شهادت اصحاب – جون، غلام ابوذر 2

علامۀ مجلسی گوید: امام باقر (ع) از امام سجّاد (ع) روایت کرده که مردم در میدان حاضر می‌شدند و کشتگان را به خاک می‌سپردند. پس از ده روز جسد جون را یافته که بوی مشک از آن برمی‌آمد. رضوان خدا بر او باد!      قال المجلسیّ: و روی عن الباقر (ع) عن علیّ بن […]

شهادت اصحاب – جون، غلام ابوذر 1

محمّد بن ابی طالب: جون غلام ابوذر غفاری که سیه‌فام بود آمادۀ نبرد شد. امام حسین (ع) به او فرمود: از طرف من آزادی. تو در پی ما آمدی تا به عافیت برسی، خود را به راه ما گرفتار مکن. گفت: ای پسر پیامبر! من در دوران خوشی ریزه‌خوار شما بودم، اینک در سختی رهایتان […]

رسیدگی به شمشیر و خواندن شعر

طبری به سند خود از امام زین العابدین (ع) چنین آورده است: آن شب که پدرم فردایش شهید شد، من نشسته بودم، عمّه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم از یاران خود کناره گرفت و در خیمه‌ای بود و حوی (یا: جون) غلام ابوذر هم نزد او بود. امام در حالی که به آماده‌سازی شمشیر […]

روز ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

خوارزمی گوید: امام حسین (ع) روز چهارشنبه یا پنج‌شنبه دوم محرم سال 61 وارد کربلا شد، برای یاران خود خطبه‌ای خواند و فرمود: امّا بعد، مردم بردۀ دنیایند، دین بر زبانشان است و در پی آنند، تا وقتی زندگی‌شان بگذرد. هرگاه با بلا آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند. سپس پرسید: آیا این‌جا کربلاست؟ گفتند: آری. […]