نقش فاطمیان در گسترش علوم نقلی

مقاله حاضر، در صدد بررسی میراث مکتوب شیعیان فاطمیِ مصر در باب علوم نقلی است. «نقل»، یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های ترویج علوم دینی و وحیانی است؛ زیرا به مدد آن می­توان آموزه­های الهی را به بندگان خدا منتقل ساخت. شاید راز توجه ادیان، فِرَق و مذاهب آسمانی به دانش‌های نقلی در فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی خود، همین نکته باشد. فاطمیان اسماعیلی‌مذهب، از این قاعده مستثنا نبودند و در شاخه‌های متنوعی همچون: فقه، تفسیر، تاریخ، شعر، ادبیات و دیگر علوم نقلی فعالیت داشتند. اگرچه دستاوردهای مکتوب فاطمیان در این زمینه اندک است و به‌عنوان مثال، در مباحث فقهی نوآوری چشمگیری نداشتند و در علم قرائت و تفسیر به دلیل رویکرد عقل‌گرایی و باطنی، تألیفات چندانی از خود به یادگار نگذاشتند، اما توجه ویژة آن‌ها به علوم نقلی، چه با هدف حفظ موجودیت سیاسی خویش و چه با انگیزه ترویج فرقه اسماعیلیه، شایسته بازخوانی است. این نوشتار که به همین منظور سامان یافته، نشان می‌دهد که فاطمیان توانستند با ترسیم ساختار مناسب و کمک‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، علوم نقلی را به بهترین شکل ترویج نمایند.

نقش عوامل سیاسی و مذهبی در جلوگیری از نشر تشیع در اندلس

مذهب تشیع و اندیشه‌های شیعی در نخستین سال‌های ورود مسلمانان به اندلس و هم‌زمان با فتوحات اسلامی یا اندکی پس از آن، وارد این منطقه گردید. زمینه مناسب و پیدایش موانع گوناگون سبب گردید که تشیع در این منطقه، گسترش پیدا نکند. علل و عوامل گوناگونی سبب ناکامی شیعیان در نشر باورهای خود در این سرزمین بود. علل سیاسی مانند قیام‌های منسوب به شیعیان و رقابت امویان اندلس با حکومت‌های ادریسیان و فاطمیان و علل مذهبی مانند نفوذ مذهب مالکی و پیوند آن با سیاست و ارتباط تنگاتنگ فقهای مالکی با حاکمان، مهم‌ترین موانع بر سر راه اندیشه‌های شیعی بودند. این مقاله با اشاره به شرایط سیاسی و مذهبی اندلس در سال‌های نخستین ورود اسلام به آن‌جا، نقش این دو عامل را در جلوگیری از نشر تشیع در اندلس بررسی می‌کند.

فاطمیان از منظر مورخان شرق جهان اسلام با تأکید بر عراق از قرن چهارم تا هفتم هجری قمری

در تاریخ سده‌های میانه، سرزمین­های خلافت عباسی با جنبشی دینی، اجتماعی، فلسفی و سیاسی روبه‌رو شدند که از نظر قدرت سیاسی رقیب دستگاه خلافت بغداد گردید. اسماعیلیان؛ یعنی معتقدان به امامت اسماعیل بن جعفرu، پس از مبارزه‌ای طولانی در نقاط مختلف جهان اسلام، با تشکیل حکومت فاطمیان در شمال آفریقا به سلطه سیاسی دست یافتند و در سال 297 هجری به طور رسمی خلافت خود را آغاز کردند. این مقاله با تکیه بر درکی از مفهوم عینیت تاریخی و با نقد درونی و بیرونیِ گزارش­های مورخان ساکن سرزمین­های شرقی خلافت عباسی را که تحت سیطره سیاسی و عقیدتی عباسیان بودند نشان داده است گرایش­های سیاسی و عقیدتی، مکان رشد و نمو و هویت فردی و خانوادگی مورخان بر گزارش­های آنان از حکومت فاطمیان تأثیر گذاشته و باعث بدبینی عمومی نسبت به فاطمیان شده است.

سیاست علمی و فرهنگی فاطمیان در مصر

مقاله حاضر درصدد بیان «سیاست­های علمی و فرهنگی فاطمیان» با تأکید بر ترویج تعلیم و تربیت است. فاطمیان از ابتدای حکومت در مصر، همزمان با تثبیت قدرت به فعالیت­های علمی و فرهنگی پرداختند؛ زیرا افزون بر این­که یکی از پایه­های اساسی استمرار قدرت و اقتدار، علم و تقویت فرهنگ عمومی با رویکردی عالمانه است، برای جلوگیری از انفعال در برابر دو رقیب سیاسی و علمی(بنی عباس وآل بویه) باید استقلال علمی و متکی به فرهنگ غنی بومی خویش را تقویت می­کردند. پیشنة علمی- فرهنگی سرزمین مصر هم مشوق خوبی برای فعالیت های فرهنگی فاطمیان بود. بر این اساس، فاطمیان بیشترین تلاش خویش را در پی ریزی­ یک شاکلۀ مستحکم علمی با تمام جوانب از نظر ساختاری، محتوایی، و نخبه پروری مبذول داشتند. آنان برای تحقق اهداف خود، مراکز آموزشی و پژوهشی فراوانی مانند مساجد، کتابخانه و مدارس تأسیس کردند و امکانات مادی و معنوی بسیاری را در این مسیر صَرف نمودند و حتی برای استفاده از توان علمی موجود در سایر مناطق اسلامی، عالمان و دانشمندان دیگر سرزمین­ها را به دربار خود دعوت نمودند. نتیجۀ این تلاش­های بی وقفه، شکل گیری کانون­های علمی و حلقه های متعدد پر رونق درس و بحث در حوزه های گوناگون علمی بود.

روابط خارجی قرمطیان بحرین

با تضعیف قدرت و حاکمیت خلافت عباسی در سالهای پایانی قرن سوم هجری، حکومتهای مستقل ونیمه مستقل در سرتاسر قلمرو خلافت عباسی شکل گرفتند؛ از جمله شاخه ای از اسماعیلیان که قرمطیان خوانده می شدند و ارتباط آنها با فرقه اصلی اسماعیلیه نامعلوم می باشد، توانستند زمام امور عربستان شرقی و بحرین را بدست آورند و حکومت جمهوری گونه ای تأسیس کنند . حکومت قرامطه بحرین به مدت یک قرن پایگاهی برای عملیات نظامی و تبلیغی آنها علیه دستگاه خلافت عباسی بود و چالشهای عظیمی را در سرزمینهای اسلامی پدید آورد . این مقاله پس ازمعرفی دولت قرامطه، به بررسی مناسبات آن با حکومتهای هم عصر خود مانند آلبویه، خلافت عباسی، فاطمیان مصر و پیامدهای شکل گیری این حکومت در جهان اسلام پرداخته است.

فاطمیان، آل بویه و تبلیغات شیعی

دولت فاطمیان و آل­بویه تقریباً به طور هم زمان به ظهور رسیدند.وجه عمدۀ اشتراک آنها ـ علی­رغم تفوّق مذهب تسنن در سرزمین­های اسلامی ـ تبلیغات شیعی بوده است. فاطمیان با استفاده از داعیان خود، فعالیت­های مذهبی وسیعی آغاز کردند؛ اگر چه نتوانستند دامنۀ حکومت سیاسی خود را از مصر و شام فراتر نهند. با نفوذ و حضور آل­بویه در خلافت عباسی، مکاتباتی بین ایشان و دولت فاطمی صورت گرفت و این تعامل و تبادل مذهبی، سبب احیاء آیین و رسوم شیعی گردید؛ اگر چه این امر با چالش­ها و مخالفت­هایی همراه بود و با ظهور سلجوقیان در شرق و ایوبیان در مصر و شام، شیعه زدایی به اوج خود رسید، تشیع، مسیر خود را در تاریخ استمرار بخشید.

مهدویت در غرب اسلامی

اندیشه مهدویت از مفاهیم مؤثر قرآنی، روایی، کلامی، سیاسی و از ارکان تاریخ اسلام است که در فرهنگ و تمدن اسلامی و بحران فراگیر و مستمر جهان اسلام، جایگاه ویژه‌ای داشته است. موعودگرایی در غرب اسلامی که سرزمین هم­زیستی ملل منتظر الظهور است ریشه سنتی دارد. نخستین تجربه پیدایش دولت براساس مهدویت در غرب اسلامی روی داد. گزارش تاریخی از چهارده قرن مهدویت و بررسی مبانی نظری آن، مدعیان مهدویت و دولت­های کلامی مهدوی که از اواخر قرن دوم تا اواسط قرن چهاردهم هجری با ادعای مهدویت در غرب اسلامی تأسیس شدند، موضوع بررسی این نوشتار است.

علویان و اندیشه های شیعی در اندلس

زمان و مکان حضور علویان و اندیشه‌های شیعی در اقصی نقاط جهان، نقش مهمی در توسعه و استقرار اسلام و مسلمانان در آن مناطق دارد. یکی از عوامل مهم ظهور و انتشار پیروان علوی و افکار شیعی، زمینه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی لازم، در مناطق مختلف جغرافیایی بوده است و گرچه اندلس، از سرزمین‌های تحت نفوذ اسلام، از این موضوع مستثنا نیست، باید اذعان کرد که در این منطقه، نه تنها بستر مناسب برای شیعه و علویان مهیا نگردید، بلکه برخی عوامل رشد و شکوفایی و تثبیت اندیشه‌های سیاسی و مذهبی علویان را در اندلس، در مقایسه با سایر مناطق، با موانع جدی روبه‌رو کرد.

مهدویت از دیدگاه اسماعیلیان و قرمطیان

فرقة اسماعیلیه در نیمه دوم قرن دوم هجری، براساس اعتقاد به امامت اسماعیل، فرزند امام جعفر صادق(ع)، شکل گرفت. اسماعیلیان در خصوص مهدویت عقاید خاصی مطرح کردند؛ اسماعیل، نخستین کسی بود که آنان به عنوان مهدی موعود و امام هفتم معرفی کردند؛ هر چند اکثریت اسماعیلیان به مهدویت محمد بن اسماعیل معتقد شدند و او را امام هفتم و پایان دهنده دور ششم دانستند. به طرف‌داران این اعتقاد «قرمطی» اطلاق شد. قرمطیان در ابتدا و برای مدت کوتاهی به مهدویت احمد بن محمد بن حنفیه گرویدند و سپس به مهدویت محمد بن اسماعیل بازگشتند.
عبیدالله مهدی، نخستین خلیفه فاطمی، با اجرای اصلاحاتی، مهدویت خویش را مطرح کرد. در دوره المعز، خلیفه چهارم فاطمی، بازگشت محدود به مهدویت محمد بن اسماعیل با تغییراتی مطرح شد. در زمان الحاکم، دروزیان معتقد به الوهیت الحاکم شدند و با ناپدید شدن وی در 411ﻫ، غیبت و رجعت وی را باور کردند.
در مقالة حاضر روند اعتقاد به مهدویت در فرقة اسماعیلیه و شعب آن­ بررسی می­شود.

عباسیان و فاطمیان

به قدرت رسیدن فاطمیان، با نفوذ و گسترش قلمرو آنها در مناطق تحت نفوذ عباسیان و گرایش توده مردم به آنان همراه شد. خلافت عباسی این روند را تهدیدی جدی برای خلافت خود قلمداد کرد و در صدد مقابله با آن برآمد. از آن­جایی که در این ایام آل بویه بر مرکز خلافت عباسی سیطره پیدا کرده بودند، عملاً دست خلفای عباسی در امور کوتاه شد. به این دلیل در زمان خلافت المطیع والطایع که اوج قدرت و حاکمیت آل بویه بود، آنان نتوانستند به اقدام جدی بر ضد فاطمیان دست زنند، اما در زمان القادر بالله،‌غزنویان در صحنه سیاسی حضور فعالی یافتند و با توجه به تعصب مذهبی ایشان، راه برای اقدامات القادر و خلفای بعد از او بر ضد فاطمیان هموار گردید.
در این مقاله، تبلیغات گستردة عباسیان بر ضد فاطمیان مصر، خصوصاً ‌از سال 381 تا 512هـ به طور اجمال بررسی می‌شود.

مناسبات فاطمیان و غزنویان‏

غزنویان در دوران حاکمیت خود، سیاست غیرقابل انعطافى در برابر مخالفان عباسیان در پیش گرفتند. آنان در راستاى حمایت از عباسیان، به دشمنى با مخالفان ایشان از جمله اسماعیلیان و فاطمیان مصر پرداختند. از طرف دیگر فاطمیان مصر براى گسترش نفوذ خویش در سرزمین‏هاى خلافت شرقى، نیازمند ارتباط با حکومت‏هاى این مناطق از جمله غزنویان بودند.
فاطمیان با فرستادن سفرا و داعیان، در صدد ارتباط با غزنویان برآمدند. در مقابل غزنویان براى نشان دادن وفادارى خود به عباسیان، – به عنوان تنها نهاد مشروع جهت خلافت در عالم اسلامى – در پاسخ به درخواست فاطمیان، واکنش منفى نشان دادند و با داعیان و سفراى فاطمیان، برخورد قهرآمیز در پیش گرفتند.
این مقاله بر آن است که ضمن بررسى روابط پرفراز و نشیب غزنویان و فاطمیان مصر، تأثیر این مسأله را در روابط غزنویان با عباسیان و اسماعیلیان بررسى کند.

وزارت بدر الجمالى‏

مستنصر (خلافت 427 – 487ق) یکى از معروف‏ترین خلفاى فاطمى مصر است که مدت زیادى بر مسند قدرت بود. دوران او با این‏که فراز و نشیب‏هاى زیادى داشت؛ اما یکى از مهم‏ترین و حساس‏ترین دوره‏هاى تاریخ دولت اسماعیلى مذهبِ مصر به شمار مى‏رود. هنگامى که حکومت اسماعیلى مصر، در سراشیب سقوط قرار گرفت و خطرات داخلى و خارجى آن را تهدید مى‏کرد، وزارت به شخصى به نام بدر الجمالى (وزارت 466 – 487ق) سپرده شد و او توانست مشکلات را یکى پس از دیگرى پشت سر بگذارد.
در این پژوهش، اقدامات سیاسى، اجتماعى و عمرانى بدر و اوضاع بحران زده‏ى مصر، همزمان با به قدرت رسیدن او، مورد بررسى قرار خواهد گرفت.

رسمى شدن کیش اسماعیلیه و تأثیرات آن در مصر عصر فاطمى‏

فتح مصر در سال 358 قمرى به رهبرى المعزلدین اللَّه چهارمین امام خلیفه فاطمى و با همت و تلاش جوهر صقلى سردار وفادار وى به بار نشست. به دنبال انتقال مرکز خلافت فاطمیان از مغرب به مصر و تأسیس نهادهاى علمى و مذهبى جهت ترویج کیش اسماعیلیه این مذهب در مصر رسمیت یافت و مدت 209 سال سایه‏هاى اقتدار سیاسى و مذهبى خلافت فاطمیان بر مصر و مناطق تحت سلطه گسترانیده شد.
دیرپایى و استمرار خلافت فاطمیان و تثبیت ارکان قدرت سیاسى و نظامى ایشان که ارتباط تنگاتنگى با رسمیت یافتن مذهب اسماعیلیه داشته است، این سوال اساسى را پیش مى‏آورد که رسمیت یافتن کیش اسماعیلیه چه تأثیرى بر ساختار قدرت خلافت فاطمیان داشته است؟
در این مقاله تلاش شده است که در دو حوزه نظر و عمل ضمن پرداختن به تأثیرات سیاسى و اجتماعى و فرهنگى مذهب اسماعیلیه، نتایج و پیامدهاى رسمى شدن این کیش در مصر بررسى گردد.

تاریخ اقتصادى مصر در دوران اولیه‏ اسلامى‏1 (1171- 868م/567-254ق)

نوشتار حاضر، پژوهشى است مستند راجع به تاریخ اقتصادى مصر در دوران طولونى و فاطمى، با تکیه بر نقش صنعت نساجى. نویسنده با استفاده از اسناد پاپیروسى عربى و نیز منابع دست‏اول تاریخ مصر در دوران اسلامى، در پى اثبات این فرضیه است که رونق و رفاه اقتصادى مصر در قرون وسطى، به ویژه در دوره‏ى طولونى، ناشى از رشد و گسترش صنعت نساجى بوده است. کلودکاهن،2 خاورشناس نام‏دار فرانسوى، مقاله‏ى حاضر را نمونه‏اى خواندنى از کاربرد پاپیروس‏ها در یک پژوهش تاریخى مى‏داند.
منابع سرمایه‏گذارى در صنعت نساجى، سرمایه‏گذاران، نقش مقامات دولتى و افراد نیمه رسمى، نظام توزیع و مبادله، اشتغال‏زایى و روابط میان افراد سهیم در این صنعت از جمله مطالبى است که در این نوشتار به آنها پرداخته شده است.