اهمیت تاریخی و ساختار اقتصادی شهر غَزنه در پرتو حیات سیاسی عصر غزنویان

شهر غزنه واقع در ایالت زابلستان با برخورداری از موقعیت جغرافیایی مناسب، در روزگار باستان تا دوره اسلامی، مرکز حکومت خاندان‌های قدرتمند و شاهد حوادث گوناگون بوده است. این شهر، به سبب همسایگی با خراسان، سیستان و هند، همچنین قرار گرفتن در مسیر کابل ـ قندهار و ارتباط با مراکز تجاری مهم آن روزگار مانند بامیان، از نظر اقتصادی مهم و قابل توجه حاکمان بود. غزنه در دوره اسلامی، با حضور سلاطین غزنوی (حک: ۵۸۳ ـ ۳۵۱ ق / ۱۱۸۷ ـ ۹۶۲ م.) و آغاز فتوحات آنان در قلمرو کشورهای همسایه، وارد مرحله جدیدی از تاریخ خود شد. هم‌زمان با متحول شدن اوضاع سیاسی غزنه، ساختاری اقتصادی آنجا نیز دگرگون گشت. این مقاله با هدف پرداختن به اهمیت تاریخی و اقتصادی شهر غزنه و افزایش این اهمیت در پرتو حیات سیاسی عصر غزنویان نوشته شده که با بهره‌گیری از متون تاریخی، ادبی و جغرافیایی و همچنین منابع معاصر گردآوری شده است.

جایگاه سیاسی امارت در همگرایی جامعه و حکومت ایرانی در دوره اسلامی

امارت به عنوان ساختاری سیاسی در ایران دوره اسلامی، که از وجوه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز برخوردار بود، با بهره‌گیری از بسترهای نوظهور پس از اسلام و با به کارگیری سنت‌های سیاسی ایرانی، انسجامی را که لازمه یک سازمان سیاسی وحدت‌بخش بود در جامعه ایرانی تحقق بخشید. این نوشتار با در نظر داشتن سهم امارت‌های سامانی، غزنوی و آل‌بویه در استمرار هویت ایرانی و بهره‌گیری کارآمد از سنت‌های سیاسی پیشین ایران، بر آن است با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی معمول در پژوهش‌های تاریخی به این پرسش مهم پاسخ دهد که این امارت‌ها چه اثری در تحقق نظام سلطنت با رویکرد ایرانی ـ اسلامی داشته‌اند؟ یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که همگرایی سیاسی و اجتماعی ایران دوران اسلامی و کوشش ایرانیان برای استمرار بخشیدن به هویت خویش، برآمده از عملکرد آگاهانه نظام‌های امارتی مذکور بود و امیران این عصر، میان‌پرده تاریخ ایران تا زمان تکوین نظام سلطنتی با رویکرد ایرانی ـ اسلامی را به خوبی پوشش داده‌اند.

علل لشکرکشی مسلمانان به هند در قرون اولیه اسلامی

پرسش محوری مقالة حاضر این است که علل حمله مسلمانان به هند چه بود؟ آیا این لشکر‌کشی تنها در جهت گسترش اسلام و انجام وظیفه جهاد با کافران صورت گرفته است یا اهدافی چون رسیدن به ثروت این سرزمین و یا تسلط بر نقاط استراتژیک آن در زمینه تجارت و مانند آن عامل این لشکرکشی‌ها بوده است؟ در این تحقیق، شرایط جغرافیایی هند، موقعیت هند در دوران مقارن با حملات مسلمانان به این سرزمین و نیز چگونگی این حملات در دو مرحله در قرن اول هجری و سپس در زمان غزنویان، بررسی شده است. در تمام این مراحل مواردی چون غزو با کافران، گسترش دین اسلام و حمایت از مسلمانان ساکن آن سرزمین،‌ به عنوان انگیزة این حملات مطرح شده است، اما نمی­توان از نقش آفرینی عواملی همچون قدرت طلبی، کشور گشایی و دست یافتن به ثروت بیکران این سرزمین افسانه‌ای چشم پوشید.

عباسیان و فاطمیان

به قدرت رسیدن فاطمیان، با نفوذ و گسترش قلمرو آنها در مناطق تحت نفوذ عباسیان و گرایش توده مردم به آنان همراه شد. خلافت عباسی این روند را تهدیدی جدی برای خلافت خود قلمداد کرد و در صدد مقابله با آن برآمد. از آن­جایی که در این ایام آل بویه بر مرکز خلافت عباسی سیطره پیدا کرده بودند، عملاً دست خلفای عباسی در امور کوتاه شد. به این دلیل در زمان خلافت المطیع والطایع که اوج قدرت و حاکمیت آل بویه بود، آنان نتوانستند به اقدام جدی بر ضد فاطمیان دست زنند، اما در زمان القادر بالله،‌غزنویان در صحنه سیاسی حضور فعالی یافتند و با توجه به تعصب مذهبی ایشان، راه برای اقدامات القادر و خلفای بعد از او بر ضد فاطمیان هموار گردید.
در این مقاله، تبلیغات گستردة عباسیان بر ضد فاطمیان مصر، خصوصاً ‌از سال 381 تا 512هـ به طور اجمال بررسی می‌شود.

مناسبات فاطمیان و غزنویان‏

غزنویان در دوران حاکمیت خود، سیاست غیرقابل انعطافى در برابر مخالفان عباسیان در پیش گرفتند. آنان در راستاى حمایت از عباسیان، به دشمنى با مخالفان ایشان از جمله اسماعیلیان و فاطمیان مصر پرداختند. از طرف دیگر فاطمیان مصر براى گسترش نفوذ خویش در سرزمین‏هاى خلافت شرقى، نیازمند ارتباط با حکومت‏هاى این مناطق از جمله غزنویان بودند.
فاطمیان با فرستادن سفرا و داعیان، در صدد ارتباط با غزنویان برآمدند. در مقابل غزنویان براى نشان دادن وفادارى خود به عباسیان، – به عنوان تنها نهاد مشروع جهت خلافت در عالم اسلامى – در پاسخ به درخواست فاطمیان، واکنش منفى نشان دادند و با داعیان و سفراى فاطمیان، برخورد قهرآمیز در پیش گرفتند.
این مقاله بر آن است که ضمن بررسى روابط پرفراز و نشیب غزنویان و فاطمیان مصر، تأثیر این مسأله را در روابط غزنویان با عباسیان و اسماعیلیان بررسى کند.