آیا شیعیان می توانند به حدیث قلم و دوات مسلم و بخاری استناد نمود؟

در صحیحین و بعضی از کتاب های معتبر اهل سنت، نقل شده است که رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله در بستر بیماری امر کردند، قلم و دواتی را بیاورند، تا مطلبی را بنویسند که هیچ کس پس از او گمراه نشود. اما خلیفه دوم از اطرافیان رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله را از این کار بازمی دارد و می گوید: او مریض است و هذیان می گوید! حال برخی، به این استناد ایراد می گیرند و بدان خدشه وارد می کنند. آنها بیان می کنند که شیعه نمی تواند به این روایت تکیه کند و به وسیله آن، قدحی بر خلیفه دوم وارد کند؛ زیرا اهل سنت برای این روایت معارض دارند و شیعه هم اساسا نمی تواند چنین روایتی را برای خود بپذیرد. ما در این وجیزه پس از شرح اشکال مستشکل، به نقد این اشکال می پردازیم.

آیا حدیث منزلت تنها به همان روزهای جانشینی علی علیه‌السلام در غزوه تبوک دلالت دارد؟

برخی همچون آمدي مي‎گويد: «جانشيني علي علیه‌السلام از سوی پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، تنها مخصوص به همان روزهايي بود كه پيامبر مدينه را ترك گفت. اين مطلب غیر از آن است كه او را خليفه علي الاطلاق و جانشين پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بخوانند». این شبهه که نظیرش از قرطبی نیز نقل شده، جزو رایج ترین شبهات حدیث منزلت است که در این مختصر بدان پراخته شده است.

آیا پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خلافت ابوبکر و عمر را بشارت داده اند!؟

برخی از برادران اهل سنت، برای اثبات اعتقادات خویش، به بعض احادیث واقع در مصادر حدیثی شیعی رجوع می کنند؛ از جمله ارجاعات آنها، تمسک به حدیثی است که مرحوم علی بن ابراهیم قمی رحمه الله علیه در کتاب تفسیر خویش، ذیل آیه تحریم آورده اند. در آنجا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، علاوه بر نکات دیگری که صحت و سقم آن مورد خدشه است، به پیشگویی خلافت ابوبکر و عمر نیز می پردازند. حال عده ای آن را بشارت خوانده و خلافت مولای خویش را در چشم مخالفین خود علم می کنند! در این وجیزه سعی شده است تا به این توهمات، پاسخ درخوری داده شود.

جستاری در کاربرد «امیرالمؤمنین» در فرهنگ و تمدن اسلامی

در مطالعات تمدنی اسلام، «امیرالمؤمنین» یکی از واژه‌های پرکاربرد و مهم است و عموماً بر کسی اطلاق می‌شود که رهبری سیاسی جامعه اسلامی را بر عهده دارد، اما آیا در وضع اولیه به همین معنا بود یا تغییری در آن رخ‌داده؛ آیا دارای مصداق معینی بوده یا درگذر زمان و تابع نیاز جامعه اسلامی پدید آمده است، همیشه مباحثی را به خود معطوف داشته است. این مقاله با رویکردی علمی و جدای از نگره‌های عقیدتی بر آن است تا جایگاه آن را درگذر زمان به‌اجمال نشان دهد با این فرضیه که به‌رغم دینی بودن منشأ آن، در عهد حاکمیت اسلامی معنای سیاسی یافته که حتی از سوی امامان نیز مورد استناد و تأیید قرارگرفته است، چنانکه به‌زودی در معنای سومی نیز به‌کاررفته است، اما همه این‌ها با یکدیگر قرابت مفهومی دارند.

بررسی تطبیقی خطبه عمر

عمر بن خطاب که در یک روز جمعه در جمع نمازگزاران سخن می‌گفت وقایعی از رخداد سقیفه به زبان آورد که از دیدگاه مورخان، با اهمیت ارزیابی شده است. عمر تنها شاهد باقی‌مانده از یاران سقیفه‌ای خود است که اکنون در حضور مردم و در اثنای خطبه نماز جمعه از آن روز واقعه گزارش می‌کند و پرده از حقایقی بر می‌دارد که سالیان دراز به‌گونه‌ای دیگر بازگو و تبلیغ می‌شده است.
پژوهش پیش رو سعی کرده ضمن ترجمه و شرح این خطبه به درنگ و تأمل در آن پرداخته و موارد ادعایی خطیب را با وقایع تاریخی مقایسه و بررسی نماید. محتوای خطبه عبارت است از اتهام زدن به انصار، شتابزده و عجولانه خواندن بیعت با ابوبکر، مخالفان بیعت، اعتراضات جدی، ترس از اختلاف و پراکندگی که موارد ایجابی در این خطابه است.