منابع فرهنگ متعالی از منظر قرآن کریم

اصلاح فرهنگ موجود و تلاش برای ایجاد فرهنگ مطلوب لازمه ی هرگونه برنامه ی تحول آفرین برای رشد بشر است و یکی از مهم ترین گام ها در این زمینه بکار گیری منابع مناسب برای تأثیر در فرهنگ می باشد. این پژوهش ها با روش تحلیلی ـ استنباطی جهت استنباط از قرآن کریم و با مطالعه ی کتابخانه ای جهت بهره گیری از دیدگاه های برخی از صاحب نظران در زمینه ی فرهنگ و مفسران قرآن کریم به گونه شناسی منابع فرهنگ مطلوب از دیدگاه این کتاب مقدس می پردازد. این پژوهش ضمن آنکه طبیعت، غریزه، قلب، فطرت، دین، عقل، سیره ی عقلا و تاریخ را به عنوان منابع فرهنگ مطلوب معرفی می کند، گونه های مختلف بهره گیری فرهنگ از آن منابع در ساحت های معرفتی و وجودی را نیز مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که این منابع چگونه می توانند به نوبه ی خود راه دستیابی به فرهنگ مطلوب را هموار سازند.

ظرفیت های انسان شناسانه و هستی شناسانه ی فطرت با تکیه بر آیات قرآن کریم

فطرت یکی از اساسی ترین موضوع هایی است که قرآن کریم در زمینه ی انسان شناسی و به دنبال آن هستی شناسی بدان پرداخته شده است. بر این اساس، واکاوی فطرت و ابعاد آن و نیز نقش بنیادین آن در حوزه ی فرد و اجتماع از منظر قرآن از بایسته هایی است که نتایج آن می تواند تأثیر فراوانی در اسلامی سازی معرفت و اسلامی سازی حیات انسانی داشته باشد. این مقاله با بهره گیری از آیه ی فطرت و تحلیل مفاهیم مطرح شده در آن و نیز نیم نگاهی به بحران ها، دغدغه ها و مشکلات نظری و عملی بشر به دنبال آن است که برخی پیام ها، دلالت ها و ظرفیت ها، نتایج و لوازم، مبانی اخلاقی و بنیان های مطرح شده در این آیه شریفه برای حل بحران ها و مشکلات بشر را مورد واکاوی قرار دهد.

اگر پیامبر اسلام، خاتم پیامبران هستند و اسلام نیز دین جاودانه، پس چرا دین از پاسخگویی به مسائل و شبهات روز عاجز است؟!

وقتی در معرض امواج شبهات قرار می گیرید، ممکن است بپرسید: «با اين كه ما قرآن و اسلام را خاتم كتب آسماني و اديان الهي مي دانيم، چرا در زمان كنوني، دين خاتم پاسخ قانع كننده اي به پرسش ها و شبهات مطرح در جامعه را ندارد؟ آيا دين اسلام با غيبت امام زمان علیه‌السلام از پاسخ گويي به پرسش هاي جديد عاجز مانده است و يا اين كه كوتاهي از سوي دانشمندان ديني است»؟ این سؤالات، نه تنها متبادراً در ذهن افراد خطور می کند، بلکه دگر اندیشان کافر مسلک نیز بدین سؤالات دامن می زنند. در این وجیزه سعی شده است تا پاسخ درخوری به این سؤالات داده شود.

دعاى ابوحمزه 2

در دعاى ابوحمزه مىخوانيم: «و ان الراحل اليك قريب المسافة…»، در حالى كه ما راه سختى در پيش داريم؛ اين دو چگونه با هم سازگار است؟

درآمدی بر براهین عقلی و نقلی مهدویت با رویکرد کلام جدید – مهدی حسن زاده

مهدویت، از شاخه های علم کلام، دانشی است که به اثبات، تبیین و دفاع از عقاید، آموزه ها و اصول اساسی هر دینی می پردازد. با گسترش علم کلام، افزون بر سؤالات و شبهات پیش آمده در طول تاریخ، در عصر جدید و دنیای مدرن، تحولات در علوم تجربی و بشری و پیشرفت ها و دستاوردهای شگرف آن، ناخودآگاه عده ای را به این سمت و سو کشانید که شیوه و روش تجربی را تنها روش کشف واقعیت و حوزۀ تجربه را تنها حوزۀ قابل شناخت بدانند. این روش به رویکرد انتقادی غرب در تمام علوم انجامید، که نتیجه آن شکاکیت مدرن و نسبیت عقل گرایی و دلایل عقلی شد. در قرن بیستم «هرمنوتیک» به اوج خود رسید و نتیجۀ آن اثبات فهم های متعدد شد که به دنبال آن «پلورالیزم» معرفتی، دینی و اجتماعی شکل گرفت که از نتایج سوء آن عدم اعتماد به دلایل نقلی را می توان نام برد. زیر بنای تمام این نظریات، مباحث خودشناسی و انسان شناسی نادرست است. مقالۀ حاضر به تبیین برخی از این اشکالات و جواب به آن ها می پردازد.