به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین!

به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین! به تربتی که خدا بذر عشق کِشت! حسین!   از این زمین نروم یک قدم که دست خدا ز خاک کرببلایت گلم سرشت، حسین!   اگر چه ماه بنی‌هاشم است، در خور تو ولی به پای توام دست حق‌نوشت، حسین!   به پای تو، سر زیبا […]

سلام باد به جون! آن که روح والا داشت

سلام باد به جون! آن که روح والا داشت نشان عشق و ارادت ز پنج مولا داشت   شد از نگاه ابوذر، مس وجودش زر فروغ صد و سعادت، در او تجلّی داشت   ز فیض خدمت و درک حضور چار امام کمال داشت، ادب داشت، جان دانا داشت   پس از امام حسن با […]

هم‌چو ماهی که شب تار، جمالش دل‌جوست

هم‌چو ماهی که شب تار، جمالش دل‌جوست روی رخشان تو با رنگ سیاهت، چه نکوست!   خون پاکیزه‌ی تو، در بدن شب‌رنگت هم‌چنان آب حیاتی است که در تیره سبوست   بی‌خود از خویش، به دنبال حسین آمده‌ای وه! چه زیباست غلامی که بُوَد مولا دوست!   به امیدی که مگر یار، قبولت بکند هر […]