فاطمیان از منظر مورخان شرق جهان اسلام با تأکید بر عراق از قرن چهارم تا هفتم هجری قمری

در تاریخ سدههای میانه، سرزمینهای خلافت عباسی با جنبشی دینی، اجتماعی، فلسفی و سیاسی روبهرو شدند که از نظر قدرت سیاسی رقیب دستگاه خلافت بغداد گردید. اسماعیلیان؛ یعنی معتقدان به امامت اسماعیل بن جعفرu، پس از مبارزهای طولانی در نقاط مختلف جهان اسلام، با تشکیل حکومت فاطمیان در شمال آفریقا به سلطه سیاسی دست یافتند و در سال 297 هجری به طور رسمی خلافت خود را آغاز کردند. این مقاله با تکیه بر درکی از مفهوم عینیت تاریخی و با نقد درونی و بیرونیِ گزارشهای مورخان ساکن سرزمینهای شرقی خلافت عباسی را که تحت سیطره سیاسی و عقیدتی عباسیان بودند نشان داده است گرایشهای سیاسی و عقیدتی، مکان رشد و نمو و هویت فردی و خانوادگی مورخان بر گزارشهای آنان از حکومت فاطمیان تأثیر گذاشته و باعث بدبینی عمومی نسبت به فاطمیان شده است.
درآمدی بر حقیقت و عینیت تاریخی در نهج البلاغه

حقیقت و عینیت تاریخی دو مؤلفه مهم فلسفه انتقادی تاریخ محسوب میشوند. امکان دست یابی به حقیقت تاریخی و میزان عینی بودن گزارههای آن، در مکاتب مختلف فلسفی و تاریخی بسته به نظام فکری، دیدگاه نظری و رویکرد روشی آن تعریفهای مختلفی دارد و میزان خاصی از اعتبار و وثوق را به خود اختصاص میدهد. این میزان اعتبار در دورههای جدید به ویژه در دوران سلطه مدرنیسم با چالشهای جدی روبرو شد. با این حال ظهور برخی رویکردهای نو و انتقادی، در دوران پست مدرنیسم فضای مناسبی را برای طرح اندیشههای جدید با گرایشهای دینی فراهم آورده است. پژوهش حاضر بر آن است تا در یک بررسی مقدماتی با مروری بر دیدگاه نظری و مبانی معرفتی نهج البلاغه درباره شناخت تاریخی و امکان تحقق آن، جایگاه حقیقت و عینیت تاریخی را از منظر امیرالمومنین علیه السلام مشخص کند. از بررسیهای صورت گرفته، چنین برمیآید که امکان شناخت تاریخی از منظر امیرالمومنین علیه السلام در گستره نهج البلاغه امری بدیهی است و یکی از ارکان معرفت و یقین را تشکیل میدهد. همچنین دست یابی به حقیقت امری امکان پذیر است و رویدادهای تاریخی تنها به جنبههای مادی و محسوس که با ابزار تجربی و حسی بتوان آن را درک کرد، محدود نمیشوند. از طرفی از دادههای نهج البلاغه چنین برمیآید که عینیت فارغ از ارزشگذاری امری محال است، اما این به معنای دخالت ذهن برای تحریف یا همسوسازی تاریخ با پیش فرضهای مورد قبول فرد نیست.
درآمدی بر حقیقت و عینیت تاریخی در نهج البلاغه

حقیقت و عینیت تاریخی دو مولفه مهم فلسفه انتقادی تاریخ محسوب می شوند. امکان دست یابی به حقیقت تاریخی و میزان عینی بودن گزاره های آن، در مکاتب مختلف فلسفی و تاریخی بسته به نظام فکری، دیدگاه نظری و رویکرد روشی آن ها تعریف های مختلفی دارد و میزان خاصی از اعتبار و وثوق را به خود اختصاص می دهد.