مفهوم صنعت و فناوری از دیدگاه متفکران مسلمان

این مقاله تلاش دارد که سابقه مفهوم صنعت و فناوری را در ادبیات علمی تمدن اسلامی بکاود و اگر نظریه‌ای پرداخته شده است، آن را با ادبیات جدید باز بنمایاند. پرسش اساسی این است که آیا در تمدن اسلامی، مفاهیم صنعت و فناوری توسط متفکران مسلمان مورد بحث و تحلیل واقع شده است یا خیر؟ به استناد آثاری که دانشمندانی مانند فارابی، اخوان‌الصفا، ناصرخسرو، ابن‌خلدون، خواجه نصیرالدین طوسی و میرفندرسکی بر جای نهاده‌اند، می‌توان نشان داد که آنها مبانی نظری و اصول برهانی مستحکمی برای صنعت و فناوری پدید آورده‌اند. این مقاله به مصادیق و شاخه‌های مختلف صنعت نمی‌پردازد، بلکه به ماهیت، اهداف، کارکردها، انواع، و تأثیرات آن توجه می‌کند. از این‌رو، مباحث مقاله را باید کمابیش در حوزه فلسفه فناوری گنجاند و آن را از مباحث فلسفه مضاف محسوب کرد. مهم‌ترین نتیجه‌گیری مقاله آن است که نظریه‌های پرداخته شده توسط دانشمندان مسلمان درباره صنعت، می‌تواند بخشی از فلسفه صنعت و فناوری را در دوره اسلامی تشکیل دهد.

سنت علمی در تمدن اسلامی

تمدن اسلامی به اذعان مورخان علم منشأ بسیاری از تحولات علمی و فناورانۀ کنونی و قرن‌ها هدایتگرِ مبدعِ فعالیت‌های علمی بوده است. پرسش اساسی آن است که نظام علمی حاکم بر تمدن اسلامی از چه ویژگی‌هایی برخوردار بوده که توانسته خود را به‌عنوان کانون پیشرو و درون‌زای دانش به جهانیان معرفی کند. پاسخ در سنت مترقی دانشمندان مسلمان در کسب معرفت علمی نهفته است. روش‌ها و قواعدی که براساس آن به کسب معرفت می‌پرداختند و سنت‌هایی که در نظام تعلیم و تحقیق تمدن اسلامی ریشه دوانده بود و همچنان بروز، معتبر و قابل استفاده در نحوۀ دستیابی به دانش اصیل، شیوۀ گسترش مرزهای علوم و پدیدآوری حوزه‌های جدید علمی است. این مقاله، اصولی را معرفی می‌کند که شاکلۀ اصلی سنت علمی در تمدن اسلامی را تشکیل داده است. بخشی از مباحث «سنت علمی» در مقولۀ «روش علمی» در تمدن اسلامی قرار می‌گیرد که زمینه را برای گسترش و تعمیق بحث فراهم می‌آورد.