فلسفه تاریخ در نهج البلاغه‏

دیدگاه‏هاى امام على ‏علیه السلام در باب فلسفه تاریخ، تفسیر روشنى از مفاهیم قرآنى است. در سخنان آن امام، فلسفه تاریخ، با رویکردى کاملاً آگاهانه و هدف‏مند مورد توجه واقع شده است. آغاز و انجام تاریخ مهم‏ترین بخش این تأملات است. ایشان، کلّ تاریخ را در سه بخش؛ یعنى آفرینش و برگزیدن آدم (آغاز تاریخ)، بعثت پیامبران (مرحله دوم تاریخ) و ظهور منجى مصلح (انجام تاریخ) توصیف مى ‏کنند. بر اساس سخنان آن حضرت، عوامل مهم شکل ‏گیرى تاریخ بشرى عبارتند از: 1) حاکمیت مشیت الهى 2) آزادى عمل و قدرت انتخاب انسان.

تاریخ و فلسفه تاریخ

نوشتار حاضر به سبک و سیاق مدخل هاى دایره المعارف ها به نحو مختصر اما مفید و جامع به سه مقوله تاریخ, روش شناسى و فلسفه تاریخ پرداخته است. بخش اول به گرایش هاى مختلف در علم تاریخ, ارتباط تاریخ با علوم اجتماعى و انسانى, تإثیر جنگها و انقلاب ها در پیدایش نسل جدیدى از مورخان, هدف و انگیزه مورخ از تاریخ نگارى و وظایف مورخان در امر خطیر تاریخ نگارى و… اختصاص دارد.
مولفان درمبحث بعدى ضمن اشاره به شروط لازم در بهره گیرى از منابع به ویژه عنایت به نقد درونى و نقد بیرونى منابع, بر ضرورت روشمند بودن مطالعات تاریخى تإکید ورزیده اند و سپس به مسإله عینیت تاریخى پرداخته و در نهایت به این سوال پاسخ داده اند که آیا مى توان تاریخ نهایى یک دوره را نوشت یا نه ؟
در سومین و آخرین بخش مقاله مبحث فلسفه تاریخ و به تعبیر دقیق تر به چهار نحله فلسفه نظرى تاریخ یعنى نحله هاى پوزیتیویستى, ایده آلیستى, مارکسیستى و تاریخى گرى یا مکتب اصالت تاریخ پرداخته شده است و در نهایت مقاله با پرداختن به علت پیدایش فلسفه علم تاریخ از اواسط قرن نوزدهم میلادى خاتمه مى یابد.