تحوّل اندیشه هاى کلامى و فلسفى در عهد موحدین

در حالى که مسیحیان آندلس در کنار صلیبیان تهاجمى گسترده علیه مسلمانان را آغاز مى کردند و خلافت عباسى به دنبال مهار جریان تشیع و سامان دادن امور غرب در جهت مصالح مذهب تسنن بود, موحدین بر پایه مهدویت بر مغرب مسلط شدند. دو قرن مناقشه در عرصه اندیشه هاى فلسفى و کلامى به نتیجه اى ارزشمند در دوره موحدین انجامید. هر چند نفوذ نظریات فلسفى ابن رشد در غرب مسیحى با عکس العمل شدید کلیسا مواجه شد; اما متکلمان مسیحى از کلام غزالى استقبال کردند. تلفیق, التقاط و ترکیب اندیشه هاى فلسفى و کلامى از مشخصه هاى بارز دوره موحدین است.
تحول اندیشه هاى فلسفى ـ کلامى در دوره مرابطین

حاکمیت بربرهاى مرابطى بر مغرب و اندلس (441 ـ 541 ه’), چالش هاى گسترده اى را در زمینه ((اندیشه)) موجب شد. مرابطین امکان ایجاد یک وضعیت جدید به نفع تشیع را در مغرب و آندلس, براى همیشه منتفى ساختند; جریان رشد همزمان فلسفه و کلام را متوقف نمودند و حوزه اندیشه را در فقه مالکى ـ که در آن دوران حاکم مطلق العنان مذهب واندیشه در غرب بود ـ محدود کردند. مقاله حاضر, به بررسى تحول اندیشه هاى فلسفى ـ کلامى در دوره مرابطین مى پردازد.
اعتبارسنجى احاديث احياءالعلوم غزّالى -نكتههاى پژوهشی

نگارنده، با نظرى به درونْمايه كتاب احياء علوم الدين نوشته ابوحامد غزالى (متوفى 505 هجرى)، به شروط اعتبار حديث مىپردازد كه غزالى در كتاب ديگر خود «المستصفى» بيان كرده است. آنگاه برخى از احاديث كتاب احياء العلوم را بر آن اساس ارزيابى كرده و ضعف آن احاديث را نتيجه مىگيرد. نگارنده، كلمات محدّثان اهل تسنّن ـ مانند ابنجوزى، زينالدين عراقى و جلالالدين سيوطى ـ در مورد اعتبار احاديث غزالى را نقل مىكند و يكى از مبانى او ـ يعنى وجوب حُسن ظنّ به تمام صحابه و اعتماد كامل به آنان ـ را نقد و بررسى مىكند.